اما به نظر ميرسد محدود ماندن به بازيهاي تكنفره و بيتحرك، ممكن است روحيهي انزوا و تنهايي را در ميان نوجوانان تقويت كند. در اين مطلب از اين منظر به اين موضوع پرداخته ميشود.
بهنظر ميرسد كه اينروزها بسياري از نوجوانان به تنهايي عادت کردهاند و بهجاي بازي با گروه همسالان، در بازيهاي فردي غرق شده و لذتِ بازيهاي پرتحرک گروهي را از دست دادهاند. شايد بتوان دلايل گوناگوني براي اين وضعيت و ماندن فرد در لاک بازيهاي فردي و تنهايي برشمرد.
«راضيهسادات شجاعي»، کارشناس ارشد روانشناسي در گفتوگو با هفتهنامهي دوچرخه، بازيهاي فردي را هم مهم ميداند و ميگويد: «بازيهاي فردي ميتوانند به رشد هوش، دقت و تمرکز نوجوان کمک کنند. اين بازيها ميتوانند پنج حس او را درگير و قدرتش را افزايش بدهند.
در برخي از بازيها قدرت استدلال، هوش و کشف مهارتهاي فردي قابل دستيابي است. مثلاً نوجوان ميتواند بفهمد مهارتهاي حركتياش چهقدر است. در هرحال بازي فردي در رشد فردي شخص و بالارفتن دقت و توجه او نقش چشمگيري دارد.»
- شناخت خود در گروه
اما بازيهاي گروهي علاوه بر اينها، فوايد ديگري هم دارد که شجاعي دربارهي آنها چنين نظري دارد: «حالا شما که در بازي فردي موفق بودهايد، ميتوانيد در بازي گروهي، به شكل ديگري نقاط قوت، ضعف و ويژگيهاي فردي خودتان را بشناسيد.
مثلاً من درجمع فرمانده هستم يا فرمانبر؟ تابع هستم يا ميخواهم ديگران از من پيروي کنند؟ بيشتر، روحيهي تسليم شدن دارم يا تهاجمي؟ اين شناخت، در بازيهاي فردي بهدست نميآيد و شما بايد در گروه و دسته قرار بگيريد تا خودتان را بهتر بشناسيد...»
- بازي براي يادگيري!
شجاعي ادامه ميدهد: «نوجوان در بازي گروهي ياد ميگيرد که ديگران را قبول داشته باشد، ياد ميگيرد که با اعمال خشم و زورگويي نميتواند کارهايش را پيش ببرد. بازي، قانون دارد. اگر فرد خواستههاي بهحقي دارد بايد راه بيانش را هم ياد بگيرد.
در اين بازيها فرد ميفهمد چگونه دوستيهايش را با ديگران حفظ كند، ميفهمد چهطوري ممکن است بعضي از دوستها را با بعضي از کارها از دست بدهد و کلاً ميفهمد كه زندگي، عرصهي داد و ستد است؛ براي اينکه چيزي را بهدست بياوري بايد چيز ديگري را از دست بدهي.
ديگر اينكه بازي گروهي، تمريني براي انجام وظايف و نقش ما در گروه است. مثلاً نقشهاي گوناگوني را که در بزرگسالي با آنها سروکار داريم، در بازيهاي گروهي تمرين ميكنيم.»
شجاعي معتقد است که در نوجواني اهميت بازيهاي گروهي و اجتماعي بيشتر ميشود. او ميگويد: «بايد بگوييم که بازي، نياز اصلي کودکان و نوجوانان است.
بازي، بستري مناسب براي يادگيري است، وسيلهاي است براي اينکه بچهها خودشان را ابراز کنند، قوانين را ياد بگيرند و حتي شادي گروهي را تجربه کنند. چون وقتي در جمع شادي را تجربه ميکنيد و با ديگران ميخنديد، اين شادي تأثير بيشتري روي خودتان دارد.»
- بازيهاي فردي و انزوا
در بارهي برخي بازيهاي فردي اما و اگري هم مطرح است. گرايش افراطي به بازيهاي رايانهاي بيتحرك و تكنفره و بيتوجهي به گروههاي سني تعريف شده براي هر بازي، ميتواند به سلامت جسمي و رواني كودكان و نوجوانان آسيب بزند.
شجاعي يادآور ميشود كه «در گذشته يک بازي فردي ممکن بود کار کردن با چوب باشد يا با گچ و سيمان. اين نوع بازيها به رشد ما کمک ميکنند؛ اما بازيهاي فردي امروز، بچهها را به دنياي خطرناکي ميبرد که روزبهروز ممکن است تنهاترشان کند و تمرين تعامل با ديگران را از آنها بگيرد.»
البته لزوماً نه همهي بازيهاي رايانهاي فردي و بيتحرك هستند و نه محتواي آنها مضر است. مخصوصاً كه در سالهاي اخير گروههاي توليد بازي رايانهاي در كشور نيز فعال شدهاند و بازيهايي متناسب با فرهنگ بومي و با تكيه بر روايتهاي فرهنگ ايراني- اسلامي ميسازند و عرضه ميكنند.
آنچه باعث شده بسياري از والدين و كارشناسان در بارهي بازيهاي تكنفره و بيتحرك رايانهاي دغدغه پيدا كنند، بيتوجهي برخي نوجوانان به نيازها و اقتضائات سن نوجواني است. اين سن، به تعبيري بهترين سن براي آموزش تعامل و فراگيري مهارت كار گروهي است.
از يك سو حضور فعال نوجوان در گروههاي گوناگون، در شكلگيري هويت او نقش دارد و از سوي ديگر سلامت جسمي او در گرو فعاليت بدني و تحرك اوست.
- گروههاي مجازي
شجاعي معتقد است مدل و ساختار بازيهاي کامپيوتري باعث شده گرايش به آن افزايش پيدا کند. نوجوان در هر ساعتي، بدون بيرون رفتن يا قرارگذاشتن با کسي، ميتواند برخي هيجانها را تجربه کند و اين روزبهروز آدمها را تنبلتر ميکند.
همانطور که ميان بزرگسالان، شبكههاي اجتماعي جاي ديد و بازديد را گرفته، به همان نسبت در دنياي نوجواني هم آن اتفاق دارد ميافتد و بچهها در گروههاي بازيشان در فضاي مجازي، با افرادي دوست ميشوند.