انتهاي يك كوچه نه چندان بزرگ كه بسيار ساده است، مدرسهاي قرار گرفته؛ مدرسهاي كه ميگويند در آن، يك كلينيك سيار دندانپزشكي به دندانهاي دانشآموزان بهصورت رايگان رسيدگي ميكند. براي آشنايي با نحوه كار و دانستن جزئيات بيشتر، راهي بهجز رفتن به داخل مدرسه و ديدن كلينيك از نزديك وجود ندارد.
خبري از هياهو در حياط مدرسه نيست چون دانشآموزان در كلاسهاي درس، حسابي مشغول يادگيري هستند. گوشهاي از حياط، يك كاميون نسبتا كوچك قرار گرفته است كه روي آن عكسهايي از دندانپزشكي ديده ميشود. چند دانشآموز در كنار كاميون ايستادهاند تا نوبتشان شود و براي بررسي دندانهاي خود داخل كاميون مجهز بروند و دندانپزشك، وضعيت دندانهايشان را بررسي كند. بچهها خوشحال بهنظر ميرسند و بر عكس تصور آدم كه فكر ميكند بچهها از دندانپزشكي بدشان ميآيد، بسيار اشتياق نشان ميدهند. يكي از آنها خيلي خوشحال است و براي رفتن پيش دندانپزشك لحظه شماري ميكند، نامش فاطمه است و در كلاس چهارم درس ميخواند. به گفته خودش، قبلا از دندانپزشكي ميترسيده ولي چون دندانپزشك كلينيك سيار خيلي مهربان است و كارش را خوب انجام ميدهد، ترسش از دندانپزشكي ريخته است. او ميگويد: «قبلا مسواك نميزدم و خيلي شيريني و شكلات ميخوردم ولي اينجا به من ياد دادند كه اين جور خوراكيها را زياد نخورم و حتما هم مسواك بزنم. حتي گفتند دهانشويه هم بايد استفاده كنم، خودشان هم مسواك و دهانشويه دادند. 4تا از دندانهايم را پر كردند و قرار است يكي از آنها را بكشند. براي انجام اين كارها هم هيچ پولي از خانوادهام نگرفتهاند. خيلي از كارشان راضي هستم و خوشحالم كه اين كاميون به مدرسه ما آمده است».
- كمكي به اقتصاد خانواده
معاينه و رسيدگي به دندانهاي دانشآموزان به يكيدونفر ختم نميشود و قرار است همه دانشآموزان اين مدرسه، در طرح دندانيار كلينيك سيار دندانپزشكي كه يك شركت ملي توليدكننده آدامس آن را راهاندازي كرده است، شركت كنند و هر مشكلي كه دندانهايشان دارد، توسط دندانپزشكاني كه بهصورت داوطلبانه و رايگان كار ميكنند، برطرف شود. مدير مدرسه حضرتزينب(س)، مسئوليت گروهبندي دانشآموزان را برعهده دارد و با دقت و نظم، دانشآموزان را طبق برنامه مشخصي از كلاسها براي درمان ميآورد. ايجاد نظم و ارتباط برقرار كردن بين دانشآموزان كمسن و سال با گروه دندانپزشكي كار چندان راحتي نيست، با اين حال مدير مدرسه اين كار را انجام ميدهد و با چندتا از دانشآموزان در گوشهاي از حياط مشغول صحبت كردن است. خديجه حسنينژاد، مدير مدرسه ميگويد: «اين مدرسه در يك منطقه نيمهبرخوردار قرار گرفته و هزينههاي دندانپزشكي هم بسيار بالاست به همين دليل مستقر شدن چنين كلينيكي كه بهصورت رايگان خدمات دندانپزشكي ارائه ميدهد، ميتواند به خانوادهها از نظر اقتصادي كمك كند. والدين از اين مسئله خيلي استقبال كردند و تمام دندانهاي دانشآموزان مدرسه معاينه شد و درمان هم براي آنهايي كه نياز به درمان دارند، صورت ميگيرد. نحوه برخورد دندانپزشكان با دانشآموزان به قدري خوب بوده كه ديگر هيچ ترسي براي رفتن به دندانپزشكي ندارند».
- كوچك ولي مجهز
ترميم دندانهاي دانشآموزان با دقت و حوصله انجام ميشود و براي بررسي و درمان عجلهاي در كار نيست تا چيزي از كيفيت خدمات كم نشود. در كاميون بسته است تا هم محيط داخل كلينيك تميز بماند و هم اينكه سر و صداي محيط، تمركز خانم دندانپزشك را بههم نزد. با اين حال داخل كلينيك را با مانيتور مخصوص ميتوان ديد؛ دانشآموزي كه با آرامش روي صندلي مخصوص دندانپزشكي نشسته و خانم دندانپزشك مشغول پركردن دندانهايش است. دستياران دندانپزشك هم، وسايل مورد نياز را در اختيار خانم دندانپزشك قرار ميدهند. داخل كاميون خيلي جالب است و هيچ تفاوتي با يك مطب دندانپزشكي خوب و مجهز ندارد و اينها را بهراحتي ميتوان با مانيتور كوچك از بيرون ديد. يكي از جالبترين قسمتهاي كلينيك سيار، قسمت راديوگرافي آن است كه آدم ابتدا تصور ميكند مگر ميشود راديوگرافي هم براي آن درنظر گرفته باشند و اين شك با پرسش از آقايي كه مانيتور در دست دارد برطرف ميشود؛ «اين كاميون، هر چيزي كه يك كلينيك دندانپزشكي بايد داشته باشد، در خود جاي داده است و باوجود هزينه زياد، همه اينها را مدنظر داشتيم تا دانشآموزان حتي براي راديوگرافي از دندانهايشان هم لازم نباشد هزينهاي بپردازند و در روند درمان، مشكلي پيش نيايد».
- زنگ تفريح است
كار همچنان ادامه دارد و گروه دندانپزشكي، توجه چنداني به استراحت ندارند و با فواصل بسيار زيادي براي استراحت ميروند چون ميخواهند كسي از خدمات بيبهره نماند. صداي زنگ تفريح مدرسه به صدا درميآيد و بچهها با ذوق و شوق، وارد حياط مدرسه ميشوند و بسياري از آنها دور كاميون ميآيند تا به گروه دندانپزشكي سلام كنند. براي ديدن خانم دكتر، اشتياق زيادي دارند و بالاخره خانم دكتر، بعد از اينكه كار درمان چندتا از دانشآموزان را انجام داده، بيرون ميآيد تا يك استراحت بسيار كوتاه داشته باشد. بچهها از ديدنش بسيار خوشحال ميشوند و بغلش ميكنند. يكي از بچهها كه اسمش محدثه است و در كلاس ششم درس ميخواند، ميگويد:«خانم دكتر خيلي مهربان است، من قبلا زياد مسواك نميزدم و دائما شكلات ميخوردم. از وقتي خانم دكتر را ديدم و به دندانهايم رسيدگي كرده، هم بهموقع مسواك ميزنم و هم ديگر زياد شكلات نميخورم، حتي زماني كه بزرگ شوم، حتما در رشته دندانپزشكي درس ميخوانم».
- كار نيك مرز نميشناسد
خانم دكتر دندانپزشك كه مهربان بهنظر ميرسد، از روي علاقه، براي انجام چنين كاري بهصورت داوطلبانه اعلام آمادگي كرده، نامش ماندانا قدميان است و بين بچهها ايستاده و با مهرباني با آنها صحبت ميكند. برخي از بچهها دندانهايشان را به او نشان ميدهند و از اينكه دندانهاي پوسيدهشان ترميم شده است بسيار خوشحال هستند و از او تشكر ميكنند. دكتر قدميان از اينكه به گروه دندانپزشكي ملحق شده، بسيار خوشحال است و ميگويد:«بسياري از پزشكها و دندانپزشكهاي كشور ما براي كارهاي داوطلبانه، از هيچ كمكي دريغ نميكنند و تا جايي كه بتوانند براي كمك به افراد قدم برميدارند. شايد دليل اينكه كارهاي داوطلبانهشان چندان در جامعه ديده نميشود اين باشد كه چنين كارهايي را بهصورت شخصي انجام ميدهند. مسلما چنين پزشكها و دندانپزشكهايي در شرايطي كه قرار باشد بهصورت سازمان يافته خدماتي داوطلبانه ارائه بدهند، از هيچ كمكي دريغ نميكنند. خوشحالم كه چنين فرصتي در اختيارم قرار گرفت كه بتوانم سهمي در اين كار خير داشته باشم. خوشبختانه بچهها همكاري خوبي را با گروه دندانپزشكي داشتند و به خوبي آموزشهاي بهداشت دهان و دندان را فرا گرفتند. بهنظرم آموزش و فرهنگسازي، نسبت به درمان از اهميت بيشتري برخوردار است چون درمان، مسئلهاي مقطعي محسوب ميشود و فرد درصورت رعايت نكردن نكات مهم مربوط به سلامتي، باز هم دچار مشكل خواهد شد. اميدوارم چنين طرحهايي بهصورت مستمر باشد تا مشكلات دهان و دندان بين دانشآموزان كشور، به حداقل ممكن برسد».
- طرحي براي همه
زنگ مدرسه به صدا درميآيد و بچهها تعطيل ميشوند و به سمت در حياط مدرسه ميدوند. با تعطيل شدن مدرسه، ساعت كاري كلينيك دندانپزشكي سيار هم به پايان ميرسد و دوباره فردا و فرداهاي ديگر خدمات دندانپزشكي كلينيك سيار ادامه خواهد داشت؛ آن هم نهتنها در اين مدرسه بلكه در مدارس محروم سراسر كشور، تا به اين شكل باري از هزينههاي بالاي دندانپزشكي از روي دوش خانوادهها برداشته شود.
- وقتي والدين خوشحال هستند
زنگ آخر است و مدرسه نزديك تعطيل شدن. نوبت يكي از بچههاست كه براي پر كردن دندانش، به داخل كلينيك سيار برود. مادرش كنار حياط ايستاده. دانش آموز نزديك او ميرود و كمي خودش را لوس ميكند كه از دندانپزشكي خوشاش نميآيد. مادرش به او ميخندد و ميگويد: «تو ديگر بزرگ شدهاي». انگار اين جمله مادر برايش يك قوت قلب بهحساب ميآيد و بعد از اينكه گونه مادرش را ميبوسد، سريعا به سمت كاميون ميدود.مادرش ميگويد:«هزينههاي دندانپزشكي خيلي بالاست و اينكه چنين كلينيكي بهصورت رايگان به دندانهاي بچهها رسيدگي ميكند، واقعا خوب است. دخترم هم خميردندان دارد و هم مسواك ولي متأسفانه هميشه مسواك نميزند و به همين دليل دو تا از دندانهايش پوسيده است كه آنها را برايش پر كردهاند. واقعا خدا خيرشان بدهد. دندانهاي خود من، همه دچار پوسيدگي شدهاند اگر از بچگي بتوان به دندان بچهها رسيدگي كرد، در زمان بزرگسالي، مشكل پوسيدگي چندان جدي نخواهد بود».
معصومه تباره، مادر يكي ديگر از بچههاست كه دخترش بعد از كشيدن دندانش كنارش ميآيد. او هم از خدمات كلينيك سيار براي دخترش راضي است و از اينكه آموزشهاي گروه دندانپزشكي روي دخترش تأثير خوبي داشته، احساس رضايت ميكند؛ «هميشه به دخترم ميگفتم مسواك بزند ولي حرفم را گوش نميداد، انگار وقتي والدين چيزي را به فرزندشان ميگويند، نصيحت است ولي ديگران اگر بگويند روي بچهها تأثير مثبت دارد. به هر حال خوشحالم كه اين گروه دندانپزشكي باعث شدند دخترم به دندانهايش رسيدگي كند و مسواك بزند».