انگار عصري پاييزي است
ميدانم که آينده پيشِ روي من است
و تنها دو لکهي ابر در آسمان است
دو لکه ابر صورتي
در آسماني آبي
و يک شاخه رز
در گلدان است
رزي صورتي
در گلداني سفيد
و يک بستني در يخچال است
بستنياي صورتي
در يخچالي توسي
و يک قلب تو را دوست دارد
قلبي صورتي
در بدن انساني که از تمامي رنگهاست!