خيابانها خلوتتر از هميشه و مغازهها يك خط در ميان باز هستند. نشاني مسجد را از چند نفر ميپرسيم تا اينكه بالاخره كاشيهاي آبيرنگ سر در آن در تيررس نگاهمان قرار ميگيرد. از همين فاصله هم ميشود شلوغي غيرعادي مسجد، آن هم در اين ساعت از روز را نظاره كرد؛ جوانهاي سي و چند سالهاي كه با عجله بستههاي حاوي سيبزميني و پياز را دست بهدست ميكنند. بناست با توزيع اين سبدهاي كالا در تاريكي امشب، اسباب شادي دهها خانواده نيازمند فراهم شود.
- قرار شبهاي دوشنبه
سراغ مدير مجموعه را ميگيريم كه يكي از همان جوانهاي مشغول كار بيرون ميآيد و به طبقه بالاي مسجد «نورالمهدي» راهنماييمان ميكند. بستههاي مواد غذايي با نظم و در فواصل يك متري از هم چيده شدهاند. هر چه از زمان گفتوگوي ما با محمدرضا رمضانيان، مدير 35ساله اين خيريه ميگذرد، بستهها كاملتر ميشود. يكي از خدام گوشتهاي بستهبندي شده را ميآورد و ديگري حبوبات را. آن يكي خم شده و كنار هر بسته مقداري تخممرغ و نان ميگذارد، يكي هم دست از كار كشيده و بيخيال سر و صداي حاكم، گوشه مسجد با آرامش نماز ميخواند.
فضا مملو از همهمه و خوش و بش خادمان خيريه «همسايه آفتاب» است. انگار كه سالهاست همديگر را ميشناسند. سن و سالشان مشابه بهنظر ميرسد و خيليهايشان همديگر را «دكتر» و «مهندس» صدا ميزنند. آقاي رمضانيان از آغاز بهكار اين مجموعه كه ميگويد، پاسخ تمام اين انگارها و شايدها را يكجا دريافت ميكنيم؛ «كار ما، 14سال پيش شروع شد. خيلي از بچههايي كه اينجا ميبينيد دانشجويان رشته مهندسي عمران دانشگاه آزاد واحد كاشمر بودند. هيئتي مذهبي داشتيم كه برنامه ثابتش، قرائت زيارت عاشورا در شبهاي دوشنبه بود. جلسههاي هفتگي ادامه پيدا كرد و كمكم، پاي كارهاي فرهنگي به مجموعه باز شد. نميشود عاشق اهلبيت باشي و به مشي آنها تأسي نكني. ورود به عرصه خدمت به زائران امام هشتم(ع) كه هر سال در دهه آخر صفر با پاي پياده به مشهد ميآيند، ما را وارد وادي كارهاي خيّرانه كرد. اينطور بگويم، به فعاليتهايمان بُعد اجتماعي داد و خدمت به كساني كه دستشان تنگ است را به يكي از دغدغههاي جديمان تبديل كرد.»
- روز امتحان خادمان
آنطور كه مدير اين مجموعه ميگويد 150نفر از مهندسان، پزشكان، طلاب و بازاريان، هسته اصلي خيريه همسايه آفتاب را تشكيل ميدهند كه با احتساب واحد تازه تشكيلشده خواهران، اعضاي غيردائمي به 400نفر افزايش پيدا ميكند. به جوانهاي روزهداري كه در تكاپوي آماده كردن سبدهاي كالا هستند اشاره ميكند و ميگويد: «تمام كساني كه اينجا ميبينيد از خادمان افتخاري امام رضا(ع) هستند و در واحدهاي مختلف حرم مطهر اعم از ويلچر، ارشاد، بازرسي و ... بهصورت افتخاري خدمت ميكنند. آن يكي كه بسته سيبزميني در دست دارد، دكتري خود را گرفته است. بغل دستياش، هم طلبه است و هم دانشجو. آن يكي كه از در وارد شده در حالت عادي معمم است و الان بهخاطر كار، لباس روحانيتش را كنار گذاشته است. تعدادي از بازنشستگان نيروهاي مسلح هم در جمعمان هستند كه تجربههاي باارزشي دارند؛ مثل آن آقايي كه الان احوالپرسي كرديم».
خود آقاي رمضانيان هم دانشجوي ارشد مديريتمهندسي ساخت است و فردا صبح، امتحان پايان ترم دارد. اينكه براي آزمون پايانترم آماده است و حدس ميزند چه نمرهاي بگيرد، چيزي نيست كه نگرانياش را داشته باشد. ميخندد و با اعتماد به نفس ميگويد كه كاملا آماده است و ميداند چندساعتي كه دارد براي اينجا وقت ميگذارد، به تلاشهاي درسياش بركت دوچندان ميدهد.
- مخفيانه و با افتخار
فكر ميكنيد كارهاي خيّرانه مجموعه شما كه اعضاي آن همگي تحصيلكرده هستند چه فرقي با مجموعههاي مشابه فاقد اين ويژگي داشته باشد؟ با شنيدن اين سؤال، از داخل گوشياش، چارت مفصلي را نشان ميدهد كه در آن واحدهاي مختلف ستادي، اجرايي، شناسايي، بازرسان، فناوري اطلاعات، روابط عمومي و ... به چشم ميخورد. هر بخش زيرمجموعههايي دارد و خلاصه مانند يك سازمان عريض و طويل براي ريزفعاليتها جايگاه بهخصوصي تعريف شده است. ادامه ميدهد: «سعي كردهايم علم و نظم را پاي كار بياوريم. در شناسايي افراد كمبضاعت، هم و غممان اين است كه در عين دقت، به كرامت انسانيشان توجه كنيم. اين رويههايي كه متأسفانه برخي مؤسسات و حتي سازمانهاي مسئول دارند و در تحقيقاتشان آبروي فرد را نزد همسايهها ميبرند، در مجموعه ما جايگاهي ندارد. گاهي توزيع اقلام ميان خانوادههاي تحت پوشش در يكي از محورهاي 10گانه مشهد، 4ساعت زمان ميبرد؛ اما عيبي ندارد. دلمان نميخواهد نيازمندان را براي دريافت خدمت به سوي خودمان بكشانيم. با افتخار تمام، ما سراغ آنها ميرويم».
نه فقط سبدهاي كالايي كه مراحل نهايي تكميل خود را در همهمه خادمان همسايه آفتاب، سپري ميكنند، بلكه برنامه ثابت و هفتگي توزيع غذاي گرم ميان 100خانواده تحت پوشش، بستههاي كمك تحصيلي، پوشاك، جهيزيه و سيسموني و ... هم شبانه توزيع ميشود. آقاي رمضانيان ابتدا براي اين تصميم همان دليل حفظ كرامت مستمندان را وسط ميكشد و بعد، درحاليكه گويا گفتن از حسي كه تجربه كرده برايش دشوار است،ادامه ميدهد: «بارها پا بهپاي بچههاي واحد توزيع، در كوچه پسكوچههاي تنگ و تاريك حاشيه شهر رفتهام. شاد كردن آنها حس فوقالعاده خوشايندي دارد اما نگاه كردن در چشمهايشان...، شرم داريم از اين كار؛ مخصوصا خانوارهايي كه سرپرست مرد دارند اما بهخاطر بيكاري محتاج اين كمكها شدهاند».
- فقر فرهنگي مهمتر از فقر مادي
گروه همسايه آفتاب در تعريف برنامههايشان يك اصل ديگر را هم گنجاندهاند؛ اينكه نيازهاي خانوادههاي مددجو، به مواد غذايي خلاصه نميشود. مسائل معنوي، آموزشي و حتي نياز به شادي، از آن دست مواردي است كه در برنامههاي پيوسته آنها از قلم نيفتاده است؛ «بُعد تحصيلي بچههاي تحت پوشش برايمان مهم است. تلاش ميكنيم توانمند شوند و فقر فرهنگي و ماديشان همپاي هم از بين برود. واحد مناسبتهاي ما جشن و نورافشاني عيدانه در حاشيه شهر را در دستور كار خود دارد. ازدواج يكي ديگر از نيازهاي مددجويان ماست. پارسال توفيق تهيه 12جهيزيه و 15سيسموني را پيدا كرديم.»
كار به مراحل نهايي خود نزديك ميشود و آثار خستگي كمكم در چهرههاي جوان خادمان خود را نشان ميدهد. آقاي رمضانيان حين صحبت درباره فعاليتهاي مجموعه، حواسش به همهچيز هست. تلفنهاي ضرورياش را جواب ميدهد، خادمان را راهنمايي ميكند و در ضمن با اخم از دوستانش ميخواهد بارهاي سنگين را يكنفره بلند نكنند. جملاتش قطع ميشود و هنگام صحبت مجدد، بدون آنكه رشته كلام از دستش خارج شود ادامه حرفش را پي ميگيرد: «نگران سلامت مددجويانمان بوديم. پارسال توانستيم ظرف يكي دوماه، تكتك آنها را ويزيت كنيم و برايشان پرونده پزشكي تشكيل و بيماران را براي ادامه درمان به مراكز تخصصي ارجاع دهيم. پزشكان و داروخانههاي خيّر به ما در اين كار كمك كردهاند».
صحبتهايش را به دستاوردهاي واحد حقوقي مجموعه گره ميزند و ميگويد: «پارسال توانستيم 2دختر خردسال را كه بهدليل فقر فرهنگي خانوادههايشان فاقد شناسنامه بودند پس از طي مراحل قانوني شناسنامهدار كنيم. زنان سرپرست خانواري كه همسرشان آنها را ترك كرده از موارد پرتكراري است كه دوستان واحد حقوقي با آن مواجهند».
نميشود شاكله اعضاي گروه، مهندسان عمران باشند و به ساختوساز در مناطق محروم توجه نكنند. مدير مجموعه همسايه آفتاب از اخلاص بچههاي مجموعه ميگويد؛ اينكه لقب دكتر و مهندسشان را كنار گذاشتهاند و بيل به دست، صفر تا صد بازسازي و بهسازي 10خانه مخروبه و غيرقابل سكونت مددجويان را انجام دادهاند. هزينههاي هنگفت اين پروژهها با كمكهاي مردمي، طبق اصلي كه اين مهندس جوان به آن اعتقاد راسخ دارد تأمين شده است؛ « نخستين كسي كه براي پروژهها دست در جيب ميكند همين بچههايي هستند كه اينجا ميبينيد. بيكليشه بگويم؛ خدا هم در زندگي هوايمان را دارد.»
- مستقيم تا آسمان
صداي بلند صلوات، خبر از خاتمه كار ميدهد. فقط مانده است برنج و قيمههايي كه در آشپزخانه مسجد طبخ شده و در حال بستهبندي است. خادمان گروه آشپزي، در هواي دم گرفته آشپزخانه مشغول كار هستند. بوي سنگين غذاي گرم، براي روزهداري كه ساعتهاست غذايي نخورده نميتواند خوشايند باشد. با اين حال كسي خم به ابرو نياورده و خوش و بشها كم رمقتر از ساعتي پيش، اما همچنان ادامه دارد.
مدير خيريه همسايه آفتاب از افقي كه براي مجموعه ميبيند ميگويد؛ از نيروي انساني جوان و خوشفكري كه ميتواند جمعيت تحت پوشش فعلي را تا 10برابر افزايش دهد اما تنگناهاي مالي، لااقل در شرايط فعلي، چنين اجازهاي را نميدهد. او ادامه ميدهد: «آغوش ما به روي كساني كه ميخواهند توان فردي، كمكهاي نقدي يا غيرنقديشان را در اختيار مجموعه قرار دهند باز است. باور كنيد تمام اين دويدنها براي كساني كه هيچ حامياي ندارند، به خواندن نامههاي پرمحبت كودكان مددجو و شنيدن دعاهاي خير خانوادههايشان ميارزد؛ دعاهايي كه حس ميكني بين گفتن تا اجابتشان هيچ فاصلهاي نيست».
- شما چه ميكنيد؟
اعضاي خيريه «همسايه آفتاب» نيازمندان زيادي را تحت پوشش خود قرار دادهاند. شما براي همراهي با آنها چه ميكنيد؟ نظرات و پيشنهادهاي خود را به 30003344 پيامك كنيد يا با شماره تلفن 84321000 تماس بگيريد.
نظر شما