كمي ترديد دارد از اينكه روح همسر از دست رفتهاش راضي نباشد.اصرار ميكنم و بالاخره راضي ميشود. خانم قندالي، بانويي 36سالهاي است كه در نوجواني ازدواج ميكند؛ ازدواجي كه عاقبتي خوش داشته و 3فرزند حاصل آن است. از همسرش حاج آقاي طبايي كه ميگويد اوج عشق و ارادتش را نسبت به او حس ميكني؛ «من 16ساله و او 24ساله بود كه زندگي مشتركمان را شروع كرديم. هر دو خيلي جوان بوديم، شغل همسرم آزاد بود اما هنوز كارش گسترش زيادي پيدا نكرده بود. كمكم با همكاري پدرم كارهايشان را گسترش دادند. من هم در زندگي با او موفق شدم مدارج بالاي علمي را طي كنم. تمام دوران دبيرستان را بعد از ازدواج طي كردم و بعد هم وارد دانشگاه شدم و با آرامشي كه در كنارش داشتم توانستم موفق به اخذ مدرك دكتري در رشته حقوق شده و بعد هم وارد حرفه وكالت شوم. اما حقيقت اين است كه مهمترين درسهاي زندگيام را از همسر و پدرم ياد گرفتم».
اين زوج جوان بلافاصله بعد از ازدواج بچهدار ميشوند؛ مسئلهاي كه نهتنها سد راه مادر جوان نميشود بلكه به تلاش او براي رسيدن به بهترينها كمك ميكند. «وقتي نخستين فرزندم را كه امروز دختري 18ساله است به دنيا آوردم زندگي برايمان رنگ ديگري شد. چشيدن طعم شيرين پدر و مادر بودن باعث شد فوري براي كمك به بچههاي نيازمند دست بهكار بشويم. اول از فاميلمان شروع كرديم و كمكم اقداماتمان را به محله و شهر گسترش داديم»؛ اينها را خانم قندالي ميگويد.
اين بانوي وكيل ادامه ميدهد: «20سال در كنار حاجآقاي طبايي زندگي كردم اما يكسال و يكماه است كه او را از دست دادهام. همسرم فشار خون بالايي داشت و روزي هم كه از دنيا رفت، فشارش بيش از حد بالا رفته بود و متأسفانه ايست قلبي و مغزي كرد. البته من ميگويم ايشان زميني نبود و خيلي زمين را تحمل كرد. يك حسي به من ميگفت او متعلق به زمين نيست و خيلي زود از پيش من خواهد رفت، چون واقعا بعد روحياش زميني نبود و هيچچيز دنيوي خوشحالش نميكرد، به خانواده و اطرافيان خيلي اهميت ميداد و روش زندگي او باعث شد من هم با توجه به پيشزمينهاي كه داشتم در كنار او در اقداماتش مشاركت كنم. و حالا تمام سعي من و 3 فرزندم اين است كه نگذاريم قصه او تمام بشود».
اين بانوي خير امروز علاوه بر كار وكالت و سرپرستي خانواده، كتابهايي را نيز به رشته تحرير درآورده و همزمان عهدهدار سرپرستي كارخانهشان نيزهست؛ كارخانهاي كه يكي از اهداف آن ايجاد اشتغال براي جوانان است و حدود 60نفر در آن مشغول به كارهستند.
قندالي در انديشه راهاندازي پروژهاي بزرگ براي عاشوراست. به گفته او اين پروژه تلفيقي است ميان هنر و مذهب. در اين پروژه قرار است دوستان هنرمند وي نيز به كمكش آمده و در چند هكتار كوير بهصورت نمادين حركت كاروان سيدالشهدا(ع) و داستان مسلم بن عقيل بازسازي شود.
او درباره اين پروژه ميگويد: «اميدوارم با اين شيوه بتوانيم جواناني را كه به دلايل تضادهاي موجود در جامعه كمي از اين موضوعات فاصله گرفتهاند جذب و دوباره به سمت اين موضوعات بازگردانيم».
وي با اشاره به علاقه و فعاليت خود در امور خيريه عنوان ميكند: «اميدوارم بتوانيم از افرادي كه اين نوشته را ميخوانند براي كمك به افراد نيازمند ياري گرفته و در كنار هموطنان خيرمان گامهاي بزرگي براي كمك به محرومان برداريم».
قندالي معتقد است كه براي پرورش كودكان، توجه به ابعاد معنوي و مادي هر دو ضروري است تا در آينده كودكان با تكيه بر اصول اعتقادي درست، گامهاي خود را در زندگي بردارند به همين دليل علاوه بر خيرين مالي، از روانشناسان كودك و كارشناسان مذهبي خير هم ميخواهد او را در راهي كه پيش گرفته است ياري دهند.
او در آرزوي روزي است كه هيچ بچهاي بيسرپناه و آشفته نبوده و نگران آنچه فردا اتفاق ميافتد نباشد. روزي كه بتواند در كنار افراد خير، زنان و كودكان نيازمند را در جايگاهي كه آن را «خانهدوستي» مينامد، تحت پوشش قرار دهد.
اين بانوي نيكوكار تعداد كودكاني را كه از طريق كميته امداد از آنها حمايت ميكند 50نفر عنوان كرده و ميگويد: «البته آمار غيررسمي كودكاني كه مورد حمايت ما قرار دارند از اين بيشتر است. محوريت كمكهاي ما مربوط به شهر تهران است اما در شهرهاي ديگر هم اقداماتي انجام ميدهيم. يعني سعي ما آن است كه هرجا ندايي به گوشمان رسيد و فردي نياز به كمك داشت؛ چه مادي و چه غيرمادي، ياريگر باشيم».
قندالي در راه كمك به نيازمندان تنها نيست و علاوه بر فرزند بزرگش كه امروز بزرگترين حامي او در اين راه بوده و ميخواهد كار پدر را تكميل كند، دوستان و كارمندان كارخانه نيز ياريگر او هستند، بهنحوي كه به گفته او با كمك اين همكاران بستههايي را براي افراد نيازمند تهيه و دم در خانه اين افراد توزيع ميكنند. او از تصميمش براي گسترش كار ميگويد و اينكه قرار است تعدادي از دوستان خير را گردهم آورد تا در تهران اقداماتي را شروع كنند. اما اين كار نياز به حمايتهاي ديگري نيز دارد.
اين وكيل خير درباره نيازها و مشكلات خود براي ادامه اين راه ميگويد:«ما براي اينكه بتوانيم به اهدافمان جامه عمل بپوشانيم نياز به كمك داريم؛ بهعنوان مثال به مكان و بودجه نياز داريم تا بتوانيم كارهاي عاليتري انجام دهيم.ما ميتوانيم از زنان و كودكان بيسرپرست براي راهاندازي پروژه عاشورا كمك بگيريم و به آنها حقالزحمه بدهيم».
قندالي با بيان اينكه افراد بسياري براي عزيزانشان از ما كار ميخواهند و من زجر ميكشم كه نميتوانم به همه آنها كمك كنم اضافه ميكند: «اگرسازمانهاي مربوطه به ما كمك كنند ميتوانم كنار كارخانه خطوط توليد متعددي مانند خط توليد پودرگوشت يا توليد تن ماهي و... راهاندازي كنم. مسلم است با راهاندازي چنين خطوطي براي جوانان در شهرستان ايجاد اشتغال شده و زنان نيازمند هم با كار كردن در اين كارخانهها محتاج ديگران نخواهند شد. اين مسئله به مساعدت و مجوز وزارت بهداشت و سازمان دامپزشكي نياز دارد».
او كمك و دلجويي از نيازمندان را دين خود به جامعه و وجدانش دانسته و تأكيد ميكند كه نميتواند نسبت به آشفتگي و مشكلات ساير انسانها بيتفاوت باشد. او از خيرين ميخواهد كه او را براي ادامه راه ياري دهند.
زندگي افرادي مانند خانم قندالي كه در تلاشند تا جهان يا جامعه جاي بهتري براي زندگي انسانها شود ستودني است اما مسلم است كه هيچكس به تنهايي نميتواند از عهده اين مهم برآيد. لذا چه خوب است همه افرادي كه خدمتي از آنها ساخته است چه مادي و چه معنوي دست ياري اين بانوي خير را فشرده و او را در راه ياريرساني به ايتام و نيازمندان همراهي كنند تا شايد به مدد قدمهايشان فرداي جامعه شادتر و اميدواركنندهتر از امروز باشد.
- شما چه ميكنيد؟
بانوي جوان 36ساله با فوت همسر خيرش راه خير او را ادامه داده و به افراد مختلفي كمك ميكند. اما او اينك براي ادامه و گسترش فعاليتهاي خير خود نيازمند همراهي عمومي است. شما براي كمك به او چه ميكنيد؟