شايد هم تقصير ما كه زير بارش رفتيم. هم تو ميداني هم خودمان كه انسان اهل ظلم است(1). فراموشكار است(2). ميداني فردا كه رمضان تمام شود فراموش ميكنيم همهچيز را. ساعت كار ادارههايمان دوباره عادي ميشود، تنور غذاخوريهاي نوبت صبح و ظهرمان روشن ميشود، خجالت جنبيدن دهانمان در ملأعام كنار ميرود، مناجات امير و ابوحمزه برميگردد به آرشيو صدا و سيما، پرونده سريالهاي آبكي بعد از افطار بسته ميشود. عصرها ديگر بوي نان سنگك نميدهد و وقت اذان مغرب ترافيك خيابانها برميگردد و البته، شيطان آزاد ميشود!
ميخواهي چقدر اعتراف كنيم؟ ما فراموشكاريم. حرمت مهماني بينظيرت جاي خودش، اما اگر امانتيات را سالم ميخواهي، همين حالا كه تازه متولد شدهايم و سالم است، از ما بگيرش و بسپارش به همين آسمان دودي يا كوههاي اطراف تهراني، كرجي، جايي، يا اگر اصرار داري الا و لابد روي دوش خودمان بماند، بزرگي كن، زير بال و كتفمان را خودت بگير تا زير بار امانت(3) سنگينت له نشويم. ميشود همه سال را رمضان كني؟
(1) نگاهي به سوره احزاب، آيه8: انَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.
(2) سوره زمر، آيه 8.
(3) اكثر مفسران، منظور از «امانت» در آيه8سوره احزاب را «تكليف» يا «ولايت خدا بر انسان» دانستهاند.