ماجراي سرقتهاي سريالي مجسمهها در پايتخت از سال 87 شروع شد و در سال 89 به اوج رسيد. در آن سال چندين مجسمه در سطح شهر به طرز مرموزي به سرقت رفتند اما هيچوقت مشخص نشد چه افرادي در سرقت مجسمهها نقش داشتهاند.
به گفتهي پليس در همان زمان چند نفر به عنوان مظنون دستگير و مورد بازجويي قرار گرفتند اما پس از مدتي آزاد شدند.
با گذشت چند سال از ماجرا، در حالي كه ماجراي اين سرقتها به دست فراموشي سپرده شده بود، ربوده شدن مجسمهاي در شمال ميدان ونك بار ديگر اين پرونده گرد گرفته را تازه كرد.
اين بار مجسمهي كودكي كه در مقابل برج نگار در خيابان وليعصر(عج) نصب شده و توجه خيلي از عابران را جلب كرده بود به يكباره ناپديد شد.
دزديده شدن اين سمبل كودكانه همزمان با روز جهاني كودك به تلخي اين ماجرا افزود و حالا اين سئوال مطرح است كه آيا سرقت مجسمهي برنزي كودك ارتباطي به دزدي مجسمههاي ديگر در سالهاي گذشته دارد؟
شانزدهم مهرماه همزمان با روز جهاني كودك، خيلي از كودكان به سراغ مجسمهي مشهور كودك اثر محمد مروستي در شمال ميدان ونك رفتند تا روز خود را با گرفتن عكسي يادگاري با اين مجسمه به يادماندنيتر كنند اما وقتي به محل نصب مجسمه رسيدند لبخند خوشحالي روي لبشان خشكيد.
مجسمه سر جايش نبود و از آن تنها پاهايش به جا مانده بود.
شواهد نشان ميداد كه فرد يا افرادي مجسمه را در فرصتي مناسب از قسمت پاها اره كرده و به سرقت برده بودند.
كمي بعد از اين ماجرا مجيد فراهاني عضو شوراي شهر تهران نيز در صفحهي اينستاگرامش با نوشتن متني با عنوان «تهران شهر دوستدار كودك» نوشت: «روز كودك به سراغ مجسمهي كودك نصب شده بالاتر از ميدان ونك رفتم اما مجسمه به سرقت رفته بود و اين است نمونه رفتار ما با كودكان.»
خبر سرقت مجسمه با بازتاب هاي زيادي مواجه شد و كمي بعد سيدمجتبي موسوي سرپرست معاونت فرهنگي و هنرهاي شهري سازمان زيباسازي شهر تهران هم گفت:«متاسفانه هر از چندگاهي ما شاهد سرقت يك مجسمه از سطح شهر هستيم.
اين اتفاق پيش از روزجهاني كودك رخ داده و به نظر ميرسد سارق يا سارقان اين مجسمه را به دليل اينكه از برنز بوده براي فروش به سرقت بردهاند.»
به گفتهي او « وقتي مجسمهاي با متريال فايبرگلاس ساخته شود از سرقت در امان است اما احتمال خراب شدن آن بالاست. به همين خاطر مجسمهها بيشترشان از جنس برنز است چراكه ماندگاري بالايي دارند و به راحتي خراب نميشوند.
با اين حال خطري كه آنها را تهديد ميكند اين است كه احتمال دزدي مجسمههاي فلزي، برنزي و مسي بالاست و ما نميتوانيم براي حفظ و حراست از همه مجسمههاي شهر براي آنها دوربين يا نگهبان بگذاريم.
اين مجسمهها متعلق به عامهي مردم هستند و براي جلوگيري از تخريب و سرقت رفتن آن، مردم بايد خودشان حساسيت نشان داده و موارد مشكوك را گزارش كنند.»
- ناپديد شدن سمبل برنزي كودكانه
اما مجسمهي كودك چه بود و از كجا آمده بود؟ محمد مروستي صاحب اثر مجسمههاي كودك در خيابان وليعصر(عج) است.
مجسمه هايي كه سه نمونه از آنها ساخته شد و قبل از نوروز 96 از شمال ميدان ونك تا نرسيده به پل پارك وي در جايگاههاي مختلفي نصب شدند اما در ميان اين سه مجسمهي كودك، يكي از آنها محبوبيت بيشتري نسبت به ديگر مجسمهها داشت.
محمد مروستي در گفتوگو با سرنخ ميگويد:«اين مجسمه مقابل برج نگار و در شمال ميدان ونك كه محلي پرتردد محسوب ميشود نصب شده و شايد همين موضوع باعث شده بود تا محبوبيت بيشتر بين مردم و به ويژه كودكان پيدا كند».
به گفتهي مروستي اين پروژه در ابتدا قرار بود شامل مجسمهي دختري درچهار حالت( موقعيت)ويك پسر در5 حالت باشد باشد و هر كدام از مجسمهها قصهاي براي خودشان داشته باشند.
پس از آن با هماهنگي سازمان زيباسازي شهر تهران فقط سه نمونه از اين مجسمهها ساخته و براي امتحان، در محلهاي متفاوتي نصب شد.
اما محمد مروستي فكرش را هم نميكرد روزي يكي از آثار او در روزي مهم كه خاص كودكان بود، به سرقت برود.
او ميگويد:«من از قبل احتمال سرقت مجسمه را ميدادم به همين خاطر در ساخت آن ميلههاي آهني به كار بردم و سعي كردم با ترفندهاي مجسمه سازي مجسمهها را طوري طراحي كنم و بسازم كه قابل سرقت نباشند.
چراكه جنس آنها از برنز و احتمال دزديده شدنشان زياد بود اما با وجود تدابيري كه براي حفظ و بقاي مجسمه در نظر گرفته بودم،
فكرش را هم نميكردم آن را از پاهايش اره كنند و مجسمه را به سرقت ببرند.»
صاحب اين اثر محبوب كودكان در روز جهاني كودك قصد داشت به محل نصب مجسمه برود و از آن عكس بگيرد. آن روز او جلسهاي در سازمان زيباسازي داشت و پس از اتمام جلسه يكي از دوستانش، محمد را در جريان دزدي مجسمه در ميدان ونك قرار داد.
«با شنيدن و ديدن آن خبر شوكه شدم. مجسمهاي كه سرقت رفته بود، اثر خودم بود و دزديده شدن آن در روز جهاني كودك بسيار ناراحتم كرد.
تنها چيزي كه از مجسمه باقي مانده بود پاهاي او بود و همين اتفاق باعث شده بود تا در آن روز خيلي از كودكاني كه همراه والدينشان به آنجا رفته تا با مجسمه عكس بگيرند، با ديدن پاهاي مجسمه شوكه شوند.
خيلي از آنها پيغامهاي نارحت كننده اي را در صفحهي اينستاگرام من قرار داده بودند و من با خواندن همهي پيامها متوجه شدم كه چقدر كودكان شهرم در همين مدت كوتاهي كه از نصب مجسمه ميگذشت با اين مجسمه ارتباط گرفته بودند و آن را دوست داشتند اما حالا با ديدن جاي خالي او ناراحت و غمگين شده بودند.»
يكي از مخاطبان محمد، مادر كودكي به نام فرنوش بود كه در پيامش نوشته بود، فرنوش اين مجسمه را مثل برادرش ميدانست و هربار كه از كنار آن رد ميشد، مجسمه را برادرش صدا ميكرد اما حالا او از ديدن جاي خالي برادر برنزياش بسيار ناراحت است.
يا حتي عدهاي از والدين در پيامهاي ديگر نوشته بودند كه حالا چطور به فرزندانمان بگوييم كه دوست برنزي آنها به سرقت رفته است.
«يكي از والدين كودكان نيز برايم نوشته بود، وقتي با فرزندم به محل مجسمه رفتم و ديدم كودك برنزي نيست به فرزندم گفتم كه به سرقت رفته و او كه وحشت كرده بود گفت هر چه زودتر از آنجا برويم چون ممكن است ما را هم بدزدند.
با خواندن اين پيامها بسيار ناراحت شدم چراكه احساس كردم با وقوع اين حادثه تنها يك سرقت مجسمه رخ نداده بلكه خيلي از كودكان شهر با ديدن جاي خالي او احساس ناامني كردهاند. به همين خاطر تصميم گرفتم مجسمه را از نو بسازم و در آن محل بار ديگر نصب كنم تا اين احساس را از كودكان شهر بگيرم.»
در اين ميان اتفاقات خوبي هم براي محمد مروستي رخ داد و خيلي از مردم و مسئولان و دوستان مجسمهسازش براي ساخت دوبارهي اين مجسمه اعلام آمادگي كردند.
«سرقت مجسمه اتفاق خيلي بدي بود اما باعث شد تا من شاهد همبستگي و همدلي افراد زيادي باشم و حتي اگر مسئولان هم كمكم نكنند با هزينهي شخصي خودم اين مجسمه را خواهم ساخت.»
- سرقت مرموز
محمد مروستي از اتفاقات مرموزي ميگويد كه پيش از سرقت مجسمهي كودك برايش رخ داده بود. « اخيرا دوبار از كارگاهم سرقت شده و مجبور شدم محل كارگاهم را عوض كنم.
حتي يك بار از سوي دو مرد ناشناس مورد حمله قرار گرفتم و آنها كه چهرههايشان مشخص نبود پس از كتك زدن من پا به فرار گذاشتند اما هيچ كدام از اين اتفاقات برايم اهميتي نداشت.
به سرقت رفتن مجسمه بدتري اتفاقي بود كه ميتوانست برايم رخ بدهد. با اين حال بعيد ميدانم كه همه ي اين ماجرها به هم ارتباط داشته باشد شايد فرد يا افرادي قصد اذيت كردن من يا انتقامجويي از مرا داشتهاند.
من نميخواهم همهي اين ماجراها را مثل تكههاي يك پازل كنار هم قرار بدهم و چنين فكر كنم كه افرادي با من مشكل دارند چراكه اين فكر باعث ميشود احساس بدي نسبت به شهر پيدا كنم اما برايم خيلي عجيب بود كه چرا مجسمهي كودك در روز جهاني كودك به سرقت رفت و اين خيلي اذيتم ميكند.»
به گفتهي محمد مروستي سازمان زيباسازي با جديت در حال پيگيري اين ماجراست و آنها اميدوار هستند كه مأموران پليس به زودي موفق به شناسايي عامل يا عاملان اين سرقت و انگيزهشان از دزدي شوند.
«حقيقت اين است كه ارزش مادي اين اثر به زحمتي كه سارق يا سارقان براي دزدي و بريدن آن كشيدهاند نميارزد.
از طرفي آنها ميتوانستند مجسمههاي ديگري را كه در محلهاي خلوتتر نصب شده يا سرقتشان راحت تر بوده ببرند اما اينكه چرا ريسك دزديدن اين مجسمه در محلي شلوغ و جلوي دوربينهاي مداربسته برج نگار را به جان خريدهاند بسيار عجيب است و اميدوارم با شناسايي آنها انگيزهشان از اين دزدي هرچه زودتر مشخص شود.»
منبع:همشهري سرنخ