جشنوارهای که در نخستین دورههایش، حضور معاون اول رئیس جمهور را هم جشن میگرفت، چندین سال است که به کمتر از حضور بالاترین مقام اجرایی کشور راضی نمیشود.
همچنان که تاکید رسانهای بیشتر بر نوآوریهای حوزه علوم پزشکی در یکیدو سال گذشته، رازی را در نزد مردم، حتی وزینتر از جشنواره خوارزمی جلوه داده است.
رونق بازار پژوهش در ایران، کشوری که نظام سلامتاش از فرق سر تا نوک پا دولتی است، و علوم پزشکی حتی همچون سایر زمینههای پژوهش نیست که ارتباط با صنعت، ممد حیات و مفرح ذاتش باشد، به همت عالی نهادی خلاصه میشود که از قضا در نامش، واژه پژوهش یا حتی دانش وجود ندارد: وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
وزارتخانهای که درگیریهای اجراییاش در خدمترسانی به مردم، بسیار بزرگتر از دغدغههای آموزشی و پژوهشی بوده است و در سالهای گذشته، همواره دستش پیش سازمان مرحوم برنامهریزی و مدیریت، برای دریافت بودجه بیشتر دراز؛ اما شاید به قاعده «محدودیت، خلاقیت میآورد»، همین وزارتخانه فقیر، تارک نشین پژوهش کشور شده است.
رونق رازی و اقبال محققان علوم پزشکی به آن، از میانه دهه70 تا میانه دهه80، نیازمند تحقق یک شرط لازم و یک شرط کافی بود. با بها دادن به امر پژوهش و سرمایهگذاری در آن، مطابق برنامههای توسعه، شرط لازم فراهم شد، اما شرط کافی، سکانداری کشتی پژوهش، به دست مردانی بود که راه را بشناسند.
به این ترتیب بود که دکتر حسین ملک افضلی، با سابقه معاونت بهداشت همگانی وزارت بهداری سابق، از سال ۱۳۷۸ به معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت رفت تا باغ پژوهش در علوم پزشکی را آباد کند؛ مردی که سال گذشته به پاس خدماتش در زمینه تحقیقات مربوط به جمعیت و بهداشت خانواده، جایزه جمعیت سازمان ملل را برنده شد – جایزهای که پیش از او، تنها یک ایرانی به نام علیرضا مرندی، وزیر بهداشت دولت سازندگی، موفق شده بود آن را به خود اختصاص دهد- اما به اذعان بسیاری، او را باید معمار تحقیقات علوم پزشکی در کشور به حساب آورد؛ مردی که تنها مدیر ارشد بازمانده از دوران سابق در وزارت بهداشت جدید لقب گرفت و لنکرانی، وزیر بهداشت دولت نهم، تیر ماه 86،
پس از 2سال همکاری، در مراسم تودیع او جملاتی را گفت که هنگام بدرقه هیچیک از مسئولان سابق این وزارتخانه حتی شمهای از آنها را هم به زبان نیاوردهبود.
لنکرانی، تصریح کرد که نگاه پژوهش محور به همت افرادی چون دکتر ملک افضلی در کشور نهادینه شده است و فعالیت معاونت تحقیقات این وزارتخانه در سالهای قبل، موجب شده تا نقطه عطفی در امر پژوهش و تحقیق به وجود آید.
حسین ملک افضلی، 5 ماه قبل، وزارت بهداشت را به بهانه کسالت ترک گفت تا دکتر لنکرانی، به تاسی از رئیس دولت نهم، یکی از یاران دیرین خود در دانشگاه علوم پزشکی شیراز را جانشین معاون 68 ساله خود کند. دکتر محمد واسعی، دانشیار 42 ساله دانشگاه علوم پزشکی شیراز که دوران پزشکی عمومی، تخصص پاتولوژی و تجربههای مدیریتی خود را هم تماما در همان دانشگاه گذرانده و رئیس آزمایشگاه پاتولوژی بیمارستان نمازی شیراز در دوران ریاست دکتر لنکرانی بر این مرکز بود، از مرداد ماه امسال، سکاندار پژوهش کشور در دریای مواج علوم پزشکی شد.
با این حال، یک دهه شکوفایی پژوهش در حوزه علوم پزشکی، مرهون نامهای دیگری نیز بود. مهمترین نام شاید، باقر لاریجانی است؛ که در دولت اصلاحات و در زمان تصدی دکتر ظفرقندی بر دانشگاه علوم پزشکی تهران، بر کرسی معاونت پژوهشی این دانشگاه نشست و آن را به قله پژوهش کشور هدایت کرد. دانشگاه علوم پزشکی تهران، 3 سال پیاپی، برترین دانشگاه ایران در زمینه پژوهش معرفی شد و این، البته اعتراض غیر رسمی و غیر علنی رقیبانی چون دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی را به همراه داشت که ادعا کردند معاون پژوهشی وزارت بهداشت، فارغالتحصیل دانشگاه تهران است و دل در گروی آن دارد.
نام دیگری که در این سالیان، نقش او را در قامت کشیدن پژوهشهای علوم پزشکی نمیتوان نادیده گرفت، رئیس فقید پژوهشکده رویان، دکتر سعید کاظمی آشتیانی است که هرگز نتایج موفقیتآمیز فعالیتهای موسسه تحت مدیریتش در زمینه شبیهسازی و سلولهای بنیادی را به چشم ندید. او بنیانگذار جشنواره پژوهشی رویان شد که پس از جشنواره رازی و در کنار جشنواره ابنسینا، که چند سالی است دانشگاه علوم پزشکی تهران برپا میکند، سهگانه جشنوارههای پزشکی کشور را تشکیل میدهند.
با تمام این اوصاف، در روزگاری که گل سرسبد تحقیقات در کشور، پژوهشهای علوم پزشکی است و اگر دولت مصمم شود در وادی تحقیقات بر طبل تبلیغات بکوبد، به انتخابی بهتر از داروی ایرانی برای ایدز نمیرسد؛ در شرایطی که دولت افتخار میکند که در عرصه پژوهش با شاخص تعداد مقالات، پرشتاب ترین رشد را در میان کشورهای منطقه داشتهایم؛ در شرایطی که در بیش از 130 مرکز تحقیقاتی و 42 دانشگاه علوم پزشکی، 12هزار عضو هیأت علمی در عرصههای وسیع علوم پزشکی به تحقیق مشغولاند، کل بودجهای که برای پژوهش در حوزه علوم پزشکی کنار گذاشته میشود، چیزی حدود 100 میلیارد تومان است.
بودجه پژوهش در سالهای اخیر حداکثر 6/0 درصد تولید ناخالص داخلی بوده است؛ درحالی که قانون برنامه چهارم توسعه، تمامی دستگاهها را مکلف کرده است حداقل یک درصد و حتی تا 4 درصد از بودجه خود را به پژوهش در دانشگاهها اختصاص دهند. همچنین بر اساس استاندارد سازمان جهانی بهداشت، باید 2 درصد هزینههای بهداشت و درمان به تحقیقات اختصاص یابد که با همین بودجه محدود و سرانه غیر استاندارد که همه از آن شاکیاند، 2 درصد، بیش از 200 میلیارد تومان میشود.
اخبار غیررسمی میگویند، در بودجه پیشنهادی سال 78، مثلا سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، حدود 15 میلیارد تومان و مرکز امور مشارکت زنان 9 میلیارد تومان از دولت بودجه خواهند گرفت. بودجه این سازمانهای کوچک را مقایسه کنید با کل بودجه تحقیقات پزشکی در کشور.
سیزدهمین جشنواره رازی، ماه آینده برگزار میشود، اما لبخندی بر چهره پژوهشگران دیده نمیشود. همچنانکه جشنواره فیلم فجر، به پدیدهای شورانگیز در عرصه سینما تبدیل شده، اما سینمای ما همچنان نتوانسته روی پای خود بایستد و قامت راست کند، بیم آن هم هست که مستی از بوییدن گلهایی که پیش از این کاشتهاند، ما را از باغبانی این بوستان غافل کند.