وقتي به فرودگاه رسيدم چمدان من به سنت پترزبورگ نرسيده بود. قصد داشتم با تاكسي به محل اقامتم بروم كه پرسيدم گفتند ميشود 2هزار روبل، يعني معادل 132هزارتومان. با پرسوجو متوجه شدم كه اتوبوسي مسافران را به ايستگاه مترو ميبرد. قيمتش 40روبل بود. مسير بعديام با مترو هم به محل اقامتم40روبل ميشد كه سرجمع 80روبل معادل 5280تومان است. يعني تفاوت تاكسي با اتوبوس و مترو (كه اتفاقا خيلي هم سريعتر است) 25برابر كمتر است.
وقتي سري به شهر زدم نه ترافيكي است و نه تاكسي. مردم معمولا از وسايل حملونقل عمومي- كه تركيبي از مترو، تراموا، اتوبوس و مينيبوس است- استفاده ميكنند.اما نكته جالب ديگر رستورانهاست. اينجا از ظروف يكبار مصرف خبري نيست (حداقل آنجاهايي كه من ديدم). نهار معمولا به رستوراني در نزديكي موزه ميروم. منوي روسي پر است از انواع غذا. فقط 25غذاي اصلي و 7نوع سوپ فهرست شده است. سر جمع 86نوع غذا و دسر و نوشابه را عرضه ميكنند. اگر مشاور خوبي با شما باشد خيلي از غذاهاي باب ميل ما ايرانيها هم يافت ميشود. اما آنچه توجه من را جلب كرد اين بود كه در اين رستوران تقريبا بههيچ عنوان زباله پلاستيكي توليد نميشود. حتي از يك قطعه كوچك ظرف يكبار مصرف پلاستيكي خبري نيست. آبميوهها از قبل در ليوان آماده شده است.
قبل: در ماه مبارك رمضان از طرف سازمان محيطزيست براي صرف افطار و جلسه سخنراني در حضور رياست محترم سازمان، خانم ابتكار براي اعضاي جديد شوراي شهر دعوت شده بودم. وقتي براي صرف غذا در محوطه روبهروي سالن سرو در پارك پرديسان رفتيم از وجود حجم بالاي ظروف يكبار مصرف تعجب كردم. افسوس خوردم وقتي رياست سازمان حفاظت محيطزيست كه 12سال از عمرش رئيس اين سازمان بوده و 6سال هم عضو شوراي شهر بوده است، نتوانسته به كاركنانش راه كاهش توليد زباله را بياموزد، حالا براي اعضاي شوراي شهر چه درسي دارد؟
آيا براي يك مهماني 40-30 نفره نميتوانستند ليوان بياورند؟ آيا بايد بعد از پايان مهماني چندين پلاستيك بزرگ زباله توليد شود و رد پاي اكولوژيكي توليد و حمل و مصرف و دفن آنها بر محيطزيست رنجور كشور تحميل شود؟ جالب است وقتي به معاونين ايشان اعتراض كردم همه گفتند اينها كاغذي است. كه اين هم دروغ بود چون قاشقها پلاستيكي بودند. اين نخستين باري نبود كه در سازمان مسئول حفظ محيطزيست با چنين بساطي مواجه شده بودم. در روز اهداي جوايز ملي محيطزيست همچنين بود.
با متخصصان مشورت كردم و به من گفتند كه ظروف يكبار مصرف 100درصد كاغذي وجود ندارد و براي ساخت همان ظروف هم از مواد پلاستيكي استفاده ميشود. درد آن است كه مديران ارشد محيطزيست كشور درك صحيحي از محيطزيست ندارند و نميدانند بايد توليد زباله را كاهش داد نه شكل آن را عوض كرد.
آنها بايد خود الگوي جامعه باشند. وقتي مديران ارشد به سادهترين مفاهيم حفظ محيطزيست اعتقادي نداشته باشند، نتيجه آن ميشود كه نويسندگان برنامه محيطزيست دولت دوازدهم ميخواهند 40هزار تاكسي را جايگزين كنند و حتي يك كلمه از حملونقل عمومي نمينويسند. هنوز نميدانند كه تاكسي حملونقل عمومي نيست. هنوز نميدانند، يا نميخواهند بدانند كه براي كاهش آلودگي صرف بهبود كيفيت بنزين كافي نيست و بايد تعداد خودروها كاهش پيدا كند.
بايد مردم را عادت داد كه يا سوار مترو شوند يا اتوبوس. اگر نه تاكسينشيني همان استفاده از وسيله نقليه شخصي است كه ظرفيت قانوني آن فقط 4نفر است.نتيجه: ما براي حفظ محيطزيست راه درازي در پيش داريم. محيطزيست نبايد فقط يك ژست براي دولتها باشد. ديگر دوران انتخاب مديران صرف سياسي گذشته است. ما كارشناسان محيطزيست و منابع طبيعي انتظار داريم حداقل در محيطزيست كساني سكان هدايت آن را بهعهده بگيرند كه به آن اعتقاد قلبي دارند و سياست را براي محيطزيست ميخواهند نه محيطزيست را براي سياست.
- استاد دانشگاه تهران
نظر شما