این مسئله نه تنها خواسته این صنف، که در حقیقت موضوعی است که بر آن تاکید دارند. این درحالی است که مقام معظم رهبری نیز بارها و بارها از مظلومیت بخش فرهنگ گلایه کرده اند و از تمام مسئولان خواسته اندکه در این باره بیتفاوت نباشند.کسب نظر هنرمندان رشتههای مختلف به ویژه آنانی که طی سالهای گذشته دستی بر آتش امور اجرایی و نهادهای مدنی داشته و دارند به 2 جهت مهم به نظر میرسد؛ یکی اینکه بخشی از بودجههای فرهنگی- هنری اساسا باید صرف جامعه هنری و فعالیتهای هنرمندان شود و دوم اینکه همفکری و یاری و مشاوره هنرمندان آگاه و مطلع میتواند به نتایج مطلوبتری منجر شود.
ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر و از پیشکسوتان تئاتر وتلویزیون در اینباره معتقد است بودجه و یا افزایش آن مشکل اساسی فرهنگ و هنر نیست. او می گوید: «پراکندگی فعالیتها و تخصیص بودجههای متفرقه به بهانههای مختلف تحت عنوان جشنواره، با گستره های مثلا دانشجویی، دانشآموزی، شهرداریها و سازمانها و نهادهای مختلف که اصولا ساماندهی نشده و نتایج مطلوب وچشمگیری هم در پی ندارند، خود هزینههای فراوانی صرف می کنند. درست مانند جشنوارههای تئاتر مختلف که در حال حاضر با بودجه های هنگفت برگزار می شوند ولی چون پراکنده اند اثرگذاری شان زیاد نیست. بنابر این تا وقتی اصول مدیریت برنامهریزی شده اجرا نشود، حتی اگر سهم بودجه فرهنگی هم زیاد شود، نتیجه همان است که بود.»
پتانسیل برای توسعه
اما میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما موضوع را از منظر دیگری بررسی میکند. او میگوید:
« به نظر من علاوه بر این مشکل و ضرورت افزایش سهم بودجه فرهنگ، احساس میکنم که این خود معلول یک علت اصلی و مهم است و آن جدی نگرفتن عرصه فرهنگ در امر توسعه است، یعنی نگاه راهبردی و بلندمدت به حوزه فرهنگ صورت نمیگیرد. اگر مثل حوزههای سیاست واقتصاد ، فرهنگ و هنر هم جدی گرفته شود و در حاشیه نماند، ماموریت بزرگی برای آن قائل باشند و توانایی های آن را برای توسعه، جدی در نظر بگیرند، میتوانیم انتظار داشته باشیم به صورت خود به خود توجه به فرهنگ وهنر بیشترو سهم آن از بودجه افزایش یابد.»به نظر مدیر عامل خانه سینما باید به حوزه فرهنگ به عنوان عضو موثر نظام در عرصه شکل گیری و تکامل توسعه نگاه شود.
شکوفایی فرهنگی و توسعه
طاهر شیخ الحکمایی، رئیس انجمن مجسمهسازان باتوجه به گستردگی جامعه بزرگ هنری کشور، تاکید میکند که متولی هنر و فرهنگ در کشور ما باید مشخصتر شود تا حمایتها نیز متمرکزتر شود. او میگوید: « هنر به عنوان جریانی مهم به مثابه چشمههای جوشان و زاینده حرکت میکند . مقداری گل در دستان یکی خشت میشود، در دست دیگری گلدانی سفالی و در دستان یک هنرمند اثری میشود که الهام بخش میلیونها نفر خواهد بود.
غزلی که 800سال پیش حافظ سروده اکنون دستمایه خوشنویسان، نقاشان، موسیقی دانان، خوانندگان، مردم و همه دوستداران ادب و هنر و معرفت است.
پس زایندگی و جوشش این چشمه پایانی ندارد ولذا ارزش سرمایهگذاری پیدا می کند.»
شیخالحکمایی اضافه میکند:«نهادهای مدنی باعث آن میشوند که هنرمندان و دانشجویان رشتههای هنری با نزدیک شدن و جذب در این نهادها به مسیر اصلی خود هدایت شوند و از این طریق از هدر رفتن منابع در کشور جلوگیری شود که این خود به شکوفایی فرهنگی و توسعه منجر خواهد شد.
خروج از حالت تشریفات
اما استاد غلامحسین امیرخانی، رئیس انجمن خوشنویسان ایران که خود به عنوان یک هنرمند در جریان تدوین برنامه چهارم توسعه حضور داشته، میگوید: «حضور هنرمندان و فعالان جامعه فرهنگ و هنر در تدوین برنامههای فرهنگی و بودجههای مربوط، زمانی مثبت خواهد بود که از حالت تشریفاتی بیرون آید و به عنوان نظر کارشناسی تلقی شود.»
استاد امیرخانی درخصوص این مهم میافزاید: «مهمترین امنیت، امنیت فرهنگی است. این امنیت موجب میشود که شخصیت انسانها در هر مرحلهای ارتقای پیدا کند و باعث آن شود که نه تنها تهاجم فرهنگی بیاثر شود بلکه این انسان ها که مسلح به ارزش و اعتباری همیشه جاویدان شدهاند با حضور قوی و معنوی در بین مردم جهان موجب تاثیرگذاری بر آنان شوند، مسلما آنها هم با آغوش باز این حضور و پیام را می پذیرند.»
به نظر او افزایش امکانات و بودجه برای این بخش، هزینه نیست ، یک سرمایهگذاری است.
امیرخانی اضافه می کند: « چنانچه بخشی از بودجه، به شکل خرید و حمایت از آثار هنری رشتههای مختلف هزینه شود، پیام زندگیبخش خود را داده و صد البته در مقابل تبلیغات معمول در رسانهها و مطبوعات که با الفاظ بیتأثیر تکرار میشود، میتواند جذابتر و مفیدتر باشد.
طبیعی است که هر پیام اگر به لباس هنر آراسته شود و با استعداد و توانایی و قابلیت هنرمند آمیخته شود، شربت گوارایی خواهد بودکه کام همگان را شیرین خواهد کرد.»
این هنرمند که ریاست شورای عالی خانه هنرمندان را هم به عهده داشته است، میگوید: «قرار است با همکاری فرهنگستان هنر و بسیاری از بزرگان رشتههای مختلف هنری، بیانیهای صادر کنیم و نظر اهالی فرهنگ و هنر را در خصوص این مهم به گوش مسئولان برسانیم.»
پیشگیری مهمتر از درمان
کامبیز روشن روان، دبیر جشنوارههای بیست و دوم و بیست و سوم موسیقی فجر و مدیرعامل قبلی خانه موسیقی میگوید: «در امر فرهنگ، پیشگیری مهمتر از درمان است و هر گونه بیتوجهی به آن عوارضی دارد که به سختی قابل جبران است. این مهم تنها زمانی رخ میدهد که اهالی فرهنگ و هنر بخصوص عناصر فرهنگی که آگاه و متخصصاند و تجارب خوبی هم در این عرصه دارند، کنار گذاشته نشوند و در میان گود حضور جدی داشته باشند.
باید فرهنگ در شاخههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و با توجه به تعریف آن، به راهکارهای جدی برای نهادینه شدن آن در جامعه پرداخته شود.
طایفه هنر که دردها را میشناسند و با خم و چم امور آشنایند، میتوانند بهترین مشاوران و مجریان باشند.»دکتر روشنروان میافزاید: «جامعه بدون هنر جامعهای بدون روح و روان و گویی مرده است. حل مشکلات ناشی از این کمبودها با هیچ ثروتی قابل جبران نیست . هرچه سهم بودجههای فرهنگی و هنری بیشتر و به همان نسبت سطح آگاهیها و برخوردهای اجتماعی افزایش یابد، درصد آسیبهای اجتماعی کمتر و قطعاً بازدهی در همه امور فزونتر میشود.»
توزیع حداقلی بودجه
سید عباس سجادی، مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگ هنری شهرداری و مدیرعامل نغمه شهر هم میگوید: « تلخترین موضوع این است که تقریبا در بیشتر سیاستگذاری های فرهنگی و هنری، نخبگان این عرصه حضور ندارند و بدون استفاده از تجربیات و مشورتهای اهالی آگاه و متعهد فرهنگ و هنر تصمیمگیری می شود.»
به نظر سجادی مشکل دیگر موازی کاریهای سازمانهای مختلف است . او ادامه میدهد: «همین حداقل بودجهها هم در برخی سازمانهای فرهنگی به گونهای توزیع و هزینه میشود که مناسب نیست.»
نگاه غیر ابزاری
دکتر محمد سریر، رئیس هیأت مدیره خانه موسیقی نیز میگوید: «باید این باور در بین مسئولان سیاستگذاری و اجرایی بخش فرهنگ و هنر ایجاد شود که نقش فرهنگ و هنر به معنی عام کلمه و مفهوم آن دیده شود، نه به شکل ابزاری.»
سریر میافزاید: «اگر نقش سازنده و موثر فرهنگ و هنر را چون بخشهای دیگر بسنجیم و آن را باور کنیم، به طور طبیعی نگاه بهتر ، جامعتر و پراهمیتتری برای آن قائل خواهیم شد. این باور منجر به اتفاقات خوبی میشود که یکی از آنها جذب بودجههای بیشتر برای فرهنگ و هنر در برنامه های سالانه و برنامه های توسعهای است .»
محمد سریر اضافه می کند: «حال که همه مسئولان نظام بر ا ین موضوع تاکید کردهاند بهترین زمان برای اقدام مناسب و شایسته فراهم شده است.»
تلقی های نادرست
ابراهیم حقیقی، رئیس انجمن گرافیک هم میگوید: «تصور می کنم برخی از دستاندرکاران، فرهنگ را امری زیربنایی نمیدانند و در مقایسه با طرحهای عمرانی ، درجه کمتری به لحاظ اهمیت برای آن قائلاند در حالی که این تلقی به شدت غلط است؛ اول اینکه اساسا این قیاس درست نیست و نوع کارکردهای آنها کاملا با هم متفاوتند . همچنین اهمیت فرهنگ و هنر و نقش آن در توسعه آنچنان مشهود است که قابل انکار نیست.
میتوان گفت که فرهنگ، به مثابه روان یک کالبد است. کالبد بدون روان معنی ندارد. فرهنگ و هنر به ایجاد و تعمیق معنویت کمک میکند ، بنابراین اساسا توجه به افزایش بودجههای فرهنگی عین ضرورت است.»
توزیع ناعادلانه
پیمان سلطانی،موسیقیدان و رهبر ارکستر ملل که خود از نبود بودجه کافی برای ادامه فعالیت ارکستر تازه تاسیس ملل لطمه خورده میگوید: «به نظر میرسد همین مقدار بودجهای هم که در جریان است،عادلانه توزیع نمیشود.
اگر برخی گروههای موسیقی مشغول فعالیت هستند و برخی ارکسترهای بزرگ سنتی دوباره احیا شده اند، نشان دهنده همکاری نهادهای مسئول با آنهاست . اگر توزیع کمی عادلانهتر باشد، ارکسترهای تازه تاسیس و هدفمند ، حداقل قادر خواهند بود سالانه چند برنامه اجرا کنند.»
دکتر مجید جوزانی، مدیرعامل خانه هنرمندان میگوید: «هر کشوری با عنوانی شناخته میشود. کشور ما را با پیشینه فرهنگی غنی و تاریخی میشناسند. انقلاب اسلامی ما انقلابی فرهنگی بود. ما زمانی میتوانیم تاثیرگذار باشیم که این فرهنگ و این حرکت فرهنگی را تقویت کنیم.»
او اضافه میکند: «تنها یک مقایسه ساده بین بودجه فرهنگی ما در مقایسه با سایر کشورها نشاندهنده مظلومیت فرهنگ ماست که رهبر انقلاب هم بر این مظلومیت تاکید کردهاند. یک بخش از این توجه مادی است و بخش دیگر آن که بسیاری از اصحاب هنر بر آن بیش از وجه مادی تاکید دارند، توجه معنوی و احترام و ارزشگذاری است. »
او می افزاید:«اگر آییننامه اختصاص یک درصد از بودجه وزارتخانهها به خرید آثار هنری حتی درحد یک دهم درصد هم اجرا میشد، وضع حوزه اقتصاد هنر، بهتر از این بود. »
مرهمی برای یک درد
مظلومیت بخش فرهنگ و هنر ، موضوعی است که با نزدیک شدن زمان تصویب لایحه بودجه دولت در مجلس شورای اسلامی در بخش پول و اعتبار در مورد بیشتر شنیده می شود.
سهم فرهنگ از بودجه درحال حاضر ، کمترین رقم درمیان چندین سال گذشته است ، به گونه ای که به اعتقاد برخی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، درصورت افزایش بودجه کنونی بازهم این عدد با سهم 4 سال پیش سازمان های فرهنگی و هنری برابر می شود؛ بدون این که نرخ تورم در این سال ها برای آن لحاظ شود.
در حال حاضر سهم فرهنگ از بودجه عمومی چیزی کمتر از 3 درصد است، آن هم در وضعیتی که در ردیف بودجه بخش فرهنگی ، سهم عمده به ورزش و سازمان تربیت بدنی می رسد. با این حساب ، سر هنر از این نمد بی کلاه می ماند. افزون بر آن که رسانه ملی هم بهرغم کسب آگهی، بخش گسترده ای از این بودجه را می بلعد.
غیر از این، آن چه مایه نگرانی اهل فرهنگ است ، نه تنها بودجه، که نگاه غیر فرهنگی به این مقوله است. عمده دلخوری این طایفه از نبود قوانین و چارچوب های مشخص در کنار رفتارهای سلیقه ای مدیران غیر فرهنگی است. این مسئله تنها به بودجه و رقم آن باز نمی گردد، بلکه به طرز تلقی لایه ای از مدیران مربوط می شود که همین رویکردشان ، موجب شده تا در چانه زنی برای کسب بودجه ، خیلی زود کوتاه بیایند و یا بر ذهنیت سیاستگذاران و مجریان تاثیر سوء گذارند.
اگر بودجه بنا به پیشنهاد برخی از دلسوزان ، به 10 درصد کل بودجه کشور برسد، یعنی رقمی که حتی از دید شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رویایی محسوب می شود، می توان امید داشت که از ابرهای تیره سوء تفاهم میان مدیران و هنرمندان اندکی کاسته شده و گرنه افزایش سهم کنونی فرهنگ، با توجه به انتظاراتی که مسئولان بلند پایه نظام خواستار آن شده اند، با وجود طرز تلقی مدیران فرهنگی کشور هیچ تاثیری در رفع مظلومیت آن ندارد.عدد همه مشکل فرهنگ نیست اما می تواند مرهمی برای این درد باشد.