دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۴
۱ نفر

همشهری دو - بهاره جلالوند: فرقی نمی‌کند ۸صبح کلاس داشته باشد یا ۴بعدازظهر، همیشه سروقت و با انرژی در کلاس‌هایش حاضر می‌شود، سختگیر است و برایش اهمیت دارد درسی را که می‌دهد خوب یاد بگیری و هر جلسه هم امتحان می‌گیرد.

دکتر فرید اجلالی

 شايد در نگاه اول، استادي به‌نظر برسد كه تمام توجهش به درس معطوف است اما اينها تنها تصوير كوچكي از كلاس‌هاي درس او است. دكتر فريد اجلالي، با بسياري از استادان دانشگاه فرق دارد، او به دانشجويانش درس زندگي مي‌دهد. هميشه كلاس‌هايش را جوري برنامه‌ريزي مي‌كند كه اول درسش را بدهد و بعد به درس اصلي‌اش كه انسان‌سازي و رشد دانشجويان است، بپردازد. براي او صداقت، مثبت‌نگري و رشد و پيشرفت اجتماعي دانشجويانش، بيش از هر چيز ديگري اهميت دارد و براي اين منظور، از هيچ تلاشي دريغ نمي‌كند. او با وجود گذشت 26سال از نخستين تجربه تدريسش در دانشگاه، هنوز هم مثل روزهاي اول، پرانرژي است و استادي را بهترين شغل دنيا مي‌داند.

افرادي كه هدف خاصي را دنبال مي‌كنند، يك‌شبه به آن نمي‌رسند. موفقيت مسيري است كه پيچ‌و‌خم‌هاي زيادي دارد و بايد براي آن تلاش بسياري كرد. دكتر فريد اجلالي‌ براي اينكه به هدف خود يعني استادي دانشگاه برسد، مسير پر پيچ‌و‌خم و طولاني‌اي را پشت سر گذاشته است. او از سال‌هاي تحصيل خود و مسيري كه پيموده تا بتواند استاد دانشگاه شود، چنين مي‌گويد: «من فرزند چهارم يك خانواده با 6 فرزند هستم و پدرم از نخستين گروه فارغ‌التحصيلان حقوق سياسي دانشگاه تهران و عموها و خواهرها و برادرهايم، معلم آموزش و پرورش هستند. تا سن 14سالگي من، در طالقان زندگي مي‌كرديم و مرحوم آيت‌الله طالقاني به خانه ما رفت‌وآمد داشتند و به‌طور كلي محيط خانواده ما يك محيط فرهنگي و مذهبي خاص بود و من نيز به هر حال تحت‌تأثير اين محيط پرورش پيدا كردم. زماني كه دانش‌آموز دبيرستان بودم، هر وقت از كنار نرده‌هاي دانشگاه تهران رد مي‌شدم با خودم مي‌گفتم من بايد روزي در اين دانشگاه درس بخوانم و حتما استاد دانشگاه بشوم.

بعد از اتمام دوران دبيرستان، به‌دليل علاقه‌اي كه به رشته رياضي داشتم، در سال 1356 و پس از قبولي در آزمون سراسري، براي ادامه تحصيل در رشته رياضي‌محض به دانشگاه تربيت معلم رفتم. دانشگاه رفتنم، مصادف شد با ورود امام‌خميني‌(ره) به ايران و انقلاب اسلامي و من تحت‌تأثير صحبت‌هاي امام‌خميني(ره) كه معتقد بودند كشاورزي محور اقتصاد كشور است، به رشته كشاورزي علاقه پيدا كردم. به همين دليل، در رابطه با رشته‌هاي مختلف كشاورزي دانشگاه كشاورزي كرج، شروع به پرس‌و‌جو كردم. آبياري و ماشين‌هاي كشاورزي، بهترين رشته‌ها معرفي شدند و به همين دليل از رشته رياضي محض در سال دوم دانشگاه انصراف دادم و دوباره در آزمون سراسري شركت كردم و در انتخاب اولم كه آبياري دانشگاه تهران بود، در سال 1358 قبول شدم. تحصيلم در رشته آبياري، مصادف شد با تعطيلي دانشگاه‌ها به‌دليل انقلاب فرهنگي و به‌همين دليل يك وقفه در دوران تحصيلي‌ام ايجاد شد و بعد از آن وقفه، مجددا تحصيل خود را ادامه دادم تا اينكه در سال1365 مجددا در آزمون سراسري شركت كردم و در نخستين دوره كارشناسي‌ارشد آبياري و زهكشي بعد از انقلاب، در دانشگاه تربيت‌مدرس پذيرفته شدم و در نهايت در سال 1370، تحصيل در اين مقطع به پايان رسيد. شرايط به‌گونه‌اي شد كه تحصيلات من در دو مقطع كارشناسي و كارشناسي‌ارشد، حدود 14سال طول كشيد. خيلي از افراد در آن دوران به‌دليل شرايط خاصي كه وجود داشت، تحصيل در دانشگاه را ادامه ندادند ولي من به‌دليل علاقه‌اي كه به تحصيل داشتم، از شرايط نااميد نشدم و تحصيلات خود را در مقاطع بالاتر ادامه دادم».

  • سال‌هاي دور از خانه

ادامه تحصيل، براي برخي از افراد صرفا با هدف گرفتن مدرك و وقت‌گذراني نيست. برخي از افراد مسير تحصيلي را با هدف خاصي دنبال مي‌كنند. دكتر اجلالي براي اينكه بتواند استاد دانشگاه شود، تصميم داشت در يكي از بهترين دانشگاه‌هاي دنيا تحصيلات خود را ادامه بدهد، او مي‌گويد: «بعد از اتمام تحصيلاتم در مقطع كارشناسي ارشد، براي ادامه تحصيل در مقطع دكترا، بورسيه استراليا و فرانسه شدم و تصميم گرفتم يكي از بهترين دانشگاه‌هاي فرانسه را براي ادامه تحصيل انتخاب كنم و در سال 1372 به پاريس رفتم و در 2رشته خصوصيات فيزيكي، شيميايي و بيولوژيك‌ بيوسفر و مديريت كشاورزي در مناطق خشك و حاره‌اي در مقطع كارشناسي‌ارشد تحصيل كردم كه مدرك يكي از آنها را نگرفتم. بعد از اينكه كارشناسي ارشد را به اتمام رساندم، در دانشگاه «سوربن» در مقطع دكتراي رشته هواشناسي كشاورزي اين دانشگاه، تحصيلات خود را ادامه دادم و همزمان با تحصيل، در دانشگاه نيز تدريس مي‌كردم. بعد از اينكه تحصيلاتم در مقطع دكترا به پايان رسيد، با وجود پيشنهادات كاري زيادي كه به من در دانشگاه‌ها و شركت‌هاي مختلف مي‌شد، تصميم گرفتم به ايران بازگردم چون احساس مي‌كردم در كشور خودم مي‌توانم مؤثرتر باشم و دوست داشتم معلومات علمي خود را به دانشجويان ايراني منتقل كنم. بعد از بازگشت به ايران، استاد دانشگاه تهران شدم و تا سال 1385، در اين دانشگاه تدريس مي‌كردم و در سال 1385عضو هيأت علمي دانشگاه پيام نور شدم و پس از آن در دانشگاه‌هاي مختلف، به تدريس پرداختم و هم‌اكنون رتبه علمي دانشيار را دارم. تعداد 75مقاله آي.‌اس.‌آي (ISI)، علمي و پژوهشي و مقالات همايش‌هاي بين‌المللي و داخلي را تاليف كرده‌ام.9 كتاب علمي نيز توسط من تاليف شده است كه 5عنوان از اين كتاب‌ها به‌عنوان مرجع، در دانشگاه تدريس مي‌شود».

  • هيچ وقت از اهدافم دست نكشيدم

برخي از افراد زماني كه در مسير موفقيت خود با مانع مواجه مي‌شوند، از ادامه راه باز مي‌ايستند ولي در نقطه مقابل، افرادي هم هستند كه در زمان مواجه شدن با مشكلات و موانع نه‌تنها از ادامه مسير دست نمي‌كشند بلكه انرژي و انگيزه بيشتري براي رسيدن به هدف‌ به‌دست مي‌آورند. آقاي دكتر هم از گروه دوم است و مي‌گويد: «وقفه‌هاي زيادي در مسير تحصيل من ايجاد شد ولي هيچ وقت نااميد نشدم و چون بسيار انعطاف‌پذير هستم، خودم را با شرايط تطبيق مي‌دادم و مي‌دانستم كه مسير موفقيت زمانبر است؛ به همين دليل به مسير خود ادامه مي‌دادم و تمام تهديد‌ها را به فرصت تبديل مي‌كردم و دلم نمي‌خواست زمان را از دست بدهم. زمان تعطيلي دانشگاه‌ها هم دست روي دست نگذاشتم و در حوزه علميه قم درس خواندم و در ‌دفاع‌مقدس هم شركت كردم. زماني كه در سال 1361 در جبهه بودم يك روز رو به غروب خورشيد ايستادم و با خودم گفتم من بايد حتما در يك دانشگاه خوب خارجي تحصيل كنم و به هدفم برسم و حتي اگر مجبور باشم براي رسيدن به هدفم از بين آتش و گلوله بگذرم، اين كار را خواهم كرد. مادرم هميشه مي‌گفت درس خواندن مانند كندن‌چاه با سوزن است ولي حتما به نتيجه مي‌رسد، مادرم سعي و تلاش فراوان پدرم را براي درس خواندن و به نتيجه رسيدن آن ديده بود و براي همين اين مثال را مي‌زد كه واقعا هم صحبتش مصداق داشت».

  • روحيه مثبت‌نگري از كجا آمد؟

نگرش مثبت به زندگي در افراد موفق، هميشه ريشه در جايي دارد و كمتر كسي را مي‌توان ديد كه خودبه‌خود و يك مرتبه، نگاه مثبت به زندگي پيدا كند. آقاي دكتر درباره اينكه نگرش مثبت او به زندگي از كجا آمده است، چنين مي‌گويد: «پدرم هميشه از وضعيت موجود شاكر بود و ديدگاه مثبتي نسبت به زندگي داشت. او از رشد و پيشرفت ديگران، بسيار خوشحال مي‌شد و به‌طور كلي انسان تنگ‌نظري نبود. من هم تحت‌تأثير پدر‌ و خانواده‌ام كه مثبت‌نگر بودند، بزرگ شدم. علاوه بر اين محيط زندگي‌ام يعني طالقان نيز در اين امر بي‌تأثير نبود. طالقان تنها شهرستاني است كه در آن زندان وجود ندارد و جرم و جنايتي در آن به وقوع نمي‌پيوندد و هيچ فرد زير 50سالي بي‌سواد نيست. بيشتر ساكنان طالقان روشنفكر و تحصيل‌كرده هستند و در دانشگاه‌هاي خوب كشور و خارج از كشور، از گذشته تا به امروز تحصيل كرده‌اند. به هر حال من هم 14سال در اين شهرستان زندگي كردم».

  • انتخاب اول و آخرم دانشگاه است

افرادي كه به درجات بالاي علمي دست پيدا مي‌كنند، معمولا مي‌توانند در بسياري از مشاغل، جذب بازار كار شوند و درآمد بسيار خوبي هم داشته باشند اما دكتر اجلالي ترجيح مي‌دهد كه شغل اصلي‌اش تدريس در دانشگاه باشد چون با همين هدف هم، تحصيلات خود را دنبال كرده است. اجلالي مي‌گويد: «به هر حال هر فردي كه در سطح بالاي علمي قرار بگيرد، قطعا مي‌تواند از تخصص خود درآمد بيشتري نسبت به عضويت در هيأت علمي دانشگاه و تدريس داشته باشد و اين امر براي من نيز صادق بود ولي من ترجيح دادم تا تدريس در دانشگاه را انتخاب كنم چون معتقدم تدريس در دانشگاه از جايگاه و ارزش اجتماعي بالايي برخوردار است و استادان دانشگاه مي‌توانند الگوي خوبي براي دانشجويان باشند. با تدريس در دانشگاه مي‌توان علاوه بر انتقال مباحث علمي، تأثير مثبتي به لحاظ اجتماعي و اخلاقي روي دانشجويان گذاشت. به‌نظرم اگر هر استادي يك مسئله انسان‌ساز را به دانشجويانش بياموزد، يك دانشجو پس از تحصيل خود در مقطع كارشناسي و كارشناسي‌ارشد، مي‌تواند آن نكات را در زندگي‌اش به‌كار بگيرد و در زندگي رشد و پيشرفت كند. دانشگاه از نظر من بهترين محل تبلور عدالت در جامعه است و افراد بدون توجه به رنگ، نژاد، دين و جنسيت در كنار يكديگر مي‌نشينند و به تلاش علمي مي‌پردازند. دانشگاه بستر مناسبي براي رشد افراد است به همين دليل فكر مي‌كنم شغل استادي دانشگاه يكي از بهترين مشاغل محسوب مي‌شود».

  • اختلاف سني معنايي ندارد

گاهي اوقات، اختلاف سني بين دانشجويان و استادان، مي‌تواند باعث اختلاف نظرهاي زيادي شود ولي استاد اجلالي براي اين منظور راهكارهايي را درنظر گرفته تا اختلاف سني‌اش با دانشجويان، مانع از ارتباط مثبت و سازنده او نشود و دانشجويان فاصله‌اي بين خود و استادشان احساس نكنند. اجلالي مي‌گويد: « اگر فضاي يك كلاس خشك باشد و ارتباط عاطفي بين دانشجو و استاد شكل نگيرد، نمي‌توان آنها را به درس يا يادگيري مسائل مهم زندگي ترغيب كرد. براي اين منظور بايد دغدغه‌هاي نسل جديد را شناخت و به روز بود تا دانشجويان اختلاف سني خود و استادشان را چندان احساس نكنند، براي اين منظور تمام مسائل اجتماعي را دنبال مي‌كنم؛ براي مثال، مقام معظم رهبري امسال را سال اقتصاد مقاومتي؛ توليد و اشتغال نامگذاري كرد‌ه‌اند و به همين دليل سعي كرده‌ام در كلاس‌ها به اين موضوع مهم نيز بپردازم. هيچ استادي نمي‌تواند تا زماني‌كه با دانشجويانش ارتباط نگيرد، علم خود را به دانشجويان انتقال بدهد».

  • توانمندي‌هايتان را بالا ببريد

عصرجديد، توانمندي‌هاي زيادي را مي‌طلبد كه گاهي برخي از دانشجويان نسبت به اين مسئله توجه چنداني ندارند و گاهي براي اينكه توانمندي‌هاي خود را ارتقا بدهند، نياز به يك تلنگر دارند. دكتر اجلالي در اين رابطه مي‌گويد: «هميشه به دانشجويانم مي‌گويم كه تا جاي ممكن، توانمندي‌هاي خود را ارتقا بدهند و حتما به زبان انگليسي تسلط پيدا كنند. علاوه بر اين، گرفتن گواهي‌نامه و يادگيري چند نرم‌افزار تخصصي را به آنها توصيه مي‌كنم. همچنين هميشه از دانشجويان مي‌خواهم كه كارآموزي را جدي بگيرند چون در كشورهاي توسعه‌يافته، كارآموزها هويت يك مركز به‌حساب مي‌آيند، البته اين مسئله هنوز در كشور ما جانيفتاده است. گاهي اوقات دانشجويان اظهار مي‌كنند كه به رشته‌اي كه در آن تحصيل مي‌كنند علاقه‌اي ندارند در چنين شرايطي به آنها توصيه مي‌كنم كه رشته تحصيلي خود را تغيير بدهند چون انسان بدون علاقه و نداشتن رضايت دروني، نمي‌تواند موفق باشد».

  • توقف تلخ

گاهي اوقات شرايط برخي از دانشجويان به‌گونه‌اي مي‌شود كه امكان ادامه تحصيل براي‌شان فراهم نيست. استاد دلسوز، در مواجهه با چنين شرايطي مي‌گويد: «چون ديد مثبتي به زندگي دارم، خاطرات منفي‌ ندارم ولي برايم هيچ‌چيز ناخوشايندتر از اين نيست كه دانشجويي با وجود علاقه به تحصيل به‌دليل شرايط اقتصادي، ازدواج، فوت بستگان و... مجبور به ترك تحصيل شود. وقتي دانشجوياني را مي‌بينم كه با چشم پر از اشك قصد ترك تحصيل را دارند‌، واقعا اين صحنه غم‌انگيز در ذهنم مي‌ماند البته تا جاي ممكن سعي مي‌كنم به چنين دانشجوياني كمك كنم تا به دانشگاه بازگردند».

  • وقايع مهم زندگي‌تان را ثبت كنيد

همه افراد از موفقيت‌هايشان انگيزه مي‌گيرند و اگر بتوانند اين موفقيت‌ها را در شرايط مختلف زندگي بارها و بارها مرور كنند، حتما با توان بيشتري به سوي موفقيت‌هاي جديد، حركت خواهند كرد. دكتر اجلالي به اين مسئله اهميت ويژه‌اي مي‌دهد و مي‌گويد: «وقايع مهم زندگي‌ و موفقيت‌هايم را در يك دفتر ثبت كرده‌ام و با مرور اين وقايع مهم و مثبت، احساس رضايت و آرامش پيدا مي‌كنم و با انرژي بيشتري به سمت موفقيت بعدي حركت مي‌كنم. به دانشجويانم هم در كلاس درس مي‌گويم كه چنين دفتري را براي خودشان درست كنند و از تأثيرات مثبت آن بهره ببرند».

  • مدرك‌گرا نباشيد

برخي از افراد با اين بهانه كه اگر درس بخوانيم كاري براي‌مان پيدا نمي‌شود، سراغ درس و دانشگاه نمي‌روند و نگاه نااميدانه‌اي نسبت به تحصيل در دانشگاه دارند. دكتر اجلالي مي‌گويد: «اگر كسي تنها با ديدگاه مدرك‌گرايي بخواهد درس بخواند، مسلما چنين نگرشي خواهد داشت كه بعد از درس خواندن شغلي برايش وجود ندارد و قطعا لذتي هم از درس خواندن نخواهد برد. اگر افراد با هدف رشد و افزايش توانمندي خود تحصيل كنند، احساس رضايت دروني خواهند داشت و همين مسئله باعث مي‌شود كه حتي در بسياري از موارد بتوانند براي خود پس از تحصيل، كارآفريني كنند در واقع مدرك تحصيلي، يك ابزار محسوب مي‌شود».

  • از جايگاهم راضي هستم

برخي از افراد نسبت به كاري كه انجام مي‌دهند رضايت دروني ندارند و گاهي از روي اجبار و نياز كاري را انجام مي‌دهند اما استاد‌اجلالي، جزو اين دسته از افراد نيست و مي‌گويد: «از اينكه استاد دانشگاه هستم احساس رضايت دروني دارم و اگر بتوانم تأثير مثبتي بر‌دانشجويان داشته باشم احساس رضايتم دو‌صد‌چندان مي‌شود. فكر مي‌كنم به جايگاهي كه در زندگي مي‌خواستم رسيده‌ام و هدف‌هاي بسيار ديگري دارم كه براي آنها برنامه‌ريزي كرده‌ام و براي رسيدن به آنها نهايت تلاشم را خواهم كرد».

  • كلاسي كه در آن، نمره حرف اول را نمي‌زند

دغدغه بسياري از افرادي كه درس مي‌خوانند نمره است و شايد كمتر كسي باشد كه به غيراز نمره و درس به چيز ديگري در كلاس فكر كند. استاد باتجربه، تنها به نمره و درس توجه ندارد و تمام دغدغه‌اش اين است كه دانشگاه و كلاس درس، علاوه بر بار علمي، بار معنوي و اجتماعي نيز براي افراد داشته باشد؛ به همين دليل كلاس‌هاي درسش را به شيوه‌اي متفاوت برگزار مي‌كند. او مي‌گويد: «هر دانشجويي كه با من درسي را گذرانده، مي‌داند كه استاد سخت‌گير، منظم و دقيق و جدي‌اي در زمينه درس هستم اما اين مسئله مانع از اين نمي‌شود كه ارتباط خوبي با دانشجويانم نداشته باشم. دانشگاه نخستين جايي است كه فرد مي‌تواند در آن هويت مستقل خود را شكل بدهد و دانشگاه در واقع يك هويت ملي دارد كه افراد با فرهنگ‌هاي مختلف، سطح اقتصادي و اجتماعي متفاوت، در آن حضور پيدا مي‌كنند و افراد از يكديگر تأثير مي‌گيرند. در چنين شرايطي يك استاد دانشگاه بايد اين تفاوت‌ها را درك كند و محيطي را براي دانشجو ايجاد كند كه او احساس آرامش داشته باشد و بداند دانشگاه متعلق به او ا‌ست. از آنجا كه نگاهم به كلاس و دانشگاه يك نگاه خانوادگي است و دانشجويان را مانند فرزندان خودم مي‌دانم، كلاس را تنها به درس و نمره محدود نمي‌كنم و در قالب چارچوب‌ها و مقررات دانشگاه تا جاي ممكن در كنار درس به مسائل اساسي زندگي به‌ويژه مسائل اجتماعي روز مي‌پردازم.» يكي از دغدغه‌هاي مهم دانشجويان، كسب نمره است به‌گونه‌اي كه بارها ديده مي‌شود كه از جلسه اول شروع درس، درباره نمره از استاد خود سؤال مي‌كنند و مسائل ديگر‌ برايشان چندان دغدغه به‌حساب نمي‌آيد.

دكتر اجلالي يك تغيير و تحول بزرگ در اين مسئله به‌وجود آورده است و به دانشجويانش مي‌آموزد كه نهايت تلاش خود را داشته باشند ولي تنها دغدغه آنها نمره نباشد. او مي‌گويد: «هيچ دانشجويي را با نمره تهديد نمي‌كنم حتي اگر دانشجويي با كلاس درس سازگاري نداشته باشد، نمره او را كم نمي‌كنم و سعي مي‌كنم با رفتارم باعث شوم كه اگر فرد رفتار نادرستي داشته است، خودش از كارش پشيمان شود و با كلاس تطبيق پيدا كند. هيچ وقت براي غيبت كردن سر كلاس از كسي نمره كم نكرده‌ام ولي براي آن دسته از دانشجوياني كه در كلاس حاضر شده‌اند، نمره تشويقي درنظر گرفته‌ام. اما به دانشجويان توصيه مي‌كنم كه نه‌تنها در كلاس درس من بلكه در همه كلاس‌ها حتي كلاس‌هاي درسي كه چندان به آنها علاقه ندارند، حاضر شوند و هيچ درسي را كوچك نشمارند چون برنامه‌ريزي براي تنوع در دروس، حاصل 250سال تجربه بين‌المللي است و باعث رشد و پرورش استعدادها خواهد شد. اگر دانشجويي بنا بر هر دليلي درس نخوانده باشد و نمره امتحاني خوبي نگرفته باشد، درصورتي كه صادقانه بگويد كه نتوانسته است براي امتحان درس بخواند، به او ارفاق مي‌كنم و به صداقت دانشجويان بيش از نمره بها مي‌دهم. هر جلسه از دانشجويانم امتحان مي‌گيرم و بالاترين نمره آنها را به‌عنوان نمره ميان‌ترم درنظر مي‌گيرم. به‌طور كلي روش مديريت كلاسم يك روش مثبت و تشويقي است و تنبيه در آن جايي ندارد. خوشبختانه دانشجويان هم متقابلا در اين فضا خوب درس مي‌خوانند و نتيجه مثبت اطمينان‌ به آنها را مي‌بينم».

کد خبر 370925

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha