سریال همچنان پخش می شود و هر هفته 2 بار تکرار میشود و ذهن بینندگان را تخریب میکند و موضوع هم ظاهرا جز برای پزشکانی که با بیماران پیوندی سر و کار دارند، مهم نیست.
حتی وزارت بهداشت و مرکز مدیریت پیوند این وزارتخانه هم سکوت کرده اند.
دکترعباس خدادادی -سرپرست تیم هماهنگ کننده بانک فراورده های پیوندی ایران در بیمارستان امامخمینی- با اشاره به این نکته که در سال1381 وپس از آگاهی از ساخت سریالی با این ایده، و گفتوگو با کارگردان سریال، سعی کرده تا حاتمیکیا را از ساخت حلقه سبز منصرف کند، میگوید: این فیلم آنقدر نقایص ریز ودرشت پزشکی و تکنیکی دارد که نوعی فاجعه در راستای پیوند و نوعی توهین برای پزشکان به شمار میآید و حتی اگر پایانی که برای آن در نظر گرفتهاند بسیار آموزنده باشد، باز جبران ضربههای کاریای که تا کنون به پیکره پیوند اعضا در کشور زده شده است را نخواهد کرد.
مگر هدف، وسیله را توجیه میکند؟
وی در رابطه با بزرگترین مشکل این سریال که سالها پیش نیز هشدارآن به حاتمیکیا داده شده بود، میگوید: فرد مرگ مغزی که طبق قانون، علم و شرع «متوفی» نامیده میشود، به هیچ وجه نمیتواند مجهول الهویه باشد و در سایر موارد هم، قانون رضایت برای اهدای اعضا، دقیقا شبیه قانون ارث اجرا میشود، به این معنا که تنها اولیای دم یا وراث کبیر (پدر، مادر، فرزندان بالای 18 سال و همسر) میتوانند در رابطه با اهدای اعضای فرد متوفی تصمیم بگیرند و حتی اگر تمامی آنها راضی باشند و یک نفرشان ناراضی، باز هم اهدا انجام نخواهد شد.
حالا چطور است که در این سریال، این موضوع اصلا رعایت نمیشود و محور داستان، براهدای اعضای فردی که هویتش ناشناس است، قرارمی گیرد؟
دکتر خدادادی به فضای تخیلی این سریال که با واقعیت تطبیق ندارد اشاره میکند و میگوید: بیمارستانهایی که اهدا در آنها صورت میگیرد که تماما بیمارستان های دولتی-آموزشی هستند و تنها 3 بیمارستان امام خمینی، مسیحدانشوری و شریعتی است که ارگانهای اصلی را پیوند میکنند که در هیچکدام از این بیمارستانها و به هیچ وجه، انترن بالای سربیمار نمیرود؛ در حالی که در سریال مورد بحث، بیمارستانی به نام پیوند داریم و همه کاره بیمار یک انترن است که از مشکلات مالی هم در رنج است!
وی ادامه میدهد: در این سریال، ابتداییترین اصول هم رعایت نشدهاند و مثلا بیماران در انتظار پیوندی به تصویر کشیده شدهاند که سرم به دست راه میافتند، با اطرافیان به صحبت میپردازند؛ درحالیکه بیمارانی که در انتظار پیوند قلب به سر میبرند، چنان بی حال وبی رمق هستند که حتی نمی توانند از لبه تخت چند قدم فراتر بروند.
دکتر خدادادی در تکمیل فهرست خطاهای پزشکیای که از سوی متخصصان، در گزارشهای هفتههای گذشته، مواردی از آنها برشمرده شد، میگوید: درسریال حلقه سبز هفته گذشته، قسمتی به تصمیمی که متخصص قلب، در راه، برای جدا کردن دستگاه ها از فرد مرگ مغزی (حسن) میگیرد اختصاص داشت که پس از مدتی طولانی از تصمیم خود منصرف شد، با بیمارستان تماس گرفت و گفت که مجددا دستگاهها وصل شود! در حالی که از زمان وقوع مرگ مغزی، ارگانها شروع به نارسا شدن میکنند، فشار خون افت کرده و رفته رفته در طول چند روزکلیهها ،کبد و... از کار میافتند و این تازه در شرایطی است که دستگاهها وصل باشند.
چطور میشود دستگاهها را از فرد مرگ مغزی به مدت طولانی جدا کرد، ارگانها هیچ آسیبی نبینند و آب از آب تکان نخورد؟!
با این اوصاف، به نظر میرسد با این همه اشکالات منطقی و فاصلهای که بین این سریال و واقعیت موجود وجود دارد، کافی است این سریال از شبکههای جهانی
صدا و سیما پخششود تا سیستم پیوند عضو در کشور ما مضحکه همه دنیا شود.
نکتهای که تمامی متخصصین پیوند و دکترخدادادی هم به آن اشاره میکند، پروسه تایید مرگ مغزی و اعلام آن است.
سرپرست تیم هماهنگ کنندگی بانک فراوردههای پیوندی ایران، اینگونه توضیح میدهد: اگر قرار بر اهدای اعضا باشد، هیچ متخصصی به جز تیم تایید مرگ مغزی که از سوی وزارت بهداشت تعیین میشود و شامل یک جراح اعصاب، یک متخصص داخلی اعصاب، یک متخصص داخلی و یک نفر متخصص بیهوشی است، نمیتواند تایید را انجام دهد، ضمن اینکه علائمی که برای مرگ مغزی بالینی وجود دارد هم باید 24ساعت پایدار مانده باشد، به این معنا که عدم رفلکس قرنیه،عدم تنفس، عدم رفلکس به شدیدترین تحریکات و... تا 24ساعت به همان شکل باقیبماند.
بعد از آن، تیم تایید به همراه 2پزشک از سوی پزشکی قانونی، که نمایندگان قوه قضائیه هستند برای بررسی بیمار میآیند که آنها هم 2بار و به فاصله حداقل 6 ساعت بیمار را ویزیت میکنند و هربارتست آپنه (عدم تنفس) و 20دقیقه نوار مغزی برای تایید گرفته میشود که باید این نوار صاف یا flat باشد به این معنا که هیچگونه امواج مغزی وجود نداشته باشد.
اما تأسف ما از جایی است که مراحلی به این پیچیدگی در سریال حلقه سبز، بسیار وارونه و سهلانگارانه نمایش داده شده و برای بسیاری از مردمی که تا به حال با مقوله مرگ مغزی آشنا نبوده اند، پندارهای اشتباهی را به وجود آورده است.
دکتر خدادادی در پایان بهعنوان شاهدی برسخنان خود به دکور مشمعای ICUدر این سریال اشاره کرده و میگوید: دکور مشمعای که آقای حاتمی کیا در سریال از آن استفاده کردهاند، یادگار سالهای 82-81 در ICU بیمارستان امام خمینی است، چراکه در آن سالها که ایشان برای دیدن بانک اعضای پیوندی آمده بودند، ما برای رعایت بیشتر اصول ایمنی، دستگاه هواسازی را در بالای تخت افراد مرگ مغزی تعبیه کرده ودورتادورش را مشمع بسته بودیم تا هوا، تصفیه و استریل شود که کارکردی شبیه کولر گازی داشت و محیطی بسته میطلبید.
ظاهراً تنها چیزی که از ما دیدند و یادشان مانده، همان مشمعهاست که باز هم ناقص اجرا شده، به این معنا که هودی در بالای این مشمعها در فیلم وجود ندارد و بالای این مشمعها باز است! ضمن اینکه راهرو ها هم مشمعکشی شده که لزومی ندارد و هیچجای دنیا این کار را نمیکنند.
در ضمن باید بگویم که وضع ICU ما از سال 81 تا کنون خیلی تغییرکرده، ما دیگر از مشمع استفاده نمیکنیم و تجهیزات پیشرفتهتر امکان مراقبت از بیمار در فضای باز ICU را می دهند.
با این اوصاف، به یاد بیاوریم درحالیکه سریالی اینقدر آبروریز از تلویزیون ما پخش میشود و تازه همه به ساخت آن افتخار میکنند، یک سریال خارجی به نام «پرستاران»، 2 سال است از تلویزیون ما پخش می شود و نه تنها اشتباهی در آن نیست که بسیاری از پزشکان، یافتههای جدید و پیشرفت نظام سلامت در کشورهای آنسوی آب را نیز درآن دنبال میکنند.