سبك زندگي، نحوه زيستن را شامل ميشود و اجزاي آن تغذيه، فعاليت بدني، استعمال سيگار يا موادمخدر است. امروزه ارتباط عوامل خطرساز سبك زندگي ناسالم با بيماري ديابت بسيار مورد توجه قرار گرفته است. مبتلايان به اين بيماري بايد مهارتهاي كنترل خود را بياموزند؛ زيرا اين مهارتها موجب تقويت خودمراقبتي ميشود. در بيماران مبتلا به ديابت مديريت بيماري، يك مكانيسم كليدي و سنگ بناي مراقبت و درمان است. اين آموزش ميتواند در مكانهاي مختلفي مانند مدرسه، دانشگاه، منزل، محل كار و... انجام شود و محدوديتي براي آن وجود ندارد.
بنابراين پيشنهاد ميشود در درجه اول همه افراد در سبك زندگي خود بازنگري لازم را بهعمل آورند، با كمك افراد متخصص با ديابت و عوامل خطرساز آن آشنا شوند و سبك زندگي سالم، كم خطر و متناسب با پيشگيري از ابتلا به ديابت را در پيش بگيرند.
بيمار مبتلا به ديابت در درجه اول بايد موجوديت و واقعيت وجودي بيماري را بپذيرد. دانش خود را در اين زمينه افزايش دهد، با گروههايي از افراد كه داراي بيماري مشابه هستند آشنا شود و عضو كمپينهاي همياري آنها شوند تا بتواند از تجربيات آنها بهرهمند شود. همچنين با توجه به اينكه شرايط قبل و بعد از ابتلا به بيماري متفاوت است، بيمار بايد شرايط و مقتضيات زندگي جديد و شرايط بهوجود آمده را بهعنوان يك واقعيت بپذيرد و به جاي نااميدي و كنار كشيدن، بيماري را بهعنوان بُعد جديدي از زندگي خود قبول كند و بهجاي اجتناب از پذيرش شرايط بهعمل آمده، بايد سعي كند سبكي از زندگي را در پيش بگيرد كه بيماري در آن تعريف شده باشد، زيرا براساس نتايج پژوهش روانشناسان هر اندازه فرد سعي كند از يك موضوعي اجتناب كند آن موضوع براي او بيشتر آزاردهنده و غيرقابل تحمل ميشود.
مقاومت در پذيرش بيماري فرد را در بلندمدت دچار افسردگي، اضطراب و ساير اختلالات رواني ميكند. موضوع ديگر در مورد بيماران مبتلا به ديابت، خودباوري و خودتوانمندسازي است. با توجه به اينكه در اين بيماران خودارزيابي، سنجش و تزريق انسولين بايد بهصورت روزانه صورت بپذيرد لازم است بيماران مبتلا به ديابت برخي از اين مهارتها را بياموزند تا مكرراً محتاج و نيازمند به اطرافيان نشوند؛ موضوعي كه ميتواند در اعتماد به نفس و عزت نفس اين بيماران نقش برجستهاي داشته باشد.