آنجا كه لحظهاي كنار گود چشمام به بابابزرگ ميافتاد و ميگفت: «ماشاءالله بابا! يا علي مدد!» بلند ميگفتم: «يا علي مدد!»
مولاجان! دنياي بدون مهر و محبت شما را به دل داشتن، چيزي كه نه، خيلي چيزها كم دارد. چگونه شكر كنيم كه آنقدر لايق شدهايم كه خدا مهر شما را با شير مادر به جان ما ريخته است. بابابزرگ ميگفت: «هرموقع خسته شدي، هروقت ماندي، هروقت دنيا برايت تنگ شد، بگو يا علي مدد! همه چي درست ميشود». راست ميگويد بابابزرگ.
مولا جان! فكر به شما، آدم را عجيب به خدا نزديك ميكند. يا علي گفتن، عجيب دست آدم را ميگيرد. محبت شما را به دل داشتن، دري از درهاي بهشت را به رويمان ميگشايد.
پهلواني كه در گمنامي كيسه پول و غذا به در خانه نيازمند ميبرد و خودش پشت ديوار پنهان ميشود كه رخ نشان ندهد، الگو دارد در معرفت و دستگيري. عاشق است و پيرو امامي كه فراتر از مكان و زمان، نام نامياش بر عالم جاري است. بچههايي كه با تمام وجودشان شب شهادت مولا عاشقانه آيين كوچهگردان عاشق را اجرا ميكنند، همه يك ذكر به لب دارند: يا علي مدد!