با خواندن اشعار و قصایدش گویی به خواندن ابیاتی از سعدی و ناصرخسرو پرداختهای. او یکی از آخرین یادگاران شعرای کهن بود.
طبع لطیف و روان او آنجا آشکار میشود که از زبان همهچیز سخن میگوید؛ خاک و باد، سوزن و پیراهن، دام و دانه و این مناظره بین انسان و حیوان و اشیا، خواننده را به عالم «کلیله و دمنه» و دنیای تخیل سیر میدهد.
پروین اعتصامی شاعری است که ملکالشعرای بهار او را «ملکه شعرای زن» نامید و از تولد ستارهای در جهان شعر فارسی سخن گفت؛ شاعری که درجوانی مُرد اما در همان مدت کوتاه عمرش، بنابر سنگ نوشته مزارش، سخنی شیرین به یادگار گذاشت.
- از تبریز به تهران
«رخشنده اعتصامی» مشهور به «پروین» در 25 اسفندماه 1285 در تبریز به دنیا آمد. «یوسف اعتصامی» پدر او از نویسندگان نامی آن دوران، اولین کسی بود که پروین را با دنیای ادبیات و شعر آشنا کرد.
استادانی چون دهخدا و ملکالشعرای بهار نیز در شکلگیری زندگی هنری او نقش بسزایی داشتند. احاطه پدر بر ادبیات فارسی و عرب، دختر کوچک را به طبعآزمایی و سرودن شعر سوق داد و تلاشهای او با خواندن ابیات شاعران قدیم، منتهی به سرایش شعرهای زیبا شد.
شعر«ای مرغک» در 12سالگی پروین سروده شد که با خواندنش میتوان دختری کمسال را مجسم کرد که قریحهای سرشار در شاعری دارد.
پدر پروین در سال 1291 خورشیدی، به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی راهی تهران شد و پروین شش ساله، به دلیل شغل پدر همراه خانوادهاش به پایتخت مهاجرت کرد و زمینهای شد تا با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شود.
مدرسه دخترانه آمریکایی«کلیسای پرسبری» تهران، مرکزی بود که او در آنجا مشغول به تحصیل و در بزرگسالی به تدریس در آن پرداخت.
پدر او در این دوران در زمینه وزن شعر و شیوههای یادگیری به او کمک میکرد. این آموخته نهایتا به خلق اشعاری زیبا در دوران نوجوانی پروین منجر شد و شعرهای معروفی چون «گوهر و سنگ» و «اشک یتیم» حاصل دوران نوجوانیاش شد.
در همه دوران تحصیل او یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. حقوق زن در اندیشه و تفکر پروین اعتصامی جایگاهی خاص داشت. مسائل مربوط به امور زنان باعث شد وی پایاننامه تحصیلی خود را با این موضوع در جشن فارغالتحصیلی خود قرائت کند.
پروین در این سخنرانی به جایگاه زن در طول تاریخ، اشارهای گذرا داشت و آرزو کرد با تلاش دانشمندان و روشناندیشان در پرورش زنان، گامی اساسی در اصلاحات اجتماعی ایران برداشته شود تا ایران بتواند به جایگاه شایسته خود در جهان دست یابد.
در این خطابه آمده است: «سرانجام زن پس از قرنها درماندگی، حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد...
در این عصر، مفهوم عالی «زن» و «مادر» معلوم شد و معنی روحبخش این دو کلمه که موسس بقا و ارتقای انسان است، پدیدار گشت... اما در مشرق که مطلع شرایع و مصدر مدنیت عالم بود... کار بر این نهج نمیگذشت... در طی این ایام، روزگار زنان مشرق زمین، همهجا تاریک و اندوهخیز، همهجا آکنده به رنج و مشقت، همهجا پر از اسارت و مذلت بود...
داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفیذ نماید.»
- انتشار دیوان
پروین اعتصامی در 28 سالگی با پسرعموی پدر خود «فضلالله اعتصامی» که از افسران شهربانی کرمانشاه بود، ازدواج کرد ولی این ازدواج دوام نیاورد و به دلیل اختلافات روحی و اخلاقی بین آنها به جدایی انجامید.
پس از این جدایی، پروین مجموعه اشعارش را که تا پیش از 30سالگی سروده بود، با رضایت پدرش که تا قبل از ازدواج او راضی به انتشار آن نبود، منتشر کرد.
نخستین مجموعه او بیش از 150قصیده، قطعه، غزل و مثنوی را شامل میشد.
چاپ اول دیوان پروین با دیباچهای از ملکالشعرای بهار همراه بود: «این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوه لفظی و معنوی، آمیخته به سبکی مستقل آن دو،یکی شیوه شعرای خراسانی، خاصه استاد ناصرخسرو و دیگری شیوه شعرای عراق و فارس بهخصوص شیخ مصلحالدین سعدی است
از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفاست و این جمله با سبک مستقلی که خاص عصر امروز و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جویی است ترکیب یافته و شیوه بدیعی را بوجود آورده است.»
با انتشار این دیوان که با سرمایه یوسف اعتصامی منتشر شد، پروین بهعنوان برجستهترین شاعر زن آن دوران مطرح شد و مردم از اشعار او استقبال فراوانی کردند.
با چاپ این دیوان، پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم کنونی) شد، اما به علت بیماری پدر، از کار استعفا داد و یکسال بعد، پدرش دار فانی را وداع گفت. پروین در همین سال 1315، از دولت وقت برنده مدال درجه سه لیاقت شد که آن را نپذیرفت.
او در اوج دوران شهرتش، هنگامی که دیوانش برای چاپ دوم آماده میشد، در بستر بیماری افتاد که بیماری او را حصبه تشخیص دادند. پروین اعتصامی در 16فروردین 1320 زمانی که 35ساله بود، چشم از جهان فروبست.
او را در کنار پدرش در مقبره خانوادگی اعتصامی، در صحن حضرت معصومه(س) به خاک سپردند و قطعه شعری را که مشخص نیست خود او در چه زمانی برای سنگ مزارش سروده بود، بر سنگ مزارش حک کردند: «اینکه خاک سیهش بالین است / اختر چرخ ادب پروین است»
منبع:همشهری سرزمین من