سرانجام سيدعظيم موسوي، مردانه همت كرد و فيلم «تعزيه ايران» را ساخت و پرونده 40صفحهاي آن را با همكاري پژوهشگاه ميراثفرهنگي به يونسكو ارائه كرد. او پرونده را طوري تنظيم كرد كه تعزيه تنها با نام ايران (نه مانند نوروز با مشاركت 7 كشور ديگر) ثبت شود، آن همزماني كه تركيه يكي از مدعيان تعزيه بود. اما قدمت برگزاري تعزيه و پرونده بينقص آن باعث شد كه تعزيه به شكل مستقل به نام ايران ثبت شود.
همان زمان موسوي باز با خيالي خوش آرزو كرد كه ثبت جهاني تعزيه، محل ثابت و بودجهاي هم براي تعزيه به ارمغان بياورد؛ آرزويي كه صرفا در حد آرزو ماند و راه به جايي نبرد. تعزيه به نام ايران ثبت شد، اما دردي را براي اين هنر دوا نكرد. امروزه تعزيه خودجوش اما بسيار كمرمق، دارد ادامه حيات ميدهد و تلاشهايي هم شده تا فقط و فقط به اسم ايران ثبت شود كه شده است، اما بيم آن ميرود كه برپايي چنين آيين معنوي و ريشهداري را به حال خود رها كنيم. تعزيه ايراني نيز متوليان ديگري از كشورهاي هند و اندونزي و ترينيداد پيدا كند و آنها ادعا كنند مراسمي شبيه تعزيهخواني ايراني دارند، پس ميتوانند سهمخواهي كنند.
در ميان شيعيان غيرايراني (در عراق و شبهقاره هند) لفظ تعزيه با وجود ارتباط با مصايب كشتگان كربلا، بهمعناي «شبيهخواني» بهكار نميرود بلكه آنان تعزيه را مراسمي نمادين ميدانند كه در آن دستههاي عزاداري در طول مراسم، شبيه ضريح يا تابوت حسينبنعلي(ع) را بر دوش كشيده و در پايان روز عاشورا و همچنين اربعين، آن را به خاك ميسپارند.