پس از 2ساعت رانندگي و كمي مانده به شهرستان فسا، از جاده بندرعباس وارد يك فرعي ميشويم؛ جادهاي فرعي كه مهمترين و زيباترين شهرش استهبان است. اما استهبان هم هدف نهايي نيست. بايد كمي مانده به شهر انجيرهاي درشت و شيرين، مسيرمان را باز تغيير دهيم. مسيري كه ما را به ضلعجنوبي درياچه بختگان و روستاهاي قرآني اين منطقه ميرساند. نام جاده «ماهفرخان» است و در محدوده بين شهرستان استهبان و درياچه بختگان، مهمترين جادهاي است كه دسترسي به روستاهاي اين منطقه را فراهم ميكند. در اين منطقه كه دهستان خير نام دارد حدود 10روستا با فاصلههاي نزديك به هم وجود دارد كه قرآنيترين آنها محمدآباد، ماهفرخان و لايخرمي است. محمدآباد با فاصله نسبتا بيشتري از بقيه روستاها قرار گرفته و به اين دليل كه در هر خانه آن حداقل يك حافظ قرآن زندگي ميكند، نام قرآنآباد را روي آن گذاشتهاند. حالا چند سالي است كه قرآنآباد ايران مشتاقان كتاب الهي را از سراسر كشور و از بعضي نقاط جهان بهخود جذب كرده و فعاليتهاي قرآنياش هر روز بيش از پيش رونق ميگيرد.
از جاده كمربندي كه وارد روستا شوي، بعد از گذشتن از گلزار شهدا، مقابلت يك خيابان را ميبيني و اگر كمي سر بچرخاني، خود را در نزديكترين فاصله از درياچه بختگان خواهي ديد. تمام روستا، همين خيابان طولاني است و چند كوچه خاكي. در دوطرف خيابان خانههاي يكطبقه با بناهاي قديمي ديده ميشود. اينجا خبري ار زرق و برق زندگي شهري نيست. در عوض، روستايي به اين كوچكي 2مسجد دارد؛ مسجدهايي كه براي اداي نمازهاي روزانه پر از جمعيت ميشوند. اهالي روستا نماز جماعت در مسجد را از وظايف اصلي خود در طول روز ميدانند. آنقدر برايشان اهميت دارد كه اگر روزي كسي در صف نماز نباشد، بقيه به سراغش ميروند و نگران احوالش ميشوند. مسجد روستا اما فقط براي نماز نيست. برخلاف بسياري مسجدها كه بعد از يك نماز تا نماز بعدي تعطيل ميشوند، در مساجد اين روستا هميشه باز است. به اين دليل كه معمولا جوانان و افرادي كه مشغول حفظ قرآن هستند، به يك محل مناسب نياز دارند تا در آرامش و تنهايي برنامه حفظشان را پيش ببرند. در اين مواقع به مسجد ميآيند، گوشهاي از آن را انتخاب كرده و در حرم امن خداوند به حفظ آياتش مشغول ميشوند. در قرآنآباد شغل عمده مردم كشاورزي است كه البته با توجه به خشكساليهاي اخير، صرفا به كاشت درخت روي آوردهاند. معنويت و دينداري در اين روستا بيشتر از هر حس ديگري جريان دارد؛ حس مشتركي كه اهالي را به هم نزديك و آنها را براي رسيدن به هدف حفظ قرآن آماده كرده است؛ روستايي كه در ابتدا محمدآباد نام داشت و چند سالي است كه به بركت وجود 40طلبه و روحاني، 57حافظ كل قرآنكريم و 700حافظ يك جزء به بالا، نام قرآنآباد روي آن گذاشته شده است.
- اينجا از كي قرآنآباد شد؟
در سال 1375با توجه به نياز اهالي براي داشتن يك پايگاه قرآني، بزرگان روستا تصميم گرفتند محلي را براي برگزاري كلاسهاي قرآن فراهم كنند؛ كلاسهايي كه براي تقويت روخواني و انس با قرآن باشد و در كنار آن تفسير و تدبر در آيات هم فراگرفته شود. اما تمام ماجرا در يك كلاس و يك مدرسه قرآني ريشه ندارد. همواره از گذشتههاي دور مردم روستاي محمدآباد مردمي ديندار و اهل تدين بودهاند. مراسم مختلف مذهبي، چه در ايام سوگواري و چه در اعياد، از مهمترين ارزشهاي روستا بوده است. آنطور كه پيرهاي محمدآباد تعريف ميكنند هيچ سهشنبهاي دعاي توسل، هيچ پنجشنبهاي دعاي كميل و هيچ جمعهاي دعاي ندبه روستا قطع نشده است؛ مردماني كه صبحهاي جمعه بعد از طلوع به بالاي كوه ميرفتند تا دعاي ندبه را در محلي قرائت كنند كه حال و هواي آن خاص باشد، تا بار هفته گذشته خود را سبك كرده باشند و با معنويت بيشتري هفته تازه را شروع كنند. در همين جمعهها و مراسم دعاي ندبه بود كه برخي از روحانيون و بزرگان روستا تصميم ميگيرند تا مؤسسهاي قرآنمحور تاسيس كنند.
هدفشان هم پرورش حافظان قرآن و مفسران و مبلغان قرآني بود كه سبك زندگي قرآني را آموخته باشند. سرانجام با طي مسيرهاي پرفراز و نشيب، نخستين فعاليتهاي مؤسسه قرآني بيتالاحزان در روستاي ماهفرخان كه مجاور محمدآباد است آغاز ميشود؛ در همان سال 1375، در يك ساختمان محقر و با امكانات محدود. در آن زمان بود كه كسي نميدانست اين ساختمان كوچك قرار است چه بركاتي را به سراسر ايران و جهان ببخشد. حالا اهالي متدين روستا با اين كلاسهاي قرآني همراه شده بودند و روزبهروز بر تعدادشان افزوده ميشد. تاجاييكه يك ساختمان با چند كلاس پاسخگوي نيازشان نبود. آنها فهميده بودند كه انس با قرآن حلقه گمشده زندگيشان تا آن زمان بوده است و اكنون گمشدهشان را پيدا كرده بودند. اين استقبال باعث شد تا علاوه بر تجويد و تفسير، علاقهمنداني نيز به حفظ قرآن روي آورند. حالا در 2روستا، يك مؤسسه قرآني كوچك و داوطلبان زيادي وجود داشت كه ميخواستند قرآن را حفظ كنند.
- بيتالاحزان حضرت زهرا(س) و شروع مدارس حفظ قرآن
مؤسسه قرآني كه در سال 1375 در روستاي ماهفرخان شكل گرفت، بيتالاحزان حضرت زهرا(س) نام دارد. اين مؤسسه نخستين پايگاه قرآني در منطقه دهستان خير و سرآغاز پيشرفتهاي قرآني مردم چند روستا شد. بعد از آن هم آوازهاش از روستا به شهر، به ايران و حتي به جهان رسيد كه تاكنون هم ادامه دارد. روند رشد اين مؤسسه قرآني بسيار عجيب است؛ مؤسسهاي كه بدون داشتن بودجه دولتي و تنها با كمكهاي مردمي اداره ميشود؛ مؤسسهاي كه از يك ساختمان كوچك و با همفكري چند روحاني جوان آغاز بهكار كرده است اما اكنون افتخاراتي چون 165شعبه در سراسر ايران، تربيت سالانه صدها حافظ كل قرآن در 11مدرسه شبانهروزي، تربيت سالانه 20هزار قرآنآموز و پذيرش قرآنآموزهايي از كشورهاي بنگلادش، اندونزي، فيليپين، لبنان و آمريكا را در كارنامه خود دارد. علت اين موفقيت چه چيزي جز درك درست از قرآن و عملي ساختن مفاهيم آيات در زندگي حافظان ميتواند باشد؟ بسياري از مؤسسات قرآني و روشهاي حفظ قرآن وجود دارد كه در آنها حافظان به فراگيري صرف آيات و بازخواني مجدد آن مشغول ميشوند بدون آنكه تدبر در آيات و فهم عملي آن را فرابگيرند؛ بدون آنكه ياد بگيرند چطور سبك زندگي خود را قرآني كنند و نه فقط حافظ قرآن، بلكه عامل به دستورات آن باشند. تا سال 1380 يعني 5سال بعد از شروع بهكار نخستين كلاسهاي قرآني، مؤسسه بيتالاحزان برنامهاي براي پرورش حافظان قرآن نداشت اما در نهايت تصميم به راهاندازي مدارس حفظ يكساله قرآن، با محوريت تربيت ديني حافظان گرفت. از همان سال بود كه با وجود شرايط مالي سخت، چندين خانه استيجاري در روستاي محمدآباد را به مدرسه حفظ شبانهروزي اختصاص داد و نخستين قرآنآموزها را براي يك سال زندگي با قرآن پذيرش كرد.
- از روستا به شهر، به كشور و به كل جهان
براي همه تعجب آور است كه يك مؤسسه از روستا آغاز بهكار كند و بعد در سطح كشور گسترش يابد. چرا كه معمولا شعبههاي اصلي و پايگاههاي اوليه مؤسسات، ابتدا در پايتخت يا شهرهاي بزرگ وجود دارد، بعد از آن در سطح خرد شهرستانها و در نهايت اگر خوششانس باشد يا بودجه كافي داشته باشد در سطح روستايي مطرح ميشود. اما آنچه در الگوي توسعه مؤسسه قرآني بيتالاحزان ميبينيم دقيقا برعكس الگوهاي توسعه از بالا به پايين است. يك مؤسسه در روستايي در جنوب كشور آغاز به فعاليت ميكند. بعد از آن، از روستاهاي مجاور قرآنآموز ثبتنام ميكند. هر كدام از اين افراد بعد از تمام كردن دوره يكساله حفظ قرآن به روستا و شهر محل سكونت خود برميگردند اما بهدليل تربيت قرآني كه در مؤسسه بيتالاحزان حضرتزهرا(س) آموزش ديدهاند، ديگر نميتوانند به شيوه قبلي زندگي كنند. حالا تكتك اين افراد حافظان قرآني هستند كه گنجينهاي از معرفت را در سينه خود دارند. هر كدام از آنها با اين روحيه به روستا و شهر خود بازميگردند كه بتوانند دستاوردهاي يكسال حفظ قرآن را در محيط زندگي خود بهكار بسته و اداي ديني به مؤسسه بيتالاحزان كرده باشند. به اين ترتيب در روستا و شهر خود با كمترين امكانات اقدام به تعليم آموزههاي قرآني ميكنند. برخي از اين حافظان قرآن، زماني كه به روستا يا شهر خود برگشتهاند توانستهاند افراد زيادي را جذب قرآن كنند، تا اندازهاي كه با همكاري مؤسسه بيتالاحزان، يك شعبه هم در همان شهر و روستا تاسيس شده است. با همين الگو اكنون ۱۶۵ شعبه از مؤسسه قرآني بيتالاحزان در استانهايي چون فارس، بوشهر، كرمان، سيستانوبلوچستان، يزد، خوزستان، تهران، زنجان، قم، آذربايجانشرقي، خراسانرضوي و خراسانشمالي فعاليت ميكند.
علاوه بر آن قرآنآموزهايي از كشورهاي بنگلادش، لبنان، فيليپين، اندونزي و حتي آمريكا به قرآنآباد آمدهاند تا حفظ قرآن را فرابگيرند؛ براي مثال فرزندان خانواده شيخ به همراه مادرشان از نيويورك به قرآنآباد آمدهاند و اكنون نزديك به يكسال است كه در خانهاي در روستا زندگي ميكنند و با كمك معلمهاي مؤسسه بيتالاحزان به حفظ قرآن مشغول هستند و آنطور كه مادر خانواده ميگويد تصميم دارند بعد از بازگشت، مؤسسهاي قرآني را در نيويورك داير كنند تا بتوانند آموزههاي بيتالاحزان را به مسلمانان آمريكا آموزش دهند.
- پايگاههاي قرآني روستا
با گسترش فعاليتهاي قرآني مؤسسه بيتالاحزان و با افزايش تعداد علاقهمندان به حفظ قرآن كريم، ديگر چند ساختمان استيجاري روستا و چند كلاس قرآن پاسخگوي نياز نبود. تعداد زيادي قرآنآموز وجود داشت كه قرار بود يك دوره يكساله را بهصورت شبانهروزي به حفظ قرآن بپردازند. بنابراين بايد محيطي براي زندگي روزانه اين تعداد فراهم ميشد؛ جايي كه بتوانند قرآن حفظ كنند، غذا بخورند، بازي و تفريح داشته باشند و همينطور استراحت كنند. به اين ترتيب در سال 91 حسينيه صاحبالزمان روستاي قرآنآباد به مدرسه حفظ شبانهروزي قرآن اختصاص پيدا كرد. بهطوري كه طبقه همكف آن براي امور درسي و مذهبي و طبقه بالاي آن با اندكي تغيير به خوابگاه و محل استراحت تبديل شد. از آن زمان تاكنون اين پايگاه قرآني روستاي قرآنآباد پذيراي حافظان 14تا 18ساله در رده برادران است و سالانه بيش از 20حافظ كل قرآن تربيت ميكند. دومين پايگاه قرآني روستا هم حوزه علميه امام جعفرصادق(ع) است كه با محوريت پرورش طلبههاي حافظ قرآن، نخستين سال فعاليتش را در روستا آغاز كرده است و همزمان نخستين حوزههاي علميه قرآنمحور در ايران نيز هست.
- چرا حوزه علميه قرآنمحور؟
افراد مختلفي از سراسر كشور به مدارس حفظ قرآن مؤسسه بيتالاحزان ميآيند كه در رده سني 14تا 22سال هستند؛ خانم و آقا به حفظ قرآن ميپردازند. اگر از آنها بپرسيد كه بعد از تمام شدن دوره حفظ چه هدفي دارند بيشتر از 90درصد پاسخ مشتركي ميدهند؛ يا ميخواهند به محل زندگي خود برگشته و معلم قرآن شوند، يا ميخواهند به حوزه رفته و دروس طلبگي را بخوانند. اين شور و حالي است كه در بين جوانهاي روستاي قرآنآباد هم ديده ميشود. به همين دليل ضرورت تشكيل يك حوزه علميه قرآنمحور با هدف تربيت طلبههاي حافظ قرآن بيش از پيش در روستا حس ميشد كه در پي آن و در 2سال اخير تاسيس حوزه علميه امامجعفرصادق(ع) را هم به افتخارات روستا اضافه كرد. آنطور كه حجتالاسلام عليرضا شاهسوني، مديريت حوزه علميه و از مؤسسين بيتالاحزان توضيح ميدهد، هدف اول از تاسيس حوزه علميه قرآنمحور، جذب نخبههاي ديني براي ترويج فرهنگ قرآن بود. با توجه به فرمايش مقاممعظم رهبري درباره تربيت 10ميليون حافظ قرآن در كشور، بايد درنظر گرفت كه اين تعداد حافظ بايد در ميان همه قشرهاي مملكت باشند.
آقاي شاهسوني كه خود روحاني هستند و سالهاي زيادي را پاي درس طلبگي و پاي درس قرآن سپري كردهاند، اعتقاد دارند كه اگر بخواهيم حوزه و دانشگاه را به هم نزديك كنيم و اگر بخواهيم از ظرفيت بالاي تأثيرگذاري حوزه در ترويج سبك زندگي اسلامي استفاده كنيم بدون شك بايد طلبههايي حافظ قرآن پرورش دهيم؛ چرا كه قرآن كتاب نور و روشنگري است. اگر طلبهها قرآن را اندوختهاي در سينه خود داشته باشند بيش از هر كتاب ديگري ميتوانند از آن كمك گرفته و دست به روشنگري و تبيين معارف دين بزنند. به همين دليل نخستين حوزه علميه قرآنمحور با همكاري مؤسسه بيتالاحزان و حوزه علميه امام جعفرصادق(ع) شهرستان استهبان در روستاي قرآنآباد تاسيس شد كه امسال در نخستين سال پذيرش داوطلب، مشغول تربيت 20طلبه حافظ قرآن است. مسير آموزش در اين حوزه به اين صورت است كه طلبهها 2 سال در اينجا مستقر ميشوند. در سال اول 70درصد درسهاي پايه اول حوزه را به همراه حفظ 5 جزء قرآنكريم فراميگيرند و در سال دوم مشغول به يادگيري 30درصد باقيمانده از دروس پايه اول به همراه حفظ 25جزء از قرآن ميشوند. به اين ترتيب يكسال درس حوزه را در مدت 2 سال ميخوانند اما در كنار آن قرآن را هم حفظ كردهاند. بعد از آن هم ميتوانند روند عادي دروس طلبگي را ادامه داده و در سطحهاي بالاتر حوزه پيشرفت كنند.
- سفيران قرآني روستا
در آموزش هر درسي تأثير معلم را نميتوان ناديده گرفت؛ براي قرآنآموزهاي مدارس حفظ بيتالاحزان هم همواره معلمهايي تدريس ميكنند كه نمونه كامل يك استاد هستند؛ استادي كه علاوه بر درس قرآن، يكسال روزها و شبها را با بچهها زندگي ميكند و در كنار هم سبك زندگي قرآني را تمرين ميكنند. اما اين تأثيرگذاري فقط به همينجا ختم نميشود. پس از يكسال، حافظاني از مدرسه بيتالاحزان بيرون ميآيند كه روحشان صيقل داده شده و مانند يك فرد تازه متولد شده زندگي جديدي را در برابر خود ميبينند. اكثر اين افراد به روستاها و شهرهاي خود با دستي پر برميگردند؛ اخلاق و رفتارشان قرآني شده و عملشان نسبت به سال گذشته بسيار فرق كرده است. حالا اين افراد الگويي براي محل زندگي خود هستند و با نوري كه در سينه دارند اهالي منطقه را بهخود جذب ميكنند. اين كنش و تعامل باعث ميشود تا تعداد زيادي از «فارغالتحفيظ» هاي مدرسه بيتالاحزان، لقب سفير قرآني را بهخود بگيرند. آنها سفيراني هستند كه به خانه بازگشتهاند و حالا قرار است معلم قرآن تعداد زيادي از بچههاي محل زندگي خود شوند؛ سفيراني كه تنها هدفشان ترويج و آموزش قرآن و همچنين ايجاد شوق و انگيزه در بين جوانان است.
- حال و هواي جوانان روستا
ميلاد شاهسوني يكي از جوانان روستاست كه اكنون 22سال دارد. او در 19سالگي بهخاطر جوي كه در روستا وجود داشته است تصميم ميگيرد با بقيه جوانها همراه شده و حافظ قرآن شود. به اين دليل كه خانه و خانوادهاش در روستا قرار دارد و دلبستگيهايي دارد كه شايد مانع حفظ بهتر قرآن شود، مدرسه حفظ بيتالاحزان در شهرستان فسا را انتخاب ميكند و بهمدت يكسال از خانواده دور ميشود. او هم مانند بسياري از جوانان ديگر بعد از حفظ به سراغ درس طلبگي رفته است. او اكنون طلبهاي 22ساله است كه معلم قرآن يكي از اهالي روستا هم هست. اما شاگرد او با بقيه فرق دارد. نامش كميل است و از نيويورك به همراه مادر و خواهرانش به قرآنآباد آمده تا حفظ قرآن را فرابگيرد. از ميلاد ميخواهيم راجع به حال و هواي جوانان روستا برايمان توضيح دهد كه ميگويد: «در هر جامعه جو عمومي اول از همه جوانان را با خود درگير ميكند. در روستاي ما هم اين موضوع وجود دارد و خوشبختانه به بهترين اتفاق منجر ميشود. در روستا وقتي از خانه بيرون ميآيي كساني را ميبيني كه حافظ كل قرآن يا چند جزء آن هستند. بياختيار سلام و عليكها و مراودهها تحتتأثير قرآن قرارميگيرد. رفاقتها، شوخيها و تفريحها قرآني ميشود و اين باعث ميشود جواناني كه از قافله عقب هستند هم به سرعت خود را برسانند».
- پاي حرف پيرترها
چهره نوراني و پر از چين و چروكش بيش از هر چيز گواه زندگي 70ساله در روستاي قرآنآباد است. از او اجازه ميگيريم تا وارد دكانش شويم؛ دكاني محقر با كمترين تنوع جنس. پشت يك ميز فلزي با رويه چرم كه دستكم براي 30سال پيش است نشسته و مقابلش يك ترازوي زهوار در رفته قرار دارد. كمي آنطرفتر هم يك يخچال سبزرنگ قديمي قرار دارد كه با زبان بيزباني ميگويد اگر يكبار ديگر خراب شوم هرگز تعمير نخواهم شد. بيشتر قفسههاي مغازه خالي است اما پيرمردي بزرگمنش با شيرينترين لبخند در آن نشسته است. امانالله شاهسوني از قديميهاي روستاست كه چندسالي است كشاورزي و باغداري را كنار گذاشته و در دكان پر از مهرش مشغول است. او ميگويد از وقتي سنم بالا رفته نميتوانم كارهاي سنگين انجام دهم اما نميتوانم در خانه هم بنشينم. صبحها به مغازه ميآيم و كمي مانده به اذان ظهر ميروم. گاهي هم بعدازظهرها تا نزديكهاي غروب اينجا مينشينم و با مردم روستا معاشرت ميكنم. از او ميپرسم كه چرا نام اين روستا قرآنآباد است، با لهجه شيرينش اينطور پاسخ ميدهد: «مردم اين روستا ديندار و باخدا هستند؛ نماز و روزهشان ترك نميشود؛ خدا را ناظر بر همه كارهايشان ميبينند و هيچوقت دروغ نميگويند. جوانهاي روستا خيلي قرآن را دوست دارند. همهشان ميخواهند حافظ قرآن شوند و آن را به ديگران هم ياد بدهند». وقتي ميگويد بهترين جوانها را در روستايمان داريم، اميد در چشمانش پيدا ميشود. انگار به ياد جواني و شور و حال مذهبي آن روزهاي خودش ميافتد. او صحبتهايش را اينطور ادامه ميدهد: «خدا و قرآن، جوانهاي روستا را حفظ كرده است. از وقتي اسم روستا قرآنآباد شده بركت روستا هم بيشتر شده است. همه اهالي خوشاخلاق و آرام شدهاند و در كنار هم بهترين زندگي را داريم». نزديك اذان ظهر است و بايد از او خداحافظي كنيم. بهعنوان آخرين جمله ميگويد: «براي همه جوانها بنويس كه خدا و قرآن را در كارهايشان فراموش نكنند».