مدارا همچنین به عمل آگاهانهای گفته میشود برای پذیرش یا اجازه دادن به چیزی که شخصاً قبول ندارم و توان نپذیرفتن یا اجازه ندادن به آن را دارم. لذا مدارا با تسلیم، سازشها و یا بیتفاوتی فرق دارد.
مدارا از مفاهیمی است که فرهنگ غرب بهویژه لیبرالیسم روی آن امروزه تأکید بسیاری دارد و آن را متضمن آزادیهای فردی و اجتماعی میدانند.
من سعی دارم ریشههای تاریخی، مذهبی و ادبی مدارا را در فرهنگ ما ایرانیان بهاختصار موردبحث قرار دهم.
آب دریا گر نتوان کشید هم به قدر تشنگی شاید چشید (مثنوی مولوی)
- ریشههای تاریخی مدارا
بهطور قطع میتوان گفت قدیمیترین سند تاریخی که به مدارا اشاره کرده است منشور کوروش و یا بقول غربیها استوانه کوروش است.
کوروش در سال 539 قبل از میلاد شهر بابل را گشود و اولین امپراتوری چندملیتی در تاریخ بشری را بنیان نهاد. یکی از ملزومات اداره چنین امپراتوری احترام به مذاهب، عقاید و زبانهای مختلف یا مدارا بود. وی همچنین یهودیانی که در اسارت بابلیان بودند را آزاد کرد تا به سرزمین خود بازگردند و معبد خود را بازسازی کنند.
منشور کوروش به دنبال کاوشهای باستانشناسی در سال 1879 در بابل کشف شد. این سند سفالین که به خط میخی نوشته است و اکنون در موزه انگلستان در لندن نگهداری میشود. در این نکات متعددی آمده است که اشاره به مدارا در جهات مختلف دارد. در این منشور آمده است:
1- دستور دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند. فرمان دادم نیایشگاههایی را که بسته شده بودند گشودم. (مدارای مذهبی)
2- ارتش من به صلح و آرامی وارد بابل شد. (مدارای سیاسی)
3- نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد شود. همه مردمانی را که پراکنده و آواره بودند، به جایگاه خود برگرداندم و خانههای ویران آنان را آباد کردم. (مدارای فردی و اجتماعی)
- مدارا در قرآن
آیات متعددی در قرآن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به امر مدارا اشاره کرده است. در اینجا به چند نمونه از این آیات اشاره خواهیم کرد.
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ (عنکبوت، 46)
و با اهل کتاب مجادله و محاجّه مکنید مگر با شیوهای نیکوتر مگر با کسانی از آنها که ستم کردهاند.
قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ (آل عمران، 64)
بگو: ای اهلکتاب! به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است.
ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (نحل، 125)
با حکمت و پند نیکو، به راه پروردگارت بخوان به شیوهای که نیکوتر است جدال و گفتگو کن.
در سوره نمل خداوند در انتهای آیه 64 به بیایمانان که آیات الهی را نفی میکند میفرماید: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ در دل این آیه مدارا نهفته است. خداوند بعد از برشمردن دلایل خود از پیامبر میخواهد که از کسانی که با این دلایل ایمان نیاوردهاند بپرسد تا دلایلشان را بیان کند.
استدلال و برهان از شرایط اصلی مدارا است.
دلایل قوی باید و معنوی نه رگهای گردن به حجت قوی (بوستان سعدی)
التزام بر عقلانیت و دلیل از ابزاری که به نزدیکی انسانها حتی با نظرات متفاوت کمک میکند. در این آیه حتی خداوند نیز با مدارا با بیایمانان از دلایل آنان سؤال میکند.
در سوره زمر آیه 18 خداوند از صفات مؤمنین را این چنین بیان میکند:
الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (سوره زمر، 18)
(آنان که سخن را با دقّت میشنوند و بهترین آن را پیروی میکنند).
یکی از لوازم شنیدن نظرات دیگران مدارا است. شاید این آیه بهطور مستقیم به آزادی بیان نیز اشاره دارد. باایمانان با مدارا به دیگران فرصت میدهند که حرفهای خود را بیان کنند. از صفات دیگر آنان تعقل است یعنی به نظرات مختلف گوش میدهند و با تعقل بهترین را برمیگزینند.
- مدارا در احادیث
پیامبر اسلام در چندین حدیث به مدارا اشاره کرده است که به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد.
«پروردگارم، همانگونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است.» (کافی)
«عاقلترین مردم کسی است که بیشتر با مردم مدارا کند.»
«هرکس را که بهرهای از مدارا دادهاند، بدون شک بهرهای از خیر دنیا و آخرت دادهاند.» (نهجالفصاحه)
«مدار میمنت است.»
«اساس عقل مداراست.»
«مدارا کردن با مردم یک نیمه ایمان و یک نیمه خوش زیستن است.»
«مدارا کردن با مردم صدقه است.»
در نهجالبلاغه نیز امیرالمؤمنین به مدارا مکرراً اشاره کرده است.
میوه خرد، مدارا کردن با مردم است.
- مدارا در ادبیات ایران
درخشش و زیبایی ادبیات ایران بهاینعلت است که جنبههای مختلف دارد. در ادبیات ایران میتوان مسائل فلسفی، تاریخی و اخلاقی را دید. بهطوری که حتی هویت فرهنگی و ملی آن در آن نهفته است. در آن جنبههای زیادی وجود دارد که اشاره به مدارا دارد.
در اینجا فقط اشارهای مختصر به این بحر عظیم خواهیم کرد.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا (حافظ)
مدارا خرد را برادر بود خرد بر سر دانش افسر بود (فردوسی)
وقتی به لطف گوی و مدارا و مردمی باشد که در کمند قبول آوری دلی (گلستان)
به یزدان گرای و میازار کس ره رستگاری این است و بس (فردوسی)
که با زیردستان مدارا کنیم ز خاک سیه مشک سارا کنیم. (فردوسی)
خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود (سعدی)
مکن بد با کسی که با تو بد کرد تو نیکی کن اگر هستی جوانمرد (عطار)
شکستن کمر کوه قاف چندان نیست به مور هر که مدارا کند سلیمان است (صائب تبریزی)
تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت که فردا نگیرد خدا بر تو سخت (بوستان)
دانی چه بود کمال انسان با دشمن و دوست لطف و احسان
غمخواری دوستان خدا را دلداری دشمنان مدارا (گلستان)
در خاک بیلقان برسیدم به عابدی گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن
گفتا برو چو خاک تحمل کن ای فقیه یا هرچه خواندهای همه در زیر خاک کن
آنچه آمد قطرهای بود از دریای بیکران توصیه به مدارا در فرهنگ ما از جوانب مختلف بود. اینجانب نه مورخم، نه ادیب، نه عالم دینی. چه خوب است که نخبگان هر یک از علوم فوق گرد هم آمده بهطور مشروح به موضوع ما را از جوانب مختلف بپردازند.
مدارا یکی از لوازم مؤثر ابزار زندگی اجتماعی بشر است. قطعاً مدارا کاربردهای خاص خود را دارد که موضوع این مقاله نیست.
جامعه بشری و جامعه ما بالأخص با پیچیدگیها و مشکلات خاص زمانه خود روبرو است. یکی از ابزاری که بیشک به حل این مشکلات کمک خواهد کرد مداراست. مدارا قادر است که افراد با عقاید و سلایق متفاوت را در کنار هم آورده تا به یاری هم مشکلات را حل کند. شاید مثال بسیار ملموس آن ارکستر موسیقی و یا یک تیم ورزشی باشد. هر یک از افراد در این تیمها کار متفاوتی انجام میدهند ولی در جهت یک هدف واحد، نتیجهای را ارائه میدهند که مطلوب است. آری به اتفاق جهان میتوان گرفت. اتفاقی که نیاز به مدارا دارد.
*جراح پیوند - عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران