حتما شنيدهاي كه ميگويند تنها راه مبارزه با فساد اقتصادي آن است كه دولتها خود را از پشت درهاي بسته به اتاقهاي شيشهاي بكشانند تا همه ناظر رفتار و تصميمات آنها باشند. حال همين معيار را به زندگي شخصيات راه بده و آن را حاكم بر تكتك رفتارهايت قرار بده. البته اين پيشنهاد يك مقوله مدرن و متجدد نيست. پيشنهادي است كه در دين آسماني زمينه دارد؛ اينكه خدا و مجموعه شاهدان غيبي، ناظر بر اعمال تو هستند.
خوب است اين معيار را در جنبههاي گوناگون زندگي مرور و مصاديق جالب آن را پيدا كنيم. ببين ميتواني رمز تلگرامت را در اختيار دوستان و فاميل بگذاري؟ آيا جرأت اين كار را داري؟ رمز ايميل و اينستاگرامت را چطور؟ مرور كن چند درصد از معاشرتهاي اجتماعيات، قابليت «شيشهاي شدن» دارد؟ با قبول اين معيار، در همه چتهاي دو نفره نوعي حرف خواهي زد كه اگر كسي هم ناظر بر محيط خصوصيات باشد، ذرهاي نگراني نداشته باشي. آن وقت است كه خيلي حرفها را نخواهي زد و خيلي استيكرها را نخواهي فرستاد. البته مهمتر از اين، آن اكانتهاي محرمانهاي است كه براي خود ساختهاي و هيچكس از آن خبر ندارد؛ روشهايي كه حتي ممكن است جنسيت خود را در آن پنهان كرده باشي!
حال بيا اين معيار شگفتانگيز را توسعه بده و آن را به حريم فكر و باورهايت حاكم كن. حتماً شنيدهاي كه وقتي يك بيمار را بعد از عمل جراحي سخت، به اتاق ريكاوري بيمارستان ميآورند، در لحظه هوش آمدن، ناخودآگاه حرفهاي محرمانه بسياري را به زبان ميآورد و در كمال ناباوري خيلي از پنهانيهاي زندگياش را لو ميدهد. براي همين است كه خيليها از بيهوشي عمل ميترسند.
حالا ببين چگونه فكر ميكني! اگر سيستمي ميبود كه ميتوانست تفكراتات را اسكن كرده و براي مردم پخش كند، چه بر روزگارت ميآمد.
ميگويند يكي از عرفاي قديم در مسيري ميرفت. قافلهاي از كنارش رد شد و شتري به سمتش لگد پرتاب كرد. در عالم معنا به او گفتند: اين حمله بهخاطر آن فكر گناهي بود كه در سرت آمد. گفت: من كه انجامش ندادم. گفتند: آن لگد هم كه به تو اصابت نكرد! اين همان نظام نظارت غيبي است كه روي رفتارهاي ما مستقر است.