یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳ - ۰۶:۱۰
۰ نفر

مایا شرفی: زیبا و دل‌انگیز سخن می‌گوید، طوری که دلت برای نیاکانت تنگ می‌شود.

 استاد میرجلال‌الدین کزازی

تصور اينكه اهالي اين سرزمين چنين پاكيزه و شيوا سخن مي‌گفته‌اند دلفريب است و گاهي هم غم‌انگيز؛ غم‌انگيز از آن رو كه در طول زمان چه بر سر اين زبان شيرين رفته است! با استاد كه سخن مي‌گويي يا در كلاس درس او كه مي‌نشيني مي‌تواني بفهمي چه اتفاقي براي زبان مادري‌ات افتاده است. استاد ميرجلال‌الدين كزازي، مرد شيرين سخن پارسي، كسي است كه سال‌ها عمرش را براي پاسداري از زبان و ادب پارسي صرف كرده است و حالا هم كه بازنشسته شده، دلشوره‌ امانش نمي‌دهد كه در خانه بنشيند. هنوز سر كلاس درس حاضر مي‌شود تا آنچه را آموخته عاشقانه به شاگردانش بياموزد. آنچه در ادامه مي‌خوانيد روايت ساعتي از كلاس درس دوره دكتري زبان و ادبيات فارسي دكتر كزازي است كه به بررسي نگاه اسطوره‌اي و جهان‌بيني در شاهنامه فردوسي مي‌پردازد.

دانشگاه علامه طباطبايي تهران، دوشنبه 10صبح

وارد كلاس كه مي‌شود فكر مي‌كني يكي از شخصيت‌هاي شاهنامه با همان صلابت و ديرينگي روبه رويت ايستاده! محكم، آرام و صبور. از آنجا كه كلاس درس دكتري است 5 دانشجو بيشتر سر كلاس نيستند و همگي به احترام استاد مي‌ايستند تا اول او روي صندلي بنشيند بعد آنها! دكتر با جلد بزرگي از شاهنامه سر كلاس حاضر شده. ظاهرا يكي از ناشران شاهنامه فردوسي كه به تازگي اين اثر را وارد بازار كرده پيش استاد آمده و با ارائه كتابش از او خواسته تا اين نسخه را هم به دانشجويان معرفي كند و همين مي‌شود نقطه شروع كلاس؛ كتابي با 60 مينياتور كه بر پايه چاپ مسكو است. شايد براي شما هم جالب باشد كه بدانيد بنا به گفته استاد، كتاب‌ها به چند صورت چاپ مي‌شوند. دكتر كزازي معتقد است كتاب‌هاي ما در اين سال‌ها به 3 شكل مختلف به چاپ مي‌رسند؛«دسته اول كتاب‌هايي است كه براي خواندن منتشر مي‌شود كه برخي از آنها در اندازه كوچك و جيبي و بهايش هم كم است و آورد و بردش آسان. دسته دوم، كتاب‌هايي است كه كم و بيش خواندني نيست و ديدني و نگريستني است؛ كتاب‌هايي هنري با كاغذ خوب، نگاره‌ها و ريزنگاره‌ها كه بيشتر شاهكارهاي سخن فارسي را به اين شيوه چاپ مي‌كنند؛ كتاب‌هايي نفيس با خط خوش. دسته سوم، ميانه اين دو است كه هم خواندني و هم ديدني است. اين از آنگونه است كه چون متن با حروف سربي چاپ شده، به آساني قابل خواندن است.»

در كلاس شاهنامه بايد به زبان نياكاني سخن گفت

جملات، افعال و واژه‌ها غالبا فارسي اصيل است و شنيدنش آدم را به روزگار فردوسي و قرن‌هاي گذشته مي‌برد. به همين دليل در طول اين گزارش تاجايي كه ممكن باشد به پاس امانتداري، سعي مي‌كنيم ادبيات استاد را رعايت كنيم تا بيشتر حال و هواي كلاس زنده نگه داشته شود. نكته قابل توجه ديگري كه در كلاس اين استاد ادبيات به آن پي مي‌بريد اين است كه نگاهش به شاهنامه برخلاف آنچه در طول دوران تحصيلي‌مان ديده‌ايم، نگاه صرف درسي نيست و نيامده تا مفهوم و آرايه‌هاي ادبي شاهنامه‌ را براي دانشجويانش روشن كند و بي‌هيچ توشه‌اي آنها را از كلاس بدرقه كند. بيت به بيت شاهنامه پر است از مفاهيم عالي و دكتر كزازي با نگاه دقيق و تيزبينش جان كلام فردوسي را درك كرده و شاگردانش را هم در اين رهاورد ارزشمند شريك مي‌كند. كمااينكه از دل شاهنامه مفاهيم عميقي همچون شناخت اسطوره‌اي انسان، شناخت ساختار ذهن آدمي، شناخت جهان و... را استخراج كرده و آنچه دريافته با زباني ساده در اختيار شاگردانش قرار مي‌دهدتا چراغي بر سر راه زندگي همه انسان‌ها باشد.

خيلي‌ها كه از دور دكتر كزازي را ديده‌اند غالبا فكر مي‌كنند او بسيار جدي است و شايد اين گمان را نداشته باشند كه كلاس درس‌اش يكي از آرام‌ترين و صميمي‌ترين فضاها را دارد. نحوه گفتار، جملات و آنچه استاد به شاگردانش مي‌آموزد آنقدر آرام و صميمانه است كه ناخودآگاه به دل مي‌نشيند و حس نمي‌كنيد به عنوان مخاطب چيزي به شما ديكته مي‌شود. همه اينها باز به همان نقطه بازمي‌گردد كه استاد درس زندگي مي‌دهد. همچنين در كلاس درس دكتر كزازي مي‌توانيد اصيل‌ترين واژه‌هاي فارسي را بشنويد؛ واژه‌هايي كه براي پي‌بردن به‌معناي برخي از آنها نياز به فرهنگ لغت داريد. براي مثال وقتي استاد در مورد كتاب «نامه باستان» صحبت مي‌كند و روشي كه در نگارش آن به‌كار برده به دفعات واژه‌هايي همچون پچينه، پچينه چيني، برافزوده، پچين‌شناختي و... را به‌كار مي‌برد؛ واژه‌هايي كه به غيرازمتخصصان اين رشته، كمتر كسي با آنها آشناست؛ شنيدن اين عبارات بكر حس خوبي به آدم مي‌دهد چراكه دور از واژه‌هاي تكراري است كه هر روز مي‌شنود! وقتي اين عبارات را به‌كار مي‌برد، مي‌گويد:«در كلاس شاهنامه بايد به زبان نياكاني سخن بگوييم»!

دمي بي‌خويشتن با خويشتن

بحث اصلي كلاس با موضوع شناخت جهان با شيوه‌اي اسطوره‌اي آغاز مي‌شود.باتوجه به اينكه آخرين اثر دكتر كزازي با نام «دمي بي‌خويشتن با خويشتن» چندي پيش به چاپ رسيده، او توضيحاتش را با استناد به اين كتاب شروع مي‌كند:«اگر ما به شيوه اسطوره‌اي بخواهيم جهان را بشناسيم، ناچاريم كه با جهان يكي شويم و گرنه شناخت ما شناخت انسان اسطوره‌اي از جهان نيست و شناخت دانشورانه از انسان اسطوره‌اي است. براي شناخت پديده‌ها بايد خود آنها شويم و اين امر براي انسان امروز كار شدني نيست، مگر اندكي از آدميان كه هنوز در شيوه شناخت در روزگار اسطوره مانده‌اند. آنچه ما به دل بدان مي‌رسيم به‌گونه‌اي است كه هرگز نمي‌توان با سر به آن دست يافت. ما با سر مي‌شناسيم اما با دل پيوند مي‌گيريم و از درون مي‌آزماييم. شما هر چه بكوشيد و شيواسخن باشيد كه بيگانه‌اي را ناچار بگردانيد كه مادر شما را به همانگونه دوست بدارد كه شما دوست مي‌داريد، راه به جايي نخواهيد برد؛ زيرا مهر پديده‌اي است كه راه مي‌برد به دل. كار دل با انگيزه است نه با آموزه. دانش چندي‌گراي نو (دانش امروزي) چون ره به آن قلمرو نداشت به آسان‌ترين راه دست‌يازيد و آن را رها كرد و گفت ما با اين قلمرو كاري نداريم. آنچه در اندازه و چندي نمي‌گنجد از ديد ما يكسره نابود است و آنجاست كه گسل ميان سر و دل آغاز مي‌شود. انسان اسطوره‌اي به آن نمي‌انديشيد كه جهان را چگونه مي‌شناسد، او در جهان نمي‌زيست با جهان مي‌زيست و خود را از جهان مي‌دانست. جهان بستر زيست او نبود بلكه بازتاب چنداني او بود. البته خوشبختانه نشانه‌هايي در حال حاضر ديده مي‌شود كه دانش اندازه‌نگر چنداني برون‌نگر، اندك‌اندك راهي به آن قلمرو كه پرشور و شتاب و بي‌چند و چون آن را به هيچ مي‌گرفت، مي‌جويد».

نمي‌توان خدا را با اندام‌هاي حسي شناخت

«بيت‌هاي آغازين شاهنامه نيز همين دوگونه شناخت را باز و آشكار مي‌نمايند. نمي‌توان خدا را با اندام‌هاي حسي شناخت. هرچه بكوشي با چشم، آفريننده را نمي‌تواني ديد. فلان زيست‌شناس اگر سال‌ها با ريزبين خود در آدمي و جهان بنگرد يا آن اخترشناس با دوربين خود ژرفاي كهكشان را بنگرد هرگز آفريننده را نخواهد ديد. نه‌تنها نخواهد ديد حتي در روزگاري كه خوشبختانه شايد سرآمده، بيش از آن دوري خواهد گرفت. تاكنون در ميانه درويش و دانشور گسلي ژرف بوده است. درويش دانش‌هاي چنداني را خام مي‌داشته و مولانا مي‌گفته اين دانش‌ها بناي آخور است و دانشور مي‌كوشد آخور زيباتري بسازد تا كاه و جو را آسوده‌تر در آن بخورد. دانشور هم مي‌گفته كه درويش، روان‌نژند و پريش‌انديش است و به پندار فراگير و توهم جمعي دچار شده اما امروز مي‌توان اميد برد كه اين دو آشتي ناپذير، اندك اندك به آشتي با يكديگر برسند. جهان آينده جهاني است كه دانشور و درويش مي‌توانند در كنار هم بكوشند كه جهان و انسان را بهتر بشناسند.جان و خرد در ابتداي شاهنامه مي‌تواند پيوند اين دو باشد و مرز شناخت دانشورانه و حسي آدم. فردوسي مي‌گويد اگر بخواهيد خداي را بازنماييد و بستاييد برترين سخني كه درباره او مي‌توانيد گفت اين است كه او آفريننده و دارنده جان و خرد است؛ 2 گوهر در آدمي كه هنوز ما نتوانسته‌‌ايم با شناخت دانشورانه و اندازه‌گر و برون‌نگر آنها را بازنماييم. اندك اندك دانش نو به ياري ابزارهايي كه ساخته است مي‌كوشد پاسخ‌هاي كمتر يكسويه به اين پرسش‌ها بدهد. ما امروز دانسته‌‌ايم جهان و انسان، بسيار پيچيده‌تر و رازآلوده تر از آن است كه در يك جمله بتوان آنچه در آن مي‌گذرد، نشان داد.»

حكايت همچنان باقي است

كلاس با اتمام اين بحث، همانطور كه بي‌تكلف شروع شده، به پايان مي‌رسد. استاد كلاهي را كه امروز كمتر برسر مردان ايراني مي‌بينيم بر سر مي‌گذارد و هيبت استادان هنر نقاشي را نيز پيدا مي‌كند و خسته نباشيد به همه مي‌گويد و با آرامش از كلاس خارج مي‌شود.

استادي كه درس خوبي و فروتني مي‌دهد

يقينا بهره بردن از حضور كسي كه يكي از صاحب‌نامان ادبيات فارسي است نه‌تنها براي دانشجويان اين رشته بلكه براي همه فارسي‌زبانان مي تواند يكي از بهترين اتفاقات زندگي باشد. وقتي با يكي ازدانشجويان اين كلاس صحبت مي‌كنيم و از احساسش‌ درباره اين فرصت مغتنم جويا مي‌شويم، مي‌گويد:« بسيار احساس خوبي است به اين سبب كه دانش گسترده و شور استاد در تدريس، انگيزه خوبي فراهم مي‌آورد براي پژوهش. استادان بزرگ، صاحب اقليم حضورند و در كلاس درس آنان نشستن يعني ورود به اين اقليم حضور. من در كلاس درس استاد كزازي درس دانشوري، فروتني، خوبي، مهرباني و پاسداشت انسان را ياد گرفتم و بدون تعارف درس ايشان درس مهرباني و احترام است». دانشجويي ديگر مي‌گويد:« دكتر كزازي يكي از شارحين دانشمند متن سترگي چون شاهنامه‌اند. بهره بردن از تفكرات و دانسته‌هاي ايشان مي‌تواند در شناخت بهتر شاهنامه ياري‌رسان باشد.» و آن ديگري معتقد است:«انگيزه ما از درس خواندن در دانشگاه بنامي چون علامه در درجه نخست به‌دست‌آوردن افتخار شاگردي استاداني چون دكتر كزازي بود. بي‌گمان بسياري از گفته‌ها و انديشه‌هاي خود را در نوشته‌هاي خوب‌شان آورده‌اند اما حس نفس مسيحايي مرداني چنين،جان بخش است، روان را پرورش مي‌دهد و نازش مي‌آورد و براي به‌دست آوردن چنين جايگاهي تلاش‌ها كرده‌ايم». يكي ديگر از دانشجويان به نحوه بيان استاد اشاره مي‌كند و مي‌گويد:«دكتر كزازي همواره با اين نوع خاص ادبيات صحبت مي‌كنند و به‌نظرم نكته قابل‌توجهي است. اينكه يك نفر تا اين حد با زبان مادري‌اش آشنا و براي آن ارزش قائل باشد، قابل تقدير است. از زماني كه سر كلاس استاد كزازي حاضر شده‌ام تمام سعي‌ام براين بوده تا نه‌تنها درس ادبيات بلكه درس زندگي از او بياموزم. رشته ادبيات فارسي رشته شيريني است اما بهره بردن از حضور استاداني همچون دكتر كزازي آن را دلپذيرتر مي‌كند. خيلي خوشحالم كه اين فرصت را پيدا كرده‌ام تا در دوره دكتري از وجود چنين استاد با معلومات و انساني بهره ببرم. درست است كه استاد در اين كلاس ادبيات تدريس مي‌كنند اما آنچه به ما ياد مي‌دهند خيلي فراتر از كتاب است و در واقع كمك‌مان مي‌كنند تا بتوانيم به دنياي اطراف‌ متفاوت‌تر و زيباتر نگاه كنيم».

كزازي كيست؟

ميرجلال‌الدين كزازي استاد ادبيات فارسي در سال 1327در كرمانشاه در خانواده‌اي فرهيخته و فرهنگي كه بنيادگذار آموزش نوين در آن ديار بود، چشم به جهان گشود. خوگيري به مطالعه و دلبستگي پُرشور به ايران و فرهنگ گرانسنگ و جهاني آن را از پدرش فراگرفت و از همان سنين نيز با زبان و ادب فرانسوي آشنا شد. دكتر كزازي در سال 1370تحصيلات دوره دكتري زبان و ادبيات فارسي را به پايان رساند و به‌كار تدريس مشغول شد.دوره نوجواني اين استاد فرهيخته با سرودن و نوشتن سپري شد و در همان سال‌ها با هفته‌‌نامه‌هاي كرمانشاه همكاري مي‌كرد و اين آثار را در آنجا به چاپ مي‌رساند. دكتر كزازي علاوه بر زبان فرانسه با زبان‌هاي اسپانيايي، آلماني و انگليسي نيز آشنايي كامل دارد و تاكنون ده‌ها كتاب و نزديك به 200 مقاله نوشته و درهمايش‌ها و بزم‌هاي علمي و فرهنگي بسيار در ايران و كشورهاي ديگر سخنراني كرده است. همچنين اين استاد نام‌آور ادبيات فارسي چندي را در اسپانيا به تدريس ايرانشناسي و زبان فارسي اشتغال داشته است. او گهگاه شعر نيز مي‌سرايد و نام هنري‌اش درشاعري «زروان» است. ترجمه وي از «انه‌ايد» اثر «ويرژيل» برنده جايزه بهترين كتاب سال شده و تأليف او «نامه‌باستان» نيز كه در 9جلد به چاپ رسيده، حائز رتبه نخستين پژوهش‌هاي بنيادي در جشنواره بين‌المللي خوارزمي است.

 

کد خبر 282261

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha