نشست هفتگی شهر کتاب، روز سهشنبه، ۲۱ شهریور با حضور ایرج پارسینژاد، محمود جعفری دهقی و طهمورث ساجدی به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داشت.
ادوارد براون نامی آشنا در حوزه ایرانشناسی و شرقشناسی است. براون چهل سال به تدریس و تحقیق در فرهنگ و ادبیات ایران و همچنین به مطالعات اسلامی و عربی و ترکی پرداخت و متون مهمی را چاپ یا ترجمه کرد و به مطالعات فارسی و عربی حیاتی نو بخشید. براون علاوه بر آثار ارزشمندی که نوشت با فعالیتها و پژوهشهای خود نهضت مهمی را در ایرانشناسی سبب شد و عدهای از شاگردان یا همکاران خود را به نشر و پژوهش در آثار ایرانی تشویق کرد.
در آغاز نشست پیام تصویری حسن جوادی پخش شد. جوادی در این پیام گفت: من در سال ۱۹۶۲ که در کمبریج بودم، با سِر پَتریک براون، پسر ارشد براون آشنا شدم و از طریق او اجازه گرفتم که یگانه کتابی را که براون نتوانسته بود چاپ کند، یعنی نامههایی از تبریز را ترجمه کنم. این نامهها را عدهای از مشروطهخواهان در زمانی که روسها تبریز را اشغال کرده بودند، یعنی در محرم ۱۳۳۰ به تقیزاده و ایرانشهر فرستاده بودند و آنها هم نامهها را در اختیار براون گذاشته بودند و براون اینها را به صورت کتابی درآورده بود. منتهی به علت وقوع جنگ او نتوانسته بود اینها را منتشر کند. من اصل نامهها را نتوانستم به دست بیاورم ولی از روی ترجمهای که براون انجام داده بود، نامهها را به فارسی ترجمه کردم.
جوادی افزود: در سال ۱۹۷۰، وقتی برای تدریس ادبیات فارسی به کمبریج رفتم، با نوهی براون، خانم کرافورد آشنا شدم و ایشان اصل نامهها را در اختیار من گذاشت و من توانستم مقدار زیادی از نامهها و اسناد براون را به دست بیاورم که کتاب ادوارد براون و ایران بر اساس آنها تألیف شده است. براون یکی از معدود مستشرقینی بود که صمیمانه و از ته دل با ایرانیان همدردی و ارتباط داشت. موقعی که او جلد دوم کتاب تاریخ ادبی ایران را تألیف میکرد، انقلاب مشروطه اتفاق افتاد. براون کتاب را به کناری نهاد و گفت در حالیکه ایران در بحران بسیار شدیدی به سر میبرد، من نمیتوانم خود را در ادبیات و شعر ایران غرقه سازم. او مدتی به کارهای سیاسی و کمک به مشروطهخواهان چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ سیاسی مشغول شد و انجمن ایران را در لندن به وجود آورد. در شهرت براون در زمان مشروطه همین بس که در شعری مردم گفته شده است: به ما آنچه شمشیر ستار کرد/ براون از سرِ کلکِ گهربار کرد. این محبوبیت براون را در آن زمان میرسانده است. دیک دیویس، یکی از بهترین مترجمان ادبیات کلاسیک فارسی و استاد ایرانشناسی دانشگاه اوهایو میگوید: اگر امروز دورتر از براون میتوانیم ببینیم، بیشتر به خاطر آن است که بر شانههای او ایستادهایم و بدون موفقیتهای آغازین او، امعان نظرهای امروزی از ادبیات فارسی نمیتوانست امکان داشته باشد.
ایرج پارسینژاد گفت: حسن جوادی از دانشمندانی است که در ایران ناشناخته مانده است. او در کمبریج شاگرد آربری بود، آربری شاگرد نیکلسون بود و نیکلسون شاگرد براون. جوادی در جوانی با مینورسکی و لاکهارت مأنوس بود و به چند زبان تسلط پیدا کرد. او میراثدار ایرانشناسان قدیم است.
پارسینژاد افزود: براون را در بین ایرانشناسان باید تافتهای جدابافته در نظر گرفت. او ابتدا به واسطه عثمانی و زبان ترکی به مشرقزمین علاقهمند شد، اما خیلی زود دانست که برای شناختن شرق باید به ایرانشناسی توجه کند. او در رشتههای پزشکی و ریاضی نیز تحصیل کرد. وی در روزهای انقلاب مشروطه به مشروطهخواهان ایرانی کمک میکرد و با سرمقالههایی که مینوشت سعی میکرد محمدعلیشاه را تحت فشار قرار دهد.
پارسینژاد به توجه براون به لهجهها نیز اشاره کرد و یادآور شد: براون در لهجهشناسی تبحر زیادی داشت. او بلافاصله در شهرها متوجه تفاوت لهجهها میشد و این تفاوتها را ثبت میکرد و نیز به واژههایی که در شهرهای متفاوت معانی متفاوتی داشت توجه میکرد.
محمود جعفری دهقی هم گفت: کتاب ادوارد براون و ایران کتاب ارزشمندی است که در هر فصل آن نکتههای مهمی طرح میشود. میتوان از اطلاعات موجود در کتاب برای گشودن گرههای پژوهشی در زمینههای دیگر هم استفاده کرد. ایرانی که براون دیده است دچار سه بحران بود: بحرانی که روسها تحمیل میکردند، بحرانی که منشا آن انگلیسیها بودند و بحرانی که دولت استبدادی ایران ایجاد کرده بود. براون علاوه بر توجهاش به مسائل فرهنگی به سیاست هم توجه داشت.
جعفری دهقی با توجه براون به لهجهشناسی هم اشاره کرد و تصریح کرد: براون به گویشهای نطنزی و قهرودی علاقه نشان داد و مقالهای هم با عنوان شعر در گویشهای ایرانی نوشت. او یکی از پایهگذاران تدریس زبان فارسی در کمبریج بود. براون مسیحی مؤمنی بود که به اسلام احترام میگذاشت و این را از آثارش میتوان دریافت. احمد کسروی با او به دلیل نوع نگاهش به تصوف مخالفت میکرد. لرد کرزن، حاجیبابای اصفهانی را نمونهای از یک ایرانی واقعی دانسته است، اما براون میگوید چون کرزن همیشه در دربار بود، شناختی از مردم واقعی ایران ندارد. تاریخ ادبی براون مهمترین اثر اوست. او شیوه تحقیق درباره تاریخ ادبی را به ما یاد داد و نشان داد که باید به اوضاع زمانه و احوال شاعران دقت داشته باشیم.
جعفری دهقی در پایان گفت: چون کتاب ادوارد براون و ایران بر اساس نامههای او تدوین شده است و این نامهها پیشتر در قالب کتابی مستقل چاپ نشده، ما نمیدانیم که مؤلف به چه نحوی اسنادش را گزینش کرده و آیا کار او کار او کاملاً بیطرفانه بوده یا نه.
طهمورث ساجدی هم با بیان اینکه ادوارد براون، ایرانشناس انگلیسی، که اکنون یکی از خیابانهای تهران به نام اوست، هم به خاطر روابطش با ایرانیان و هم به خاطر آثارش، در ایران حضوری معنادار دارد افزود: براون با نوشتن تاریخ ادبی ایران، موفق شد سیر معنوی ملت ایران را بنویسد، کاری که تاکنون هیچ ایرانشناسی موفق به انجام آن نشده است.
ساجدی در ادامه گفت: براون میخواست به تقلید از خاورشناس آلمانی، مارتین هارتمان، مطبوعات و شعر ایران معاصر را به نگارش درآورد و بدینسان متممی برای تاریخ ادبی ایران فراهم کند. او از طریق سیدحسن تقیزاده مطلع میشود که محمدعلیخان تربیت توانسته است در ابعاد گستردهتری تحقیقی در این زمینه پدید آورد. از این رو براون نوشتهی تربیت را به انگلیسی ترجمه و تحت عنوان مطبوعات و شعر معاصر ایران منتشر میکند.
ساجدی در پایان تصریح کرد: کتاب دکتر جوادی اثری جذاب و خواندنی است چون شرح وقایع و رویدادهای آن عصر ایرانیان مقیم لندن در آن به خوبی روایت کرده است.