وقتي كه عدهاي جوان، با شور و انرژي به سراغتان ميآيند و از شما با نوشيدنيها و خوراكيهاي تابستانه پذيرايي و در نهايت با شاخه گلي بدرقهتان ميكنند دلگرمتر از هميشه از اين چهارراه شلوغ و پررفتوآمد عبور ميكنيد. 100نفر ميشوند؛ 100نفري كه در هفته اول شايد فقط 4 نفر بودند اما همين رهگذران و كساني كه با آنها در فضاي مجازي آشنا شدند روزبهروز و هفته به هفته به تعدادشان اضافه كردند؛ بهطوري كه حالا اين جمع 3رقمي شده. حتي چنان انگيزهاي ايجاد كردهاند كه بسياري، روش اين گروه را الگوي خود قرار دادهاند و در شهر و ديار و روستاي خودشان سهشنبههايي به همين سبك راهاندازي كردهاند. بهطوري كه ديگر هر سهشنبه همزمان در بيش از 170نقطه ايران چنين گروههاي خودجوشي فعاليت ميكند. نامي كه آنها براي اين روزها انتخاب كردهاند «سهشنبههاي مهدوي» است؛ روزهايي كه همه براي لحظهاي هم كه شده به ياد امامزمان(عج) ميافتند و براي ظهورش دعا ميكنند. حالا اين گروه ميخواهند با اين كارشان كساني كه غرق در دنياي ماديات شدهاند را هم با خودشان همراه كنند تا يكصدا «مهدي بيا، مهدي بيا» را به زبان جسم و دلشان جاري و اعلام كنند كه براي آمدنش لحظه شماري ميكنند. از نخستين گامشان4ماه ميگذرد. تكتك كساني كه براي كمك آمدهاند در تكاپو هستند. خانمها داخل ساختماني، مشغول درست كردن شاخههاي گل و شربت خيار و سكنجبيناند و آقايان هم تلاش ميكنند تا از مردم به خوبي پذيرايي كنند چون نبايد كسي از رهگذران دست خالي از كنار اين گروه عبور كند. پذيرايي همراه با لبخند و رويخوش و نوايي زيبا فضا را در هواي گرم تابستاني دلچسبتر از هميشه كرده است. سعي كنيد براي يكبار هم كه شده بعد از ظهر سهشنبهها گذرتان به چهارراه وليعصر تهران بيفتد؛ به رفتنش ميارزد.
اولين جرقه شكلگيري اين ايده از سوي كسي بهوجود آمد كه حالا شهيد شده است. شهيد امين آقابابا شيرازي يكي از فعالان مؤسسه طلوع حق بود كه در كنار ساير دوستان، فعاليتهاي فرهنگي و انساندوستانه بسياري انجام ميداد؛ از فعاليتهاي ورزشي، تشويق به كتابخواني و طب ايراني اسلامي گرفته تا اردوهاي جهادي و افطاري ساده و پخت غذا براي مناطق محروم تهران و... . هفته اول ماه رمضان بود كه ايده «سهشنبههاي مهدوي» مطرح شد. ايدهاي با اين پيشزمينه كه سهشنبهها به ياد امام زمان(عج) به رهگذران افطاري ساده داده شود. از نان و پنير و سبزي شروع شد. آنها تنها 4 نفر بودند و با لقمههاي كوچك از رهگذران پذيرايي ميكردند. تصور بر اين ميرفت كه اين ايده در همان 4 هفته ماه مبارك رمضان به پايان برسد اما اينطور نشد و قرار را بر اين منوال گذاشتند كه اين سهشنبهها دنبالهدار شود. شربت خيار و سكنجبين، تكههاي كوچك خربزه، طالبي، هندوانه، انگور و... ايدهاي بود كه از ذهن اين گروه گذر كرد تا هر هفته با اين ميوهها و نوشيدنيها از مردم پذيرايي كنند كه اتفاقا با استقبال زيادي هم روبهرو شد؛ بهطوري كه حتي بعد از شهادت شهيد شيرازي اين سهشنبهها به ياد او با شور و شوق وصفناپذيري ادامه پيدا كرده است. وقتي از رزاقي ميخواهيم درباره شهدايي كه در اردوي جهاديشان شهيد شدهاند بگويد اينطور تعريف ميكند: «چند هفته پيش يكسري از دوستان براي انجام اردوي جهادي به روستاي ويژنال گيلانغرب در كرمانشاه ميروند؛ جايي كه يكي از مناطق محروم كشور است. امين آقاباباشيرازي كه ايده «سهشنبههاي مهدوي» از سوي او شكل گرفت و سيدمحمد حسيني كه از فعالان مؤسسه «طلوع مهر» بود بر اثر سانحه رانندگي كه واژگوني خودرو بود جان خود را از دست ميدهند و شهيد ميشوند.»
- مشتاقان! هر هفته سهشنبهها
مصطفي رزاقي، مسئول روابط عمومي سهشنبههاي مهدوي است و درباره اين ايده ميگويد: «بعد از پا گرفتن سهشنبههاي مهدوي در ماه رمضان، بسياري از آن استقبال كردند بهطوري كه جو بسيار خوبي در اين روز بهوجود آمده و بسياري از عابراني كه از اين محل گذر ميكنند دنبالكننده هر هفته فعاليتهاي ما هستند و منتظرند تا روز سهشنبه بيايد و اين جمع دور هم جمع شوند». اين جمع حالا آنقدر بزرگ شده كه به 100نفر رسيده و بهطورغيرمستقيم هم افراد بسياري هستند كه با كمكهاي نقدي و غيرنقديشان اين بچهها را همراهي ميكنند و رزاقي در اين باره ميگويد: «بسياري از كساني كه به جمع ما پيوستهاند يا رهگذراني بودند كه با ديدن فعاليتهاي ما به سبك كارمان علاقهمند شدند يا كساني بودند كه در فضاي مجازي با روند ما آشنا شدند و خواستند به گروه بپيوندند و در حال حاضر اين جمع به 100نفر رسيده است؛ حدودا 60 خانم و 40 آقا كه از هر قشري هستند چون براي عضويت در اين گروه نياز به داشتن شرايط خاصي نيست».
- «سهشنبههاي مهدوي» زير مجموعه گروهي بزرگ
در ميان صحبتهاي مسئول روابط عمومي سهشنبههاي مهدوي متوجه ميشويم كه برنامه زيرمجموعه يك گروه بزرگتر به نام «خيرينه» است كه باز هم «خيرينه» زير مجموعه مؤسسه «طلوع حق» قرار ميگيرد و تمام فعاليتهاي آنها حول محور كارهاي خير ميچرخد. بهطوري كه «دست خدا باشيم» هم جزو فعاليتهاي آنهاست و سعي ميكنند از اين طريق بسياري از مردم را مجاب كنند كه دست نيازمندان را حتي با لقمهاي نان بگيرند؛ «تاكنون فعاليتهاي زيادي انجام دادهايم؛ بهعنوان مثال در ماه مبارك رمضان 110بسته موادغذايي تهيه و در مناطق محروم پخش كرديم. همچنين 25هزار قرص نان به مناسبت ميلاد امامحسن(ع) در مناطق پايين شهر و مناطق حاشيهاي تهران توزيع شد. علاوه بر آن كمكهزينه نزديك به 20نفر از كساني كه بدسرپرست هستند و در بهزيستي مشهدند را گروه ما برعهده گرفته و به تازگي نيز به مناسبت عيد غدير 1110پرس غذا بين محرومان حاشيه شهر تهران پخش شده است.» آنها تمام اين فعاليتها را انجام ميدهند تا براي فرج امامزمان(عج) راهي باز كنند؛ «كارهايي كه ما انجام ميدهيم بهگونهاي نيست كه علنا بخواهيم درباره امامزمان(عج) صحبت يا پيامي را القا كنيم. سعي داريم پيامي كه ميخواهيم انتقال دهيم را در قالب يك شاخه گل و متني كه به آن چسباندهايم بهصورت غيرمستقيم منتقل و با پذيرايي تابستانه ساده توجه آنها را به سمت خود جلب كنيم.»
- وقتي عدد يك به 170ميرسد
گسترش سهشنبههاي مهدوي در سراسر كشور يكي از بزرگترين اهدافي است كه براي رسيدن به آن تلاش ميكنند؛ «يكي از برنامههاي اصلي ما گسترش اين برنامه است كه هفته چهاردهم به بركت خون شهدايي كه در اردوي جهادي داديم، در 170نقطه از كشور كه مجموعههاي مردمي و گروههاي جهادي بودند به ما اعلام كردند ميخواهند اين كار را در شهر و منطقه خودشان انجام دهند و اين اتفاق افتاد. ما خودمان هر هفته اطلاعيه ميدهيم كه هر جايي از نقطه ايران دوست داشته باشند گروهي مانند ما تشكيل دهند، به آنها مشاوره ميدهيم تا با سليقه خود در منطقه زندگيشان آن را بوميسازي كنند.»
- آرزوي دعاي يكصدا از كل جهان
بهار فرماني، يكي ديگر از فعالان گروه سهشنبههاي مهدوي است كه هدايت بخش زنانه اين فعاليت را بهعهده دارد و ميگويد: «سهشنبههاي مهدوي نذري كوچكي است به نيت سلامتي امامزمان(عج). بد نيست كه در بين اين همه سرشلوغيها و دغدغههاي رنگارنگي كه داريم بدانيم يك آقايي هست كه اگر بيايد حال همه ما خوب ميشود. فقط كافي است بخواهيم. چون اصل دعاكردن براي امامزمان(عج) اين است كه دسته جمعي دعا كنيم. با اين نيت كه يك روز برسد كه نهتنها در كل ايران بلكه در كل جهان عصر سهشنبهها صداي «مهدي بيا، مهدي بيا»به گوش برسد. تا قبل از آنكه 2 شهيد در اردوي جهادي بدهيم شايد 5-4 گروه غير از ما بيشتر نبود كه سهشنبههاي مهدوي را برگزار ميكرد. 12هفته كه گذشت اين عزيزان شهيد شدند و انگار يك اصل در تشيع وجود دارد كه خون محرك است؛ با شهادت اين دو عزيز در حال حاضر در بيش از 170نقطه از كشور سهشنبههاي مهدوي برگزار ميشود و اين را از خون شهدا داريم».
- هر كس به اينجا ميآيد دعوت شده است
علي اصغر ابدي،يكي از بانيان راهاندازي سهشنبههاي مهدوي ميگويد: «اين ايده با فرمايش مقاممعظم رهبري كه فرمودند افطاري ساده بدهيد پا گرفت. تمام تلاش ما اين است كه زندگي مردم بهبود پيدا كند. ميخواهيم اين مشيالهي كه باعث تضمين سلامت زندگي است را در جامعه پياده كنيم. هر كس كه به اينجا ميآيد دعوت شده است حتي كسي كه براي چند ثانيه از محل گذر ميكند». محمد نعيمي هم ميگويد: «من از قبل اين گروه را ميشناختم اما بعد از شهادت 2نفر از عزيزان اين گروه بود كه به جمعشان پيوستم و برايم واكنشهاي مردم بسيار جالب است. اين كار يك فعاليت مذهبي و فرهنگي است كه به دل بسياري مينشيند».
- رهگذراني كه عاشق ميشوند
در عبور رهگذران از كنار بچههاي سهشنبههاي مهدوي آدمهايي را ميبينيد كه غرق در صميميت جمعي، يك عشق مشترك دارند؛ عشقي كه بهانهاي است براي يادكردن از يك محبوب گم شده درميان روزمرگيها، همراه با جرعهاي نوشيدني خنك ميوهاي تابستاني دلچسب و البته شاخه گلي كه عطرش را تا ساعتها ميتوان با خود همراه كرد. سهشنبهها حال دل همه خوب است بهويژه با نواهاي دلنشيني كه همهاش را تقديم آقا امامزمان(عج) كردهاند.
ياسر، رهگذري است كه براي بار اول با اين جمع آشنا شده و ميگويد: «براي نخستين بار است كه در جمع سهشنبههاي مهدوي شركت ميكنم. تصاوير اين برنامه را در گروههاي اينستاگرامي ديده بودم و علاقهمند شدم اين حركت را از نزديك ببينم». سعيده هفته پنجم است كه به اين جمع پيوسته و ميگويد: «من از نظر ظاهري شايد پوشش كافي نداشته باشم. با وجود اين من را در جمعشان پذيرفتند. اين گروه خيلي گرم و صميمي است و از اين تجربه بسيار راضيام و باز هم خواهم آمد». راضيه نيز به قول خودش با وجود نداشتن اعتقادات قوي، حسابي با اين گروه خو گرفته است؛ «هميشه دوست داشتم با اين محيط و آدمهايش از نزديك آشنا شوم. بسيار تجربه خوبي است. ديدن جوانهايي كه براي فرج آقا امامزمان(عج) دور هم جمع شدهاند واقعا ديدني است.» سارا كسي است كه حاجت گرفته و حالا هر هفته به كمك بچههاي سهشنبههاي مهدوي ميآيد؛ «براي نخستينبار بود كه ميديدم در چهارراه وليعصر كساني هستند كه براي فرج امامزمان(عج) هندوانه توزيع ميكنند. كارشان خيلي به دلم نشست و در دلم گفتم اگر خدا حاجتم را بدهد از هفته بعد به كمكشان ميروم و همين اتفاق هم افتاد و ديدم با روي باز از من استقبال كردند.» آرش با شوق سيني شربت را بين مردم ميبرد و ميگويد: «مهم نيست كه چه خوراكياي بين مردم توزيع ميشود. اين خوراكيها چيزي نيست كه كسي نتواند تهيه كند و بخورد، مهم اين است كه در دل اين حركت ساده يك نيت بزرگ ريشه كرده و براي همين به دل مردم هم مينشيند». ديگر كمكم دستههاي گل مريم آماده هستند تا در بين مردم توزيع شوند؛ گلهايي كه در كنار عطر خوشي كه دارند مسئوليت سنگيني هم بر دوششان محول شده؛ آنها بايد دل مردم را با عطر خوششان نرم و همه را يكصدا كنند تا بگويند مهدي بيا مهدي بيا... .
- عروسكهايي براي ترويج حجاب
طرح عروسكهاي خديجه و هادي هم براي ترويج حجاب و مفاهيم ارزشي ايدهاي بود كه از دل اين گروه سردرآورد؛ «هزينه تمام فعاليتهايي كه انجام ميدهيم توسط مردم تأمين ميشود و بدون آنكه هيچ كمكي از نهاد و گروهي دريافت كنيم هر روز بزرگتر از ديروز به فعاليت خود ادامه ميدهيم. عروسكهاي خديجه و هادي را نيز به كمك دوستاني كه همراهي مان ميكنند با نمد ساختيم و در روز دختر در بين مردم توزيع كرديم كه با استقبال خيلي خوبي روبهرو شديم. مخصوصا وقتي مردم متوجه ميشدند كه اين عروسكها رايگان است و كافي است براي سلامتي آقا امام زمان(عج) صلوات بفرستند از اين كار بسيار خوششان ميآمد.»
- براي پيوستن به اين گروه محدوديتي وجود ندارد
اعضاي اين گروه ايدههاي شاد با خوراكيهاي خوشمزه و نواهاي دلنشين را نشأت گرفته از دل اين گروه ميدانند و حتي آن را به زنانه و مردانه هم تفكيك نميكنند.
فرماني ميگويد: «اتاق فكر ما متشكل از مردان و زناني است كه پا به پاي هم فعاليت ميكنند؛ همانطور كه ميگويند اگر ميخواهيد در فعاليتي موفق باشيد زنان هم حتما نقش داشته باشند. براي همين ما مكمل هم هستيم. حتي براي آمدن در اين گروه هيچ محدوديت مذهبياي وجود ندارد. اين كار براي امامزمان(عج) است.
ما نميتوانيم شرايطي را براي پذيرش بگذاريم. ميتوانم برايتان چندين نفر را مثال بزنم كه به هيچ عنوان مذهبي نبودند اما به جمع ما پيوستند. امام زمان(عج) متعلق به همه است؛ مثلا يك خانمي بود كه ميديدم هر هفته بعد از ماه رمضان ميآيد يك جعبه شيريني پخش ميكند و گوشهاي ميايستد. يك روز پيش او رفتم وپرسيدم چرا هر هفته ميآيد و گوشهاي ميايستد و به جمع ما اضافه نميشود؟
به من گفت براي نخستينبار كه از اين مسير عبور ميكرده ما را ميبيند و از دلش حاجتي كه دارد را ميگذراند و با خودش ميگويد اگر حاجت گرفتم هر هفته به اينجا ميآيم و اتفاقا حاجتش را هم ميگيرد و ديگر از آن هفته ميآيد.
وقتي با او همصحبت شدم وارد گروه ما شد. حتي هفته قبل با يك بسته رنده آمد و گفت حاجت خواهرش هم برآورده شده و اين رندهها نذري بود كه خواست ادا كند.
تعداد كساني كه حاجتروا ميشوند كم نيست. اتفاقات خوب اينچنيني خيلي داريم و انرژيهاي مثبت خوبي از مردم ميگيريم. اين اتفاقات حس خوبي است. اينجا حس طلايي عشق جريان دارد».