اگر براي ما خبر از آتشسوزي آورند، در پذيرش آن خبر ترديد ميكنيم ولي آنگاه كه شعلههاي آتش در پيش چشمان ما زبانه كشد، بيدرنگ بهوجود آتش اذعان خواهيم كرد؛ به جز ديدهها و شنيدهها، قراردادها و قوانين طبيعي نيز مورد پذيرش هستند، فلذا ميدانيم اگر پنبه را به آتش نزديك كنيم خواهد سوخت يا اگر آب بنوشيم تشنگي را رفع خواهد كرد.
حتي به قراردادها و قوانين ساخته بشر نيز اعتماد خواهيم كرد، درصورتي كه احتمال خلاف هم در آن ميرود! همچون كسي كه در بانكي سرمايهگذاري ميكند با وعده و قرارداد سود مشخص ولي بانك با استناد به كمشدن تورم، سود توافقي و مصوب را زير پا ميگذارد! ولي در عالم معادلاتي هست وراي آنچه ميبينيم! و آن «غيب» است. يعني آنچه بر ما پوشيده است، دست غيب است كه اتفاقات بسياري را رقم ميزند. آنچه ميبينيم ظاهر است ولي در باطن ممكن است معادلات ديگري وجود داشته باشد. در ظاهر ممكن است بگوييم اگر هزار تومان صدقه بدهيم، هزار تومان از موجودي ما كم خواهد شد، ولي وعده غيبي خداست كه آن صدقه را 10برابر يا بيشتر خواهد كرد و اين از ديده پنهان است.
ظاهرا باید ابراهیم (علیه السلام) در آتش نمرود بسوزد، اما آتش برایش گلستان می شود و در مقابل، پشهای بهشت نمرود را برایش جهنم میكند! ظاهرا باید سپاه حدود هزارنفری و تا به دندان مسلح مشرکین و طومار سپاه سیصدوسیزده نفری پیامبر(ص) در جنگ بدر را در هم میپیچید اما امدادهای غیبی موجب شد تا مشرکین، با هفتاد کشته و هفتاد اسیر، شکست سختی را تجربه کنند؛ همچنين و ظاهرا کشوری تازه انقلاب کرده و گرفتار کشمکشهای فراوان داخلی باید به راحتی طعمه لشگر مجهز صدام و چند ده کشور قدرتمند متحد او ميشد اما باز هم دستی ز غیب در کار بود!
آری، دست غیب آن قدر هم غیب نیست، اگربا چشم دل بنگریم.
كتاب خدا را كه بگشاييم در نخستين صفحاتش خداوند اتمام حجت كرده است؛ «اين كتاب[قرآن] هدايت است براي متقين و متقين كساني هستند كه [در نخستين گام] ايمان به غيب دارند» و ايمان به غيب است كه موجب ميشود نماز خواندن، روزهگرفتن و انفاقكردن را باور كنيم و انجام دهيم. آري بايد اعتمادمان به وعدههاي غيبي خداوند بيش از اعتمادمان به ديدهها يا محاسبات ماديباشد.