بر اساس نتایج این بررسی، تنها در یکی از شرکتهای مورد مطالعه، دانش فنی از تحقیقات منسجم دانشگاهی حاصل شده است.
برخی از شرکتها نیز خود با تحقیق و توسعه به دانش فنی ساخت محصولات بیوتکنولوژی دست یافتهاند، البته بیشتر این تکنولوژیها، تکنولوژیهای ساده و با سطح پیچیدگی کم هستند.
متداولترین روش برای کسب تکنولوژی در شرکتهای بیوتکنولوژی کشور، انتقال تکنولوژی است.
جالب اینکه در بین روشهای مختلف انتقال تکنولوژی نیز، خرید تکنولوژی بیشترین سهم را دارد.
شیوة مهندسی معکوس، روش دیگری است که غالباً در بین شرکتهای ساخت تجهیزات رواج دارد.
البته در این بین، روشهای خلاقانهای نیز برای انتقال تکنولوژی، بهصورت موردی و مستقل استفاده شدهاند.
برخی از این ابتکارات عبارتند از:-انتقال سویههای مولد آنزیم از طریق روابط دوستانه با ایرانیان مقیم خارج-دستیابی به نقشهها و طرحهای ساخت تجهیزات از طریق جستوجوی اینترنتی (لازم به ذکر است که هیچ شرکتی حتی حاضر به فروش این نقشهها نشده بود)
-توجیه کردن متخصصان شرکتکننده در سفرهای خارجی و فرصتهای مطالعاتی برای کسب و انتقال تکنولوژی نکتة بسیار مهمی که در این خصوص بین اغلب شرکتهای مورد مطالعه مشهود است، بیتوجهی به مدیریت انتقال تکنولوژی و ادبیات موجود در این حوزه است.
بهعنوان مثال:
- یکی از مهمترین مسایلی که بایستی در یک قرارداد انتقال تکنولوژی به آن توجه شود، این است که طرف واگذارکنندة تکنولوژی، باید یا صاحب تمام پتنتهای موجود در آن مورد خاص باشد یا این که مجوز واگذاری آنها را داشته باشد؛ چراکه اگر خلاف این باشد، ممکن است صاحب اصلی پتنت، پس از اطلاع از روند انتقال تکنولوژی، اقامة دعوی نموده و مانع از تولید یا صادرات محصول شود.
- دستیابی به سطوح خاصی از تکنولوژی در جریان انتقال تکنولوژی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
اگر شرکت یا مؤسسهای خواستار جذب و بومیسازی یک تکنولوژی است، غالباً باید آن را در سطوح طراحی و مهندسی و حتی بالاتر، یعنی در سطح تحقیقاتی منتقل کند. در غیراینصورت، تکنولوژی در سطوح ضعیفتری مانند نصب و راهاندازی، تعمیر و نگهداری و حتی فقط کاربری وارد کشور میشود.
متأسفانه اغلب شرکتهای خصوصی مورد بررسی، به این موضوع توجه ندارند و بههمین دلیل در قراردادهای انتقال تکنولوژی، به تمام ظرفیتهای ممکن دست نمییابند.
- تحلیل چرخة عمر تکنولوژی نیز اطلاعات مفیدی در ارتباط با مرحلة رشد و وضعیت آیندة یک تکنولوژی در اختیار قرار میدهد.
بر اساس این چرخه، یک تکنولوژی زمانی وارد مرحله زوال (نزول) میشود که تکنولوژی جایگزین برای آن وارد بازار شده باشد.
جالب اینکه مؤسسات و شرکتهای صاحب تکنولوژی، تمایلی به انتقال تکنولوژی درمرحله سوددهی (رشد و بلوغ) ندارند، اما به محض ورود تکنولوژی به مرحلة زوال، تکنولوژی و عمدة تجهیزات نازل را با قیمتی بالا در اختیار متقاضیان آن قرار میدهند.
شرکتهای ناآشنا با این ادبیات، عمدتاً در چنین دامهایی گرفتار میشوند.
و... با این توضیحات، توجه به مدیریت تکنولوژی در مدیریت شرکتهای خصوصی بیوتکنولوژی امری اجتنابناپذیر و بلکه حیاتی است.