پويايي اين نظام فكري و عملي منجر ميشود در گذر زمان هيچگاه از تحولات جامعه عقب نماند. اما آنچه بيش از ديگر مولفهها پيام پويايي دين را در تاريخ انتقال ميدهد، اماماني هستند كه طي زمانهاي مختلف شيوههاي گوناگوني را براي سلوك اجتماعي خود انتخاب ميكردند و البته سيره عملي امامصادق(ع)، جزو راهگشاترين منابع براي فهم اين مطلب است.
در زماني كه كشمكش بين مدعيان خلافت بالا گرفته بود امام عليهالسلام از موقعيت موجود زمان، به نحو احسن استفاده كرده و با تشكيل جلسات مختلف در رشتههاي گوناگون علوم و فنون، ابعاد مختلف اسلام و معارفالهي را تبيين و تشريح كرد.
طبق گفته مورّخين و محدثين، بيش از 4هزار شاگرد از اقشار مختلف در جلسات درس و محاضرات آن حضرت شركت كرده و در علوم و فنون مختلف از درياي بيكران علوم حضرت بهره ميگرفتند؛ از طب و حقوق و كلام گرفته تا فقه و شيمي و... .
400جلد كتاب از جوابها و مطالب آن حضرت نوشته شده است كه بهعنوان اصول «أربعمائه» معروف است. و اين يعني اگر نياز جامعه قيام باشد امامي چون حسين(ع) دست به قيام ميزند و اگر ترويج علم و پايهگذاري مذهب اولويت داشته باشد، امام اقدام به پايهگذاري آن ميكند.
در نوع زندگي اجتماعي اگر اميرالمومنين(ع) را به زندگي زاهدانه و لباسهاي مندرس و كفشهاي پينهزده ميشناسيم، دليل بر ديني بودن لباس مندرس و پينه كفش نيست، همچنان كه حضرت در اصلاح اين تصور فرمودند؛ اگر امروز ميبينيد من لباس عالي ميپوشم و پيغمبر و علي(ع) نميپوشيدند زمان آنها با زمان من فرق داشت، سطح زندگي مردم امروز با مردم آن زمان هم فرق ميكند؛ چرا كه دوران زندگي ايشان همراه با رفاه نسبي جامعه اسلامي بود. فلذا بعضي اصحابشان را كه با وجود تمكن مالي خانهاي كوچك اختيار كرده بودند، بهدليل سختگيري بر خانواده مورد عتاب قرارمي دادند.
با وجود اين، زماني كه وضع معيشت مردم رو بهضعف رفت و گندم كمياب شد، دستور دادند گندمها را بفروشند و روزانه گندم با نرخ روز بخرند و نان را با نيمي گندم و نيمي جو تهيه كنند. آري زندگي آن امام عزيز سرشار است از آموزش پويايي اجتماعي در عين دينداري. و اوست كه نمادي است براي اسلام جاري بر زمان و مكان.