استاد محمدامين پوراميني از پژوهشگران و مولفاني است كه طي سالهاي اخير ضمن بررسي روايات و مستندات نگاهي تاريخي، پژوهشي و تحليلي به موضوع عاشورا و وقايع پس از آن هنگام بازگشت كاروان اسرا از شام به مدينه و موضوع اربعين داشته است. وي درگفتوگويي ضمن مرور و بررسي شرايط سياسي و اجتماعي مكه، مدينه و كوفه در هنگامه وقوع عاشورا تأكيد ميكند كه قيام سيدالشهدا(ع) ضرورت داشت و اگر آن قيام نبود اسلام امروز تنها يك نمود و نماد داشت و آن اسلام خشونت، اسلام خونريزي، اسلام اموي و اسلام داعشي بود و بس.
- اوضاع ايران در سال61 هجري(مصادف با حادثه عاشورا) چگونه بود و چرا ايرانيان با وجود سابقه علاقه به اهلبيت(ع) در دشت نينوا حضور نداشتند؟
در زمان وقوع حادثه عاشورا موالياني بودند كه ميتوانستند در خدمت هر جرياني قرار گيرند. كه اينان عبارت از غيرعربها هستند كه شامل ايرانيها نيز ميشوند ولي نميتوان صبغه عام به آن زد و بگوييم ايرانيان چنان بودند يا نبودند بلكه افرادي بودند كه موضعگيريهاي خاص مثبت و يا منفي داشتند و براساس آن نميتوان قضاوت كرد كه همه ايرانيان، چنان بودند يا نبودند. در مجموع گرايش ايرانيان به حضرت اميرمؤمنان(ع) بيشتر بوده است و يكي از مهمترين اسباب آن، نگاه و روش عدالتمحورانه اميرمؤمنان علي(ع) است.
در تقسيم بيتالمال ايشان براساس مساوات عمل كرد و بيتالمال را ميان همه مسلمانان، فارغ از زبان و قوميت بهطور يكسان و برابر تقسيم كرد كه اين رويه برخلاف سيره و روش خلفاي پيش از او بود، كه مورد اعتراض شديد كساني قرار گرفت كه انبوه مالهاي بادآورده را گرد خود جمع كرده بودند. طلاهاي باقيمانده برخي از صحابه را با تبر شكستند تا بين ورثه تقسيم گردد! حكومت عدلگراي اميرمؤمنان(ع) عامل جذب ايرانيان و غيرعربها گرديد.
- وضعيت تشيع در زمان وقوع حادثه عاشورا چگونه بود؟
وضعيت شيعه و تشيع در زمان واقعه عاشورا را بايد از 2 جهت واقعيت اجتماعي و مباني اعتقادي مورد نگرش قرار داد. اما جهت اول واقعيت اين است كه آن دوره , زمان به كار بستن نهايت خشونت و فشار عليه شيعه است. برخورد با ياوران اميرمؤمنان(ع) كه بهخصوص از دوره معاويه آغاز شد تا آنجا شدت گرفت كه شخصيتهاي بزرگي مثل حجر بن عدي و يارانش را در «مرج عذرا» دمشق گردن زدند و به شهادت رساندند. برخورد سخت فيزيكي و حذف ياران اميرمؤمنان علي(ع) به مرور زمان سخت و سختتر شد تا آنجا كه معاويه، نامه حكومتي صادر كرد كه« اقتلوا عليالمظنه» يعني براي اثبات شيعه علي(ع) بودن نياز به اقامه بينه و حجت شرعي نيست بلكه اگر صرفا گمان برديد كه طرف شيعه اوست او را بكشيد. و از طرفي نيز آمار شيعيان راستين بسيار كم بود. گرچه علاقهمندان به اهلبيت(ع)زياد بودند كه نوعا در حد ابراز ارادت بود، اما شيعه واقعي ايستاده پاي ركاب بسيار كم بود.
به لحاظ مباني اعتقادي هم واقع امر اين است كه بسياري از مباني فكري و عقيدتي مكتب تشيع در دوره 2 امام بزرگوار امامباقر و امامصادق عليهماالسلام باز و تبيين شد چون پيش از آن با غصب خلافت و ستم حاكمان اجازه عرضه آن را به جامعه اسلامي ندادند. گرچه افراد انگشتشماري چون جابربنعبدالله انصاري و ميثم تمار و كميلبنزياد نخعي بودند كه حقايق را مستقيم دريافته بودند.
- چرا امام به جاي مكه و مدينه، كوفه را براي قيام خود انتخاب كرد و در مكه و مدينه نماند؟
علت انتخاب كوفه از نقطه نظر ظاهري 2 چيز است؛ نخست، دعوت مردم كوفه از ايشان بود و دوم، وجود زمينه نسبي در آن شهر كه بهتر از مكه و مدينه بود. بهعبارتي زمينه پذيرش در كوفه نسبتا بيشتر از جاهاي ديگر بود، گرچه در كوفه پيروان بني اميه و خوارج و بيتفاوتان هم كم نبودند.
فرستادن نامههاي دعوت فراوان كه هركدام به امضاي سران و افراد بسياري بود مطلب مهمي است كه حضرت امامحسين(ع) چندين بار به آن استناد فرمودند؛ در بين راه، هنگام روبهروشدن با سپاه حر و... در خود كربلا و روز عاشورا و ارسال اين نامهها زمينه اوليه را اثبات ميكند. پس از آن فرستادن مسلمبنعقيل اتفاق افتاد كه ايشان نيز پس از حضور در صحنه و ديدن ياران فراوان و انجام بيعت طي نامهاي گزارش مثبتي را از اوضاع و احوال نگاشته و زمينه را آماده براي حضور امام دانست. تا اينجا برنامه خوب پيش ميرفت، پس از حضور عبيداللهبنزياد وضعيت دگرگون شد. او با سياست مشت آهنين به دستگيري فراوان و قلع و قمع شيعيان و ياران امامحسين(ع) روي آورد و از طرفي اموال حرام فراوان پخش كرد و جنگ رواني مبني بر حضور لشكريان از شام به راه انداخت كه كارگر شد و مسلمبنعقيل را به زندگي زيرزميني واداشت، اما در عين حال مسلم به ادامه كار اميد داشت تا اينكه جريان نفوذي توانست مخفيگاه مسلم را شناسايي كند كه به دستگيري و شهادت او منجر شد.
- پس از دگرگوني اوضاع، مسلم فرصت نيافت ماجراي معكوس را گزارش كند و تنها در واپسين لحظات زندگي، عمر بن سعد را خواست تا بدو وصيتي كند و ازجمله خواست كه شرايط نامساعد فعلي كوفه را براي امام گزارش كند.
البته مسئله علم امام به سرانجام شهادت را مقوله كلامي ميدانيم كه در جاي خود اثبات شده است و بدان پايبنديم، ولي از نقطهنظر ظاهري اجتماعي و سياسي مطلب همان است كه گفتيم. گرچه قيام سيدالشهدا(ع) ضرورت داشت و اگر آن قيام نبود اسلام امروز تنها يك نمود و نماد داشت و آن اسلام خشونت، اسلام خونريزي، اسلام اموي و اسلام داعشي بود و بس. امامحسين(ع) با قيام خونين خود و براي هميشه تاريخ اثبات كرد كه اسلام نبوي همان، اسلام علوي و حسيني است كه درست نقطه مقابل اسلام بنياميه است.
- اوضاع سياسي و اجتماعي مدينه در دوران حكومت وليد(حاكم وقت مدينه) چگونه بود؟
اوضاع سياسي مكه و مدينه در اختيار عوامل بنياميه بود و البته گروههاي ساكت و خنثي هم در آن كم نبودند، ولي اوضاع كوفه و يمن چنان نبود. دستكم گرايشها و جريانات مختلف و متضاد در آن بود و دوستداران قابل توجهي از اهلبيت(ع) هم در آن به سر ميبردند. علاوه بر آن، خيل عظيمي هم در آن وجود داشت كه منتظر بودند ببينند باد به كدامين سو ميوزد تا در آن مسير قرارگيرند.
- امضاكنندگان نامه دعوت امام به كوفه اصولا اعتقادي به حضرت داشتند يا خير؟
امضاكنندگان نامههاي دعوت از امامحسين(ع) يكسان نبودند و شايد بتوان گفت شمار كساني كه عقيده كامل به امامت آن بزرگوار داشتند به عدد انگشتان دست هم نميرسيد. اما علاقهمنداني هم بودند كه به هر حال حكومت خاندان پيامبر(ص) را بر حكومت بنياميه ترجيح ميدادند ولي سطح بينش و استقامت و بصيرت آنان يكسان نبود، در بين دعوتكنندگان افراد خنثي و بيشخصيت هم بودند كه منتظر سرانجام كار بودند تا در آن صف قرار گيرند، اينان در كربلا در صف عمرسعد قرار گرفتند. فراموش نكنيم كه امامحسين(ع)قاتلان خود را پيروان و شيعيان بنياميه معرفي كردند. آنجا كه فرمودند: «واي بر، شما اي شيعيان آلابيسفيان، اگر دين نداريد و از روز قيامت واهمه نداريد، در دنيايتان آزادمرد باشيد».
- چرا اوضاع مردم كوفه پس از دعوت از امام براي عزيمت به كوفه يكباره تغيير كرد؟
عوامل مختلفي وجود داشت؛ نداشتن تحليل سياسي، نداشتن بنيه صحيح اعتقادي، وجود عقبه بنياميه در كوفه، وجود بازماندگان خوارج دركوفه، پخش اموال حرام، دنياخواهي و كرسي طلبي و پيروي شهوات، جنگ رواني دشمن، دستگيري گسترده ياران و شيعيان در كوفه را ميتوان از عوامل دگرگونشدن اوضاع كوفه پس از ورود عبيداللهبنزياد و پيش از رسيدن امامحسين(ع) دانست.
- نگاهي به آثار استاد
از استاد محمد امين پوراميني تاليفات و مقالات مختلفي در موضوعات متنوع ديني و بازشناسي اهلبيت(ع) از منظر تاريخي منتشر شده است. وي ازجمله كساني است كه بهطور خاص و طي سالهاي اخير پژوهشهايي مفصل و دامنهدار با موضوع عاشورا، قيام امامحسين(ع) و البته اربعين از زاويه تاريخي آن داشته كه حاصل آنها تأليف كتابهايي چون «خورشيد كربلا»، «با كاروان حسيني از مدينه تا مدينه»، «اربعين حسيني: پژوهشي در بازگشت اهلبيت عليهمالسلام از شام به كربلا» و «الايام الشاميه من عمر النهضة الحسينية»- (موضوع كتاب شامل 3 محور حركت كاروان حسيني در شام، برگشت كاروان به كربلا و رجوع اهلبيت به مدينه است) - شده است.