خوشايند باشند يا دردناک؛ مثل رهايي يک کشور از چنگال ظلم يا ادامهيافتن ظلم. شاديآور باشند يا غمناک؛ مثل بهبوديافتن يک انسان يا از دستدادنش. اما هميشه كساني هستند که از دل اتفاقها، خبرها را پيدا کرده و بيرون کشيدهاند. آنها بيشتر از ما تلخ و شيرينبودن يا خوب و بدبودن يک خبر را احساس ميکنند.
در مقابل آنها هميشه دو گروه وجود دارند: آنها که از شنيدن بعضي خبرها به تريج قبايشان بر ميخورد وآنها که ميشنوند و ميپذيرند. حتماً ديدهايد که روي شيشهي برخي مغازهها نوشتهاند «يك کارگر ساده نيازمنديم». شايد روزي برسد که روي شيشهي همان مغازهها يا درب خانهها بنويسند: «يک گوش شنوا نيازمنديم!»
با همهي اينها يک خبرنگار بايد جستوجو کند، بشنود، ببيند، دنبال جواب و جوابگو بگردد وگاهي بدود، از مانع بپرد و تحمل کند. هرچند خبرها ميتوانند ويژگيهاي متفاوتي داشته باشند، اما همهي خبرنگارها بايد يک ويژگي مشترک داشته باشند و آن صبر است؛ صبر، صبر و صبر.
شايد بشود خبرنگار را اينطور معني کرد: صبر، بردباري و شکيبايي.
پس صبورهاي بردبار شکيبا، روزتان مبارک!
مرضيه کاظمپور از پاكدشت
تصويرگري: زينب عليسرلك، 14ساله از پاكدشت