اول قبول كرد ولي دوست مشتركشان مانع شد و وسوسهاش كرد كه ممكن است پولت به اين زوديها برنگردد و او نيز گرفتار اين حرف شيطاني شد... . اگرچه آن پول از راه ديگري جور شد و فرزند آن فرد بهبودي كامل پيدا كرد ولي درست چندماه بعد گرهاي در زندگي آن دوستي كه مانع كار خير شد افتاد كه هيچ راهي براي باز شدنش پيدا نميشد. افرادي كه اجازه نميدهند ديگران كار خير انجام دهند و احسان كنند با دستان خود گرهاي بر زندگي خود ميزنند كه شايد براي باز شدنش كسي به كمكشان نيايد. اين موضوع حكايت همانهايي است كه قرآن كريم از آنها بهعنوان كساني ياد ميكند كه نهتنها كار خير انجام نميدهند بلكه مانع آن ميشوند (و يمنعون الماعون/ آيه7، سوره ماعون). با حجتالاسلام و المسلمين فرحزادي در مورد نكتههايي كه در شيوه انجام كار خير نهفته است به گفتوگو نشستهايم تا با فوايد خيررساني و واسطه كار خير بودن در زندگي آشنا شويم.
- در برابر اتفاقات بد بيمه شويم
يكي از مسائلي كه هم در قرآن و هم در روايات مورد تأكيد فراوان قرار گرفته و بركات وسيعي در ازدياد روزي دارد انفاق كردن و خير رساندن به ديگران است. روايتي از پيامبر(ص) داريم كه فرمودند: صدقه زياد بدهيد تا رزق و روزيتان زياد شود؛ يعني برعكس ذهنيتي كه شايد اهل دنيا دارند و فكر ميكنند كه روزي آنها با صدقه دادن كم ميشود. اصلا خداي متعال صدقهدادن را دوست دارد و به آنها كه دست خير دارند، خير و بركت و وسعت رزق ميرساند. خداوند در قرآن عنوان ميكند آن چيزي را كه شما انفاق ميكنيد خودش در زندگيتان جايگزين ميكند. حالا ممكن است از راه ديگر اين بركت به زندگي برگردد؛ مثلا به عمر و مال و جان ما بركت ميدهد يا بلاهايي كه قرار بود سر ما و خانواده مان بيايد يا جلوي ضررهايي كه ممكن بود به مال و جان مان بخورد گرفته ميشود. در واقع خيررساندن، هم بلاها را دور ميكند، هم جلوي ضررها و خطرهايي را كه ما از وجودشان خبر نداشتيم و ممكن بود زندگي ما را نابود كنند ميگيرد و هم بركت را زياد ميكند. در روايتي در نهجالبلاغه از اميرالمومنين(ع) نقل شده است كه رزق و روزي را از آسمانها فرود بياوريد. در تفسير اين كلام مولا گفتهاند كه يكي از راههاي نازلشدن باران رحمت، انفاق و احسان است. اميرالمومنين(ع) همچنين ميفرمايند: هر وقت فقر شديد و مشكلات مادي پيدا كرديد با خدا تجارت كنيد و با صدقه دادن و خير رساندن، حتي با مقدار كم، روزي خود را افزايش دهيد. مرحوم شيخ رجبعلي خياط وقتي متوجه ميشود كه مستأجرشان بچهدار شده، هديهاي براي آنها ميبرد و آنها هم نگران ميشوند كه حتما قرار است كرايه خانه زياد شود ولي ايشان به آنها ميفرمايد: چون صاحب فرزند شدهايد مخارج زندگيتان بيشتر شده است و از اين ماه اجاره را فلان مبلغ كم ميكنم.
- مانع كار خير نشويم
خداوند هيچ عملي را از كسي كه خيررسان نيست و مانع كار خير ميشود قبول نميكند. امام صادق(ع) با لعني كه چندبار تكرار كردهاند، انسانهايي را كه مانع كار خير شده و هيچ خيري به ديگران نميرسانند مخاطب قرار داده است. در روايتي آمده است كه وقتي امامرضا(ع) به خراسان آمدند، اطرافيان امام جواد(ع)، اين امام بزرگوار را كه هنوز كم سن و سال بودند از جاهاي خلوت عبور ميدادند كه مبادا فقرا از گوشه و كنار بيايند و براي آن حضرت مزاحمت ايجاد كنند. امام هشتم براي امام جواد(ع) نامه مينويسند و از ايشان ميخواهند كه با اين كار مقابله كنند و اجازه ندهند او را از در پشتي ببرند بلكه از در اصلي كه محل رفتوآمد است گذر كنند تا فرصتي براي انفاق ايشان به فقرا فراهم شود. اين حديث مصداق كساني است كه مانع كار خير ميشوند. چون اطرافيان ميخواستند فقرا بهراحتي به امام دسترسي نداشته باشند. امام هشتم(ع) به اين موضوع وارد شدند و از امام خواستند اجازه ندهند مانعي در مسير خيررساني ايجاد شود.
- بالاتر از هزار حج تمتع
روايتي از امام صادق(ع) است كه ميفرمايند: گره گشايي از كار يك مومن بالاتر از هزار حج تمتعي است كه قبول شده و مُهر قبولي بر آن حج خورده باشد. پس در اسلام تأكيدهاي زيادي براي خيررساندن و واسطه كار خير شدن وجود دارد. حتما خيررساني به افراد نبايد كمك مالي باشد. گاهي انسان ميتواند از آبرويش مايه بگذارد و گره يك نفر را باز كند؛ در واقع كار خير انواع مختلفي دارد كه از سلام كردن تا كارهاي بزرگ و انفاق مال و آبرو ميتواند به نوعي خيررساني باشد. اينكه آبروي كسي را حفظ كني، دلال كار خير شوي، جهيزيه براي يك نيازمند تهيه كني و دست زمينخوردهاي را بگيري، بالاترين و بهترين راهي است كه خداوند براي سعادت هر فردي به او نشان ميدهد.
- تشويق به خيررساني با انجام كار خير
عدمخيررساني به ديگران و بخيلبودن، ريشه تمام رذايل و بديهاست. در روايات داريم كسي كه بخيل و خيرنرسان بود خدمت پيغمبر(ص) آمد و گفت: وقتي فقيري از من چيزي تقاضا ميكند مثل اين است كه شعله آتش به طرف من ميآيد. پيامبر فرمودند: از من دور شو. ميترسم آتش تو من را هم بگيرد، برو خودت را اصلاح كن چراكه خداوند هيچ عملي را از تو نميپذيرد. همانطور كه بخل، انسان مومن و مسلمان را كافر ميكند، چه بسا سخاوت و خيررساندن به ديگران، انسان را عاقبت به خير و انسان كافر را مومن و اهل بهشت ميكند. در واقع بخل ريشه بسياري از مفاسد اجتماعي و اقتصادي است؛ يعني افراد نميخواهند خيري به ديگران برسانند و حق ديگران را بدهند و همين موضوع باعث ميشود فساد بهوجود آيد. پس تا ميتوانيد بايد براي مبارزه با فساد، ديگران را با انجام عمل خير تشويق بهكار خير كنيد.
- اگر مانع خيررساني شويم...
در روايات آمده است كه هيچ عمل خوب يا بدي را دستكم نگيريد هرچند كه كوچك باشد. گاهي انسان در خيابان راه ميرود و ميبيند سر راه مردم يك سنگ افتاده است، اگر آن سنگ را بردارد خدا بهخاطر اين خيرخواهي و دلسوزي، بهشت را بر آن فرد واجب ميكند ولي متأسفانه امروز ميبينيم مثلا اگر فردي براي رد شدن يك پيرزن يا پيرمردي از خيابان سرعت ماشينش را كم كرده و توقف كند، ماشينهاي پشت سري آنقدر بوق ميزنند كه او دفعه بعد از اينكه بخواهد خيري برساند پشيمان ميشود. اين افراد كه اينگونه مانع خيررساني ميشوند و توفيق عمل خير را از ديگران ميگيرند در آن دنيا بايد پاسخگو باشند ولي اگر ملايمت به خرج داده و صبوري كنند قطعا در ثواب آن كار خير شريك خواهند بود. اميرالمومنين(ع) ميفرمايند: خدا رضايت و خشنودي خودش را در ميان خوبيها مخفي كرده است و اگر خدا از كسي حسنهاي را قبول كند، ديگر او را عذاب نميكند و اهل بهشت خواهد بود. در واقع اين عمل خوب به همه كساني كه فرد خير را همراهي كردهاند تسري مييابد. پس اولا هيچ عمل خوبي را دستكم نگيريد و ثانيا مانعي بر سر راه خيررساني ديگران نشويد. اهميت خيررساني و واسطه كار خير شدن در حدي است كه اگر كسي خطايي كرد و حقالناس بر گردن او افتاد و نتوانست مستقيم حلاليت بطلبد كارهاي خير انجام دهد و براي آن فرد دعا كند؛ مثلا ميخواهد حقالناس را ادا كند ولي توان ندارد، مقداري كه در توان دارد انجام بدهد و براي بقيه آن دعا و صدقه و كارهاي خير انجام دهد.
نظر شما