اندیشیدن به گذشته شاید کار چندان سنجیدهای نباشد، اما باید گفت اندیشیدن به آینده حتی از آن هم وحشتناکتر است. نه، اشتباه نکنید، منظورم این نیست که فقط اکنون را دریاب و از دوراندیشی و تدبیر در آینده دست بردار، بلکه مقصود این است که برای هر کدام، گذشته و آینده، در ذهن خودت اندازهای در نظر بگیر.
بسیاری از کسانی که با اضطرابها و تنشهای روزمره دست بهگریبانند، کسانی هستند که بیش از حد به آینده فکر میکنند. کسانی که امروزها را به یاد فرداها تلخ میکنند و در نهایت هردو را ازدست میدهند.
اگر تو یکی از همانهایی هستی که نگرانیهایی دربارهی آینده، اکنون را به کامت تلخ کرده، پس حتماً این راهکارها را بخوان و آنها را بهکار بگیر. نوجوانی بهترین سن برای حذفکردن عادتهای بد و نهادینهکردن عادتهای خوب است. پس برای اکنون زندگی کن تا فردا را هم بهدست بیاوری.
- با تمام حواس!
اگر در حال انجام بیشتر کارها، فکرت به جاهای باریک کشیده میشود و آرامش را از تو سلب میکند، یک تکنیک ساده را درپیش بگیر. با هر حسی از حواس پنجگانهات که کاری را انجام میدهی، بر روی آن حس متمرکز شو.
مثلاً به صدای برخورد انگشتانت با اشیا گوش بده، یا به صدای نفسهایت. اگر در هنگام غذاخوردن به فکر فرو میروی، حس چشاییات را بهکار بگیر و مزههای زیر دندانت را تحلیل کن. تعداد جویدنهایت را بشمر و از مزهها لذت ببر. تصور کن اولینبار است چنین مزهای را چشیدهای و میخواهی بیشتر آن مزه را دریابی.
- مراقبه براي خود!
مدیتیشن یا مراقبه بهترین راه برای پاک کردن ذهن از شاخ و برگهای اضافی است. یک یا دو روش مراقبه را دربارهی تمرکز بر زمان حال یاد بگیر و در طول روز چندبار آنها را انجام بده.
پیداکردن روشهای مراقبه برای تمرکز بهراحتی با یک جستوجوی تازه در اینترنت بهدست میآید. آگاهی از این روشها میتواند یک سنگر دفاعی برای بیرون راندن افکار ناراحتکننده از ذهن باشد.
- پوچ كردن گرهها!
گرههای ذهنتان را باز کنید تا از بین بروند. آیا نگرانی شما با یک مذاکره یا گفتوگو از بین برود؟ پس اصلاً این شانس را از دست ندهید و اگر فکر میکنید در ارتباط با اشخاص، گرهی در ذهنتان ایجاد شده، قاطعانه و مؤدبانه آن را با خود شخص یا یک فرد امین درمیان بگذارید.
اگر به هیچعنوان نمیتوانید این کار را بکنید پس انحراف ذهن را تمرین کنید. یک وسیله مثل فرمان دوچرخه در ذهنتان در نظر بگیرید و به محض اینکه ذهن به نزدیکی این گره ناخوشایند رسید، فرمان دوچرخه را بچرخانید و به قفسهی سرگرمیها بروید.
قفسهای در ذهنتان با این نام درست کنید و پیشنهاد فیلم، کتاب، گشتن در اینترنت و یا حتی انجام یک کار عقبافتاده را در این قفسه بگذارید. وقتی فرمان دوچرخه به کنار این قفسه رسید، یکی از موجودیهای قفسه را انتخاب کنید و بلافاصله آن فعالیت را انجام بدهید.
- در حل مشكلات خلاق باش!
شاید در گذشته برای رفع مشکلات، سختی کشیدهای و در نهایت ناموفق بودهای، اما این دلیل نمیشود که فکر کنی همیشه همین است و از حل مشکلاتت فرار کنی. یکی از بزرگترین نگرانیهای ذهنی که میتواند طعم اکنون را به کام ما تلخ کند، مشکلات رها شده هستند.
برای حل هرمشکلی وقتی جداگانه در نظر بگیر و ذهنت را به کنترل خودت دربیاور. مثلاً به خودت بگو: حالا نه. من حالا به این موضوع فکر نمیکنم. اما امروز ظهر، ساعت یک، نیمساعت به این موضوع فکر میکنم و سعی میکنم راهحل خلاقانه و منحصربهفردی برای آن پیدا کنم.
مطمئن باش، ذهن، این دستور مستقیم را زودتر از آنچه فکر کنی به عمل درمیآورد.
- قدرداني را جدي بگير!
معمولاً نگرانیها بهطور غیرمستقیم به ضمیر ناخودآگاه ما القا میکنند که هیچچیز با ارزشی در زندگی نيست و ما با فلاکت فاصلهای نداریم. اما اگر ذهنت هرلحظه داشتههایت را بهیاد بیاورد و برای داشتن آنها شکرگزاری کند، در هنگام نگرانیها این شکرانهها دوباره به ذهن هجوم میآورند و آرامشی وصفناپذیر به ما میدهند.
ذهنی که همیشه بهخاطر داشتههایش از کائنات قدردانی میکند در هنگام مشکلاتی مانند از دست دادن پول، یا بهدست نیاوردن نمرهی خوب به خودش میگوید: «در عوض کسانی که دوستشان دارم در کنارم هستند و خودم هم سالم هستم.»
این دوجملهی کوچک میتواند انرژی و انگیزهی زیادی برای ادامه به شخص بدهد و راه ناامیدی را ببندد.