پسر جوان وقتی از دختر مورد علاقه‌اش جواب رد شنید تصمیم به انتقام‌جویی گرفت. او چند پیج در اینستاگرام ساخت تا آبروی دختر مورد علاقه‌اش و خانواده وی را ببرد اما با شکایت آنها به زندان افتاد و همین شد که این بار برای انتقام‌جویی نقشه گروگانگیری کشید.

ساعت 23:30يكشنبه، مردي با پليس تماس گرفت و هراسان و وحشت‌زده خبر از آدم‌ربايي داد. او گفت: مردي مسلح، برادرزنم را ربوده و ممكن است او را به قتل برساند.او سپس توضيح داد كه مرد مسلح سوار خودروي برادرزنش شده و اسلحه را روي شقيقه‌اش گذاشته و با تهديد خواسته كه شروع به رانندگي كند. تماس گيرنده مشخصات خودرو را به پليس اعلام كرد و گفت خودش هم با ماشينش در تعقيب آنهاست.

  • تعقيب و گريز

خيابان ايثارگران شمالي، جايي بود كه تماس‌گيرنده در حال تعقيب گروگانگير بود. مأموران با حضور در آنجا خودروي پژو پارس برادرزن وي را شناسايي كردند. مردي كه روي صندلي جلو نشسته بود لوله كلت كمري را روي شقيقه راننده گذاشته و وي را گروگان گرفته بود. مأموران با ديدن اين صحنه دستور ايست دادند و طولي نكشيد كه ماشين متوقف شد اما سرنشين مسلح گروگان خود را رها و با پاي پياده فرار كرد.

عمليات تعقيب و گريز شروع شد و متهم چندين بار اسلحه را به سمت مأموران گرفت و تهديد به تيراندازي كرد تا شايد مانع از تعقيب شده و فرار كند. مأموران با ديدن اين وضعيت شروع به تيراندازي هوايي كردند تا اينكه مرد مسلح كه قصد بالا رفتن از تپه‌اي را داشت، سر خورد و روي زمين افتاد. همين كافي بود تا مأموران وي را دستگير و خلع سلاح كنند. با كشف كلت كمري آماده شليك به همراه 9تير جنگي و 2قبضه سلاح سرد از متهم، وي بازداشت و به كلانتري منتقل شد.

  • اظهارات شاكي

جواني كه در اين حادثه گروگان گرفته شده بود پس از رهايي ماجرا را اينطور توضيح داد: متهم را مي‌شناسم. اسمش سعيد است. او چند وقت پيش از طريق اينستاگرام مزاحم خواهرم شده بود. خواهرم چند سالي است كه براي تحصيل به اروپا رفته اما متهم با ساخت پيج‌‌هاي غيراخلاقي، ‌آبروي خواهرم و ما را برده بود.

او نزديك به 18پيج در اينستاگرام ساخته و عكس‌هاي من و خواهرم را به همراه جملات مستهجن منتشر كرده بود و به همين دليل از او شكايت كرديم. پليس فتا وي را دستگير كرد و تازه آن‌موقع بود كه فهميديم وي عاشق خواهرم بوده است. او ادعا مي‌كرد از 10سال پيش عاشق خواهرم شده اما خواهرمن 10سال پيش 14ساله بود و ما اصلا متهم را نمي‌شناختيم.

شاكي ادامه داد: وقتي سعيد دستگير شد و به زندان افتاد، يكي از بستگانش پيش ما آمد و با اصرار او رضايت داديم و وي آزاد شد. اما بار ديگر مزاحمت‌هايش را شروع كرد و مدام براي خواهرم در اينستاگرام پيام‌هاي تهديدآميز مي‌فرستاد. براي اينكه با او صحبت كنم شب حادثه با وي قرار گذاشتم و به نزديكي خانه‌اش در خيابان ايثارگران رفتم. دامادمان هم با من بود اما زماني كه سعيد سوار ماشينم شد ناگهان اسلحه‌اي را به سمت من گرفت و مرا تهديد به قتل كرد.

او حتي چاقوهايي كه همراهش بود را به من نشان داد و تهديد كرد كه اگر خواهرم را تحويل او ندهم مرا مي‌كشد. او فرياد زد كه حركت كنم و من هم از ترس راه افتادم. از سوي ديگر دامادمان با ديدن سعيد كه روي من اسلحه كشيده بود به پليس زنگ زد كه خوشبختانه با رسيدن مأموران از دست او خلاص شدم. در غيراين‌صورت معلوم نبود چه بلايي سرم مي‌آمد و حتي ممكن بود كشته شوم.

 

  • متهم چه گفت؟

سعيد 30سال بيشتر ندارد. او چند وقت پيش به اتهام مزاحمت در فضاي مجازي دستگير شده و مدتي در زندان بود اما پس از آزادي كينه به دل گرفته و دست به گروگانگيري زده است. او ديروز پس از تحقيق در دادسراي جنايي با دستور دكتر محمد شهرياري، سرپرست دادسراي جنايي تهران براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت. به گفته سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران، براي متهم قرار قانوني صادر و تحقيقات از او ادامه دارد. در ادامه گفت‌وگو با متهم را مي‌خوانيد.

  • هدفت از گروگانگيري چه بود؟

نمي‌خواستم او را به قتل برسانم. فقط مي‌خواستم خواهرش را راضي كند تا با من ازدواج كند.

  • اما شاكي گفته كه قصد كشتن او را داشتي؟

نه. اسلحه و چاقو‌ها را با خود بردم چون از شاكي مي‌ترسيدم. مي‌خواستم همراهم باشند تا شاكي را بترسانم.

  • اسلحه را از كجا آوردي؟

2سال پيش براي سفر به يكي از شهرهاي غربي كشور رفته بودم كه كلت كمري را خريدم. درواقع بيشتر از آن خوشم آمد وگرنه قصد ديگري نداشتم. در اين مدت هم اسلحه داخل خانه‌ام بود.

  • اما فشنگ داخل آن آماده شليك بوده؟

تير گذاشتم براي وقتي كه خطري تهديدم كرد.

  • با خواهر شاكي ارتباط داشتي؟

نه. سال‌ها قبل او را مي‌شناختم. به او زنگ زدم و پيام دادم اما جوابم را نداد. اما من عاشق او بودم و وقتي ديدم او قصد ازدواج با مرا ندارد تصميم به انتقام‌جويي گرفتم. پيجي در اينستاگرام ساختم تا آبروي او و خانواده‌اش را ببرم. مي‌خواستم انتقام بگيرم تا اينكه شنيدم از من شكايت كرده‌اند و وقتي به زندان افتادم كينه‌ام از آنها بيشتر شد.

  • شاكي مي‌گويد كه خواهرش ايران نيست و اصلا تو را نمي‌شناسد؟

من دختر مورد علاقه‌ام را مي‌شناسم و مي‌خواستم با او ازدواج كنم. برايم مهم همين بود اما حالا پشيمانم.