آيا كسي بر مسند رياست سازمان محيطزيست تكيه ميزند كه قادر باشد با بازگرداندن سازمان محيطزيست به جايگاه واقعي خود، سالها بيتوجهي به توسعه پايدار را جبران كند و با تدبير و درايت محيطزيست كشور را به مسيري كه شايسته قديميترين تمدن بشري است هدايت كند.
همه ما دوست داريم رياست محيطزيست خوشنامترين، باسوادترين و درستكارترين فرد باشد. در اين صورت شايد ديگر نياز نباشد كه من معلم مانند يك «انجياو» درگير مسائل معمولي محيطزيستي كشور شوم. اما واقعيت با آرزو از زمين تا آسمان تفاوت دارد.
بگذاريد برايتان يك خاطره بگويم. سال 76و هنگام انتخابات رياستجمهوري در ايران، من در آلمان بودم. در آن زمان وقتي عكس خانم ابتكار را در اشپيگل ديدم، اشك در چشمانم جاري شد.
رفتم و به استادم گفتم محيطزيست ايران نجات پيدا كرد. در آن مقاله به غلط نوشته بودند يك فارغالتحصيل و متخصص محيطزيست از آمريكا رئيس سازمان شده است. با عشق به ايران آمدم. اتفاقا بعد از چند روز به ملاقات خانم ابتكار رفتم. 6ماهي در آنجا مشاور بودم. اما بعد از 6ماه متوجه شدم چه تصور غلطي داشتم. از آن زمان تاكنون بهعنوان يك محقق و كارشناس سابق سازمان 19سال است كه عملا پايم از سازمان محيطزيست بريده شده، همچنان كه بسياري از كارشناسان و محققان دلسوز به حاشيه رانده شدهاند.
شوربختانه بايد بگويم طي سالهاي اخير با چشمان اشكآلود شاهد انقراض گياهاني هستم كه در همين دوره كوتاه فعاليت علمي خود آنها را به جهانيان معرفي كرده بودم و هر چه فرياد زدم حتي يكبار يكي از حوزه معاونت طبيعي از من نپرسيد دردت چيست؟ كسي نگفت چرا گياهي را كه در قانون ابن سينا معرفي شده است و شما آن را بعد از سالها معرفي ميكنيد چگونه بايد حفظ كرد.
مي توانم صدها مورد نام ببرم كه يادآوري آنها توأم با حسرت و اندوه است، از وضعيت نابسامان تالاب ميقان، از تخريبهاي گسترده پارك ملي گلستان، از وضعيت نگرانكننده اروميه و صدها تالاب و زيستبوم ديگر. اما سازمان محيطزيست درطول اين مدت مديريت محيطزيست كشور نسبت به همه تخريبها و معضلاتي كه به مرور دامنگير طبيعت كشور شد بيتوجه بود تا آنجا كه حتي نتوانست از اركيده كنار ساختمان خود در فرحزاد حفاظت كند.
حتي نيهاي كنار ساختمان پرديسان را آتش زدند و نتوانستند جلوي آتشسوزي چند قدمي دفتر مركزي محيطزيست را بگيرند. آخرين نمونه آن، سرنوشت پلنگي(هيركان) بود كه همه داستانش را ميدانيم. بديهي است كه اين شيوه مديريت نهتنها توانايي گرهگشايي از معضلات محيطزيست كشور را ندارد كه هر روز به اين معضلات دامن ميزند.
آنچه مسلم است ما انتخابكننده رئيس سازمان نيستيم اما ميتوانيم يك صدا بگوييم كه ما صاحبان اين سرزمينيم. ميتوانيم از بين گزينههاي موجود بهترين را انتخاب كنيم و از رياست محترم جمهوري بخواهيم سكان محيطزيست كشور را به نيرويي كاردان و تازه نفس بدهد؛ فردي كه با فضاي امروز جامعه آشناست و ميداند كه درد محيطزيست كشور چيست. اين آخرين فرصت براي درمان طبيعت رو به احتضار ايران است.
- پژوهشـگر و استاد دانشكـده علـوم دانشگاه تهران