داستانهايي كه در شاهنامه به نظم درآمده، از نظر مردم دوره ساساني، تاريخ قديم سرزمين ايران بود؛ مجموعهاي از افسانهها كه ايران را به سپيدهدم دوردست حيات خود پيوند ميداد. اما اين روايات تاريخي توأمان با افسانه، تسليم فراموشي ميشد اگر دهقانزاده توسي، نزديك به 30سال ازعمرش را صرف زايش يك كتاب نميكرد. نتيجه اين سعي و تلاش ستودني، گوهري 50هزار بيتي است تحت عنوان«شاهنامه»؛ يكي از درخشانترين و تأثيرگذارترين آثار ادب فارسي؛ كتابي كه با روشنايي آن ميتوان به بخشي از تاريخ گمشده و با ارزش ايرانزمين سفر كرد. حكيم فرزانه توس«ابوالقاسم فردوسي توسي» اينگونه دين خود را به زبان پارسي و تاريخ ايران ادا كرد.
حال با گذشت نزديك به 10قرن از زايش شاهنامه، دغدغه اصلي عده بيشماري از فرهيختگان و استادان زبان فارسي، بيرغبتي و كمتوجهي فارسيزبانان به اين اثر فاخر است كه در واقع بخش مهمي از فرهنگ ايراني را به دوش ميكشد. اقدامات و فعاليتهاي مشابهي در زمينه شاهنامهخواني و فردوسيشناسي صورت گرفته اما متأسفانه اين فعاليتها صرفا بسنده كردن به چند همايش و بزرگداشت سالانه بوده و كافي نيست.«انجمن شاهنامه پژوهان» يك نهاد مردمي است كه در آن افراد بهصورت كاملا داوطلب در تلاشند تا فرهنگ شاهنامهخواني و آشنايي با سراينده آن را در سطح كاملا واقعبينانه و فني ترويج دهند. آخرين دستاورد اين انجمن مردمنهاد، برپايي نمايشگاه متفاوتي است كه توانسته بين هنرمندان، استادان شاهنامه پژوه و مردم عامه پيوند بزند. در ادامه با كورش جوادي، ترويجدهنده شاهنامه و فعال فرهنگي در اين زمينه گفتوگو كردهايم.
- امسال در روز بزرگداشت فردوسي، چطور مردم را مخاطبان شاهنامه قرار داديد؟
امسال براي نخستين بار در كشور در 3شهر تهران، توس(آرامگاه فردوسي) و دوبي 3نمايشگاه عكس شاهنامه برپا كردهايم. عكس و تصاوير در دنياي امروزي سبك تازهاي از اطلاعرساني و فرهنگسازي است. با اين روش سعي كردهايم كه مردم را به سمت فرهنگ اصيل ايراني و كشف واقعيات شاهنامه سوق دهيم.
- چرا براي فرهنگسازي اين شيوه را انتخاب كردهايد؟
در اين 8سال، اقدامات و فعاليتهاي مختلفي در باشگاه شاهنامه پژوهان كه كاملا مردمنهاد و مستقل است، انجام شده است. طبق شيوههايي كه در زمينه فرهنگسازي رايج و معمول است، براي ترويج شاهنامه هم، سخنرانيهاي ماهانه برگزار ميكرديم كه استادان شاهنامه پژوه ارائهدهندگان آن بودند، مقالات بسياري اين زمينه به چاپ رسيد، همچنين همايشهاي بسياري با موضوع بزرگداشت فردوسي برگزار شد. اما واقعيت امر اين بود كه آنطور كه بايد از اين روشهاي معمول نتيجهاي حاصل نشد، به همينخاطر اينبار تصميم گرفتيم با رويكردي نو به اين كتاب نگاه كنيم تا بتوانيم مخاطبان را از طريق امكانات بهروزي كه از آن برخوردار هستند، جذب كنيم؛ روشي كه با آن بتوان پيوندي ميان ادبيات، هنر و مردم برقرار كرد. تصميم گرفتيم يك گام رو به جلو برداريم و فرهنگسازي را بصريتر ببينيم، تصويريتر ببينيم. زمان، زمان حكومت تصوير در اشاعه فرهنگ، فراگيري و آموزش است. با ورود اينترنت و شبكههاي اجتماعي اين اتفاق رخ داده است.
هر چند كه پيوند ايجاد كردن بين اين اعضا و اجزا بسيار دشوار است اما فرهنگسازي زماني موفقتر عمل ميكند كه بتوان بين رفتار روزمره مردم كه اغلب ناشي از ابزار و امكاناتي است كه با آنها در ارتباط هستند، پيوند ايجاد كرد. در نمايشگاه ملي عكس شاهنامه، از دريچه دوربين بهعنوان يك ابزار و امكاني كه بهروز است و در اختيار مردم، نگاه كردهايم به شاهنامه و نمود آن در زندگي اقوام ايراني پس از گذشت 10قرن. البته با ايدهاي تازه نمايشگاه عكس شاهنامه را برپا كردهايم.
- ايجاد علاقهمندي و كنجكاوي در مردم در رابطه با شاهنامه چطور صورت ميپذيرد؟
بايد با موضوع و سوژه تازه و جذاب به سمت جذب مخاطبان رفت تا بتوان كنجكاوي و علاقهمندي در مردم ايجاد كرد. مردم با اتفاقي، هماهنگ و همگام ميشوند كه احساس تعلق به آن كنند و از همه مهمتر اينكه موضوع نيز برايشان جذاب و روش پيگيري و پرداختن به آن نيز تازه باشد. همايش، سخنراني و نقالي به اندازه كافي در زمينه فرهنگسازي شاهنامه برگزار شده، اين اتفاقات اگر آنطور كه بايد نتيجه نميگيرد به اين خاطر است كه براي اشاعه اين فرهنگ بسترسازي نشده است. وقتي علاقه و كنجكاوي ايجاد نشده باشد، از همايشها و سخنرانيها هم استقبال نميشود. بهعنوان مثال ما در نمايشگاه عكس شاهنامه امسال براي اينكه بتوانيم با مخاطبمان ارتباط برقراركرده و از همه مهمتر ايجاد علاقهمندي و كنجكاوي كنيم، موضوع جذابي را مطرح كردهايم. يكي از اين موضوعات، آثار و نمودهاي شاهنامه در زندگي مردم و اقوام ايراني است؛ اينكه در هزار سالي كه شاهنامه طي كرده بهصورت عيني و بصري چه آثاري برجا گذاشته است. اين موضوع بهعنوان سوژه عكس براي ايجاد كنجكاوي در مخاطبان مطرح شد. در واقع با يك سوژه تازه، پيوندي بين ابزار و امكاني كه مخاطب در اختيار دارد- گوشي تلفن همراه و امكان عكاسي- با جريان يك فرهنگسازي ايجاد كرديم؛ پيوندي كه هم جذابيت و هم كنجكاوي را براي مخاطبان در پي داشت. البته به اين جريان محدود نگاه نكرديم.موضوعات مختلفي ارائه شده، از تنديس آرامگاه فردوسي گرفته تا نقالي و هنرهاي نمايشي كه در پيوند با شاهنامه است. حتي نگارههايي كه با موضوع شاهنامه يا در ارتباط با آن است، سوژهاي بود كه مخاطبان را به سمت كنجكاوي در شاهنامه سوق ميداد.
براي استقبال مردم از شاهنامه بايد سراغ كشفهاي تازه برويم. نگارههاي روي ديوار، تنديسهايي كه در گوشه كنار اين كشور ساخته شده، فرهنگ پهلواني و ورزشهاي متفاوتي كه در مناطق مختلف اين سرزمين كه برگرفته از شاهنامه است، حتي نقاشي و نمايشهاي محلي، ميتواند كشفهاي تازهاي در اين زمينه باشد.
- با توجه به تجربهاي كه در اين زمينه داريد، اين روش فرهنگسازي چقدر موفق بوده است؟
تجربه عملي ما در نمايشگاه عكس ملي شاهنامه نشان داده كه اين روشها پاسخگوست. وقتي تصميم گرفتيم با اين شيوه ترغيب مخاطب فرهنگسازي كنيم، با اظهارنظرهاي منفي و انتقادهاي بيشماري روبهرو شديم. منتقدان تأكيد داشتند كه برگزاري اين نمايشگاه يك فعاليت تخصصي است و كسي از آن استقبال نخواهد كرد. درحاليكه بيش از هزار عكس حرفهاي به اين نمايشگاه ارسال شده كه با دوربينهاي حرفهاي تهيه شده است. مهمتر از همه عنوان «نمايشگاه عكس شاهنامه» است كه مردم عامه را به سمت نمايشگاه ميكشاند. كنجكاوي در اينباره كه عكس شاهنامه يعني چه؟
باورنكردني است اما از اين نمايشگاه اطلاعاتي كسب شد و كشفهاي تازهاي رخ داد كه حتي ما نيز از آن بياطلاع بوديم! يكي از اين كشفها تصاويري از يك حمام قديمي در رشت است؛ گرمابهاي با قدمت 200سال. در تمام كاشيهاي اين حمام، تصاوير اسطوره و شخصيتهاي شاهنامه نقش بسته است؛ شخصيتهايي چون، رستم، سهراب، سيامك، كيومرث و... ياتصاويري از يك زن كهنسال كه در يكي از روستاهاي دورافتاده كشور زندگي ميكند. اين پيرزن بهخاطر علاقهمندي به شاهنامه تمام طاقچههاي خانهاش با نقاشي شخصيتهاي شاهنامه مزين شده است. اين تصاوير سؤالاتي را در ذهن مخاطبان ايجاد ميكند كه به كنجكاوي در رابطه با شاهنامه و آشنايي بيشتر آنها با اين اثر فاخر ميانجامد.
- هدف اصلي شما از ترويج شاهنامه چيست؟
يك هدف كلي و اصلي، پاسداري و پاسداشت شاهنامه بهعنوان اثري گرانقدر و ارزشي، متعلق به فردوسي بزرگ است. هدف مهم بعدي پژوهش و مطالعه اين كتاب باارزش است؛ آشنايي با فرهنگ اصيل ايراني كه برگرفته از اخلاق پهلواني و نيكمرامي است و همچنين شناخت اسطورهها و شخصيتهايي كه در شاهنامه آمده است.
- چطور ميتوان مردم را سوق داد به سمت شاهنامه خواني؟
به نظر من، با توجه به زمان ما و ابزاري كه در اختيار داريم و بيشتر مردم روزانه درگير آن هستند، بهترين وسيله براي ايجاد انگيزه و آشنايي بيشتر افراد با شاهنامه استفاده از شبكههاي مجازي و شبكههاي اجتماعي است. مهمترين اقدامي كه در اين رابطه پاسخگو خواهد بود، اين است كه ما با زباني ساده در درجه نخست و به شكل خيلي كوتاه اما معتبر و موثق مردم را با روح شاهنامه، شخصيت شاهنامه، داستانهاي شاهنامه و چهره واقعي شاهنامه آشنا كنيم. متأسفانه ذهنيتي كه مردم از شاهنامه دارند گاه به اصل شاهنامه آسيب ميرساند. با شبكه اجتماعي و با رسانه و تلاش نهادهاي فرهنگي به مرور ميتوان شخصيت شاهنامه را به مردم شناساند. البته اين كار بايد تحت نظر استادان شاهنامهپژوه انجام شود. بهتر است در اين برهه زماني با نظارت استادان، شاهنامه را با زباني سادهتر به زندگي مردم بياوريم.
- ذهنيتهاي اشتباهي كه در رابطه با شاهنامه رايج شده، چيست؟
ذهنيتي بين برخي مردم غالب شده كه برگرفته از دادههاي غلط و تحليلهاي اشتباه و غيركارشناسي است. اين ذهنيتها از طريق فضاي مجازي نشر داده ميشود. متأسفانه اغلب افراد به شنيدهها اكتفا ميكنند تا اينكه از مطالعه شاهنامه و مطالعه آثار شاهنامهپژوهان بنام و فرهيخته در مورد مسائل استدلال كنند؛ مثلا ديده شده كه فردوسي را به نژادپرستي متهم كردهاند درحاليكه اين موضوع كاملا مردود است. اگر فردي شاهنامه را مطالعه كند متوجه خواهد شد كه اين تصور و نسبت كاملا اشتباه است. مطالعه كتاب 50هزار بيتي براي خيليها دشوار است به همينخاطر اينگونه شايعات بيپايه و اساس و نسبتهاي ناروا سريع فرافكني ميشود. اغلب در فضاي مجازي افراد پيامي را ميخوانند و بيآنكه اطلاعي در مورد آن داشته باشند محتوا را انتشار ميدهند. ذهنيت و باور غلط ديگري كه در رابطه با فردوسي شكل گرفته اين است كه ميگويند فردوسي نگاه خوبي به زنان ندارد و در واقع زنستيز است. درحاليكه شاهنامه پيام انساني دارد و بشري است. در شاهنامه ميخوانيم، سراينده آن در يك كتاب حماسي همانطور كه يك قهرمان ايراني را ستايش و توصيف ميكند از آن طرف قهرمان دشمن، قهرمان تورانيان را نيز ستايش ميكند؛ به همان ميزان و به همان زيبايي. فردوسي حماسهسرا انصاف را زير پا نميگذارد و هر زماني كه لازم است دشمن را نيز توصيف ميكند.