يكي از آن عروسكها عروسك «بي» بود. خودش گفته بود اهل دزفول است و بخشي از جهيزيهي عروسهاي دزفولي.لعبتكهاي زيبا را ديدم كه از سيستان آمده بودند. «آروسك» استان گلستان را ديدم و عروسكهايي از روستاهاي اصفهان.
«دتوك» را هم ديدم كه از روستاي تاجمير خراسانجنوبي آمده بود. دتوكها، ثبت ملي شدهاند؛ صورتهايشان يك دكمه است و لباسهايشان زيبا و با چوب و موي بز ساخته ميشوند. چندي است كه زنان روستايي با ساخت آنها درآمدي به دست ميآورند و زندگي ميگذرانند.
چند عروسك خريدم براي دخترم و دوستانم كه ميدانستم از اين عروسكها انرژي ميگيرند. هم خود اين عروسكها قصه دارند و هم ماجراي توليد آنها، به نوبهي خود داستاني است.
اين حركت از كجا شروع شد؟ زنان بومي براي ساخت اين عروسكهاي قديمي و درستكردن دستسازهايي كه بتواند وسيلهي خوبي براي امرار معاش باشد از كي و از كجا انگيزه گرفتند؟
افسانه احساني، زيستشناس و كارشناس ارشد جغرافيا و گردشگري (توريسم) و مدرس گردشگري است. او طرحهاي گوناگوني براي احياي عروسكهاي بومي، آموزش زنان و كمك به ساخت عروسكها و تشويق آنها براي توليد دستسازههايشان و فروش آن به گردشگران داشته است.
احساني طرحهاي متنوعي با همكاري سازمان «جنگلها، مراتع و آبخيزداري» و حمايت «بخش کمکهاي کوچک تسهيلات محيطزيست جهاني سازمان ملل متحد» (SGP)، به اجرا درآورده است؛ طرحهايي كه هدفشان كمك به اقتصاد مردم محلي است تا محيطزيست بيشتر تخريب نشود. او نويسندهي كتاب اكوتوريسم است و سالهاست در زمينهي اكوتوريسم (طبيعتگردي) و آموزش اكوتوريسم فعاليت ميكند.
- برگ دوم
سالها پيش سفري به قشم داشتم، اولينبار افسانه احساني و همسرش نيما آذري را در جزيرهي قشم ديدم. آنها راهنماي تور بودند. بسيار جوان و بسيار باانگيزه. خيلي خوشحال شدم وقتي ديدم كه آنها در طول سفر، اطلاعات خوبي دربارهي طبيعت قشم و لاكپشتهاي پوزهعقابيِ اين منطقه ميدادند كه در حال انقراض بودند.
نيما آذري طرحي براي حفاظت لاكپشتهاي پوزه عقابي در حال انقراض جزيره را پيگيري ميكرد.
افسانه احساني نيز پيگير و مشوق زنان بومي آن منطقه بود براي توليد دستسازهاي بوميشان. بعدها افسانهي احساني در سفرهاي متعدد، زنان روستايي را به ساخت عروسكهاي دستساز تشويق كرد كه همين عروسكها وسيلهاي براي امرار معاش آنها شد.
او به روستاهاي دور و نزديك سفر ميكرد و از زنان روستايي ميخواست عروسكهاي قديمي و دستساز محل زندگي خود را بسازند. گاهي نيز با ساخت صنايعدستي سوزندوزي و گلابتوندوزي و صنايع اصيل و قديمي خود به گردشگران منبع درآمد داشته باشند.
واقعا ميتوان براي اين كه جامعهي محلي با ساختن دستسازهها از نظر اقتصادي خودكفا بشود طبيعت را از آسيب حفظ كرد. او ميگويد:
«سال 89 در قشم، جشنوارهاي برگزار كرديم و از روستاييان قشم خواستيم عروسكهاي خود را بسازند در اين جشنواره شش روستا عروسكهاي خود را ساختند. اوايل عروسكها كيفيت كافي نداشتند اما به مرور زمان اين عروسكها زيباتر و با كيفيتتر ساخته شدند.»
- برگ سوم
افسانه احساني ميگويد: «سال 84 براي آموزش به علاقهمندان گردشگري به خوزستان رفتم. دختري به من عروسكي داد كه بسيار زيبا بود. او گفت كه اين عروسك را مادربزرگم ساخته است و من خيلي خوشحال شدم از ديدن اين عروسك.
احساس كردم تشويق زنان بومي براي ساخت عروسك و فروش عروسكها باعث ايجاد درآمدي براي آنها خواهد شد. در واقع ديدن آن عروسك تلنگري به من زد.»
او به مسئلهي صلح و عروسكهاي بومي هم اشاره ميكند و ميگويد: «هدف از اجراي اين طرحها كمك به گسترش صلح و دوستي بوده و اينكه زنان ايراني بتوانند به ساخت عروسكها و توليد صنايعدستي خود بپردازند؛ اما الآن برخي اختلافات هم هست. انگار هدف اين طرح كه صلح و دوستي بوده، فراموش شده است. گويي خودخواهيهاي قومي بهنوعي ايجاد اختلاف ميكند كه اين عروسك مال فلان قوم است و نبايد به نام ديگري ثبت بشود. كاش هدف اوليه را فراموش نكنيم.»
- برگ چهارم
حالا احياي عروسكهاي بومي به حركتي گسترده تبديل شود و گروههاي متنوعي دنبال اين جريان هستند. بههرحال حفظ ميراثفرهنگي كشورمان و ارائهي آن بهعنوان محصولي فرهنگي، اتفاق بسيار خوبي است.
- برگ پنجم
يادمان باشد به هركجا سفر ميكنيم، از مردم محلي صنايعدستي اصيل و با هويت بومي بخريم و توليدكنندگان آنها را حمايت كنيم.
گردشگري آدابي دارد؛ هنگام سفر به طبيعت احترام بگذاريم و با حمايت از جامعهي محلي آن منطقه كمك كنيم كه مردمان منطقه بتوانند فرهنگ و آداب و رسوم محصولات بومي خود را حفظ كنند و بتوانند همچنان به توليد محصولات محلي خود بپردازند تا ناچار نشوند براي امرار معاش به طبيعت آسيب برسانند يا از محل زندگي خود كوچ كنند.