سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۰
۰ نفر

دروغ پسربچه هشت ساله درباره اینکه دایی‌اش یک ساک پر از پول پیدا و آن را زیر تختش مخفی کرده است دردسر عجیبی را رقم زد.

چند روز پيش و در يك مهماني خانوادگي پسربچه‌اي به اتاق دخترخاله 20ساله‌اش رفت و دروغ عجيبي را مطرح كرد. او گفت چند روز پيش دايي‌شان يك ساك بزرگ مشكي پيدا و آن را زير تختش مخفي كرده است. پسربچه تعريف كرد كه داخل ساك پر از پول بوده و خودش صداي دايي‌اش را شنيده كه تلفني به دوستش مي‌گفت همه پول‌ها تراول است و هنوز فرصت نكرده آنها را بشمارد. دخترجوان با شنيدن اين حرف‌ها فكر شومي به سرش زد.

او از مدتي قبل از طريق فضاي مجازي با پسري به نام رحيم آشنا شده و قصد ازدواج با وي را داشت اما رحيم بيكار بود و براي همين پدر دختر اجازه نمي‌داد كه با او ازدواج كند. دختر جوان ماجراي ساك پول و نقشه‌اش براي سرقت آن را براي خواستگارش تعريف كرد و 2روز بعد آن را عملي كرد.

دختر 20ساله كه عاطفه نام دارد، روز حادثه به دايي‌اش زنگ زد و از او خواست تا به مغازه موبايل‌فروشي برود و قاب موبايلي را كه سفارش داده بياورد. دايي 40ساله بي‌آنكه بداند ماجرا از چه قرار است راهي مغازه موبايل‌فروشي‌ شد اما زماني كه وارد كوچه‌اي خلوت شد 3مرد به سمتش حمله‌ور شدند. آنها با تهديد چاقو، مرد جوان را داخل صندوق عقب ماشين گذاشتند و به حاشيه بزرگراهي در جنوب تهران بردند.

آدم‌ربايان او را به‌شدت كتك زدند و خواستند كه كليد خانه‌اش را به آنها بدهد. مرد جوان از ترس جانش كليد را در اختيار آنها قرار داد و يكي از آدم‌ربايان راهي خانه وي شد. مرد جوان حدود 4ساعت گروگان آدم‌ربايان بود تا اينكه جواني كه به خانه وي رفته بود با همدستانش تماس گرفت و گفت هرچه خانه را جست و جو كرده ساك را پيدا نكرده است. آدم‌ربايان كه رو دست خورده بودند بار ديگر مرد جوان را مورد ضرب و شتم قرار دادند اما او گفت كه ساك پولي وجود ندارد و احتمالا آنها وي را با شخص ديگري اشتباه گرفته‌اند. در نهايت آدم‌ربايان او را رها كردند و گريختند.

مرد جوان با سر و صورتي خون‌آلود خود را به اداره پليس رساند و به طرح شكايت پرداخت. وي گفت: من روز حادثه با تماس خواهرزاده‌ام از خانه بيرون رفتم و احتمال مي‌دهم او در اين ماجرا دست داشته باشد. با دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران عاطفه دستگير و در بازجويي‌ها گفت: وقتي پسرخاله‌ام گفت دايي‌ام يك ساك پر از پول پيدا و آن را در خانه‌اش پنهان كرده وسوسه شدم تا آن را سرقت كنم و با رحيم زندگي‌مان را شروع كنيم.

چون دايي‌ام تنها زندگي مي‌كرد فكر مي‌كردم نقشه‌ام به راحتي نتيجه مي‌دهد اما نه‌تنها به پول نرسيدم بلكه آبرويم رفت. آدم‌ربايان رحيم و دوستان او بودند كه من از تمام ماجرا خبر داشتم و وقتي شنيدم پولي پيدا نكرده‌اند خيلي پشيمان شدم. پس از اظهارات عاطفه، ‌كارآگاهان به تحقيق از پسربچه هشت‌ساله پرداختند و پي بردند كه او به دروغ اين داستان را براي دخترخاله‌اش تعريف كرده و عاطفه اين داستان خيالي را باور كرده است. در ادامه كارآگاهان خواستگار عاطفه و همدستانش را دستگير كردند و تحقيقات در اين پرونده همچنان ادامه دارد.

کد خبر 379370

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha