يا آنچه را به نيكي و به استواري ميداند، آگاهانه از سر دشمني با ايران فروميپوشد و وارونه نشان ميدهد. در همه آبشخورهاي كهن نام اين شاخابه پارس بوده است. نمونه را در سرچشمههايي كه به زبان لاتين نوشته شده است بنگريد كه اين شاخابه «پرسيكو سينوس» يا« پرسيكو ماره» نام گرفته است كه بهمعناي شاخابه پارس است. در آبشخورهاي تازي نيز همواره از آن، از دريايي كه در پيوند است از اين شاخابه با نام بحرالفارس يادشده است كه برگرداني است از درياي پارس. شما هر سرچشمه و آبشخور كهن را كه به زبان پارسي نگاشته شده است بنگريد؛ نام اين دريا، در آن درياي پارس آورده شده است. من تنها به يك نمونه بسنده ميكنم. در ميان آبشخورهاي تاريخي زبان پارسي، يكي از كهنترين، برجستهترين و استوارترين نامههاي جغرافيايي «مسالكالممالك» بوده است كه نخست آن را ابوزيد سهل بلخي كه در 322مهگاني از جهان رفته است با نام «صورالاقاليم» نوشته است. سپس ابواسحاق ابراهيم اصطخري كه در 346 درگذشته است آن را به زبان پارسي برگردانيده است. بسنده است كه شما به نامنامه يا فهرست نامها در پايان اين كتاب بنگريد. هرجا در اين كتاب از اين دريا سخن به ميان آمده، «درياي پارس» ناميده شده است. اين دستاويزي است كه دشمنان اين سرزمين باستاني كه همواره سرزمين مهر و آشتي و دوستي بوده است هرزمان ميخواهند بهگونهاي زهر خود را بر ايران و ايراني بريزند، در آن چنگ ميزنند. اما راست اين است كه اين نامگذاري، اين فريب و دروغ هماكنون آشكارتر و رسواتر از اين است كه كسي را بتواند فريفت يا اثري بنيادين و كارا بر كسي بتواند نهاد.