اما پیش از پرداختن به این مهارتها، باید عوامل تشدیدکننده و فراهمکننده آسیبهای جنسی در کودکان را شناسایی کرد و به این سؤال پاسخ داد که چه کودکانی در برابر تهدیدات آسیبپذیر هستند؟
- عوامل آسیب رساننده به کودکان عبارتند از:
۱- کودکان که بیش از حد در آغوش اعضای خانواده و بهویژه در آغوش اعضای مونث قرار میگیرند، بهطور زودهنگام به مسائل جنسی توجه خواهند کرد. لذتی که این کودک در فرایند تماس با اعضای خانواده دریافت میکند، در بیرون از محیط خانواده نیز، ممکن است همان لذت را جستوجو کند و میان اعضای خانواده و افراد غریبه تمایز و تفکیکی قائل نباشد.
همین مسئله و پیشزمینه، میتواند کودکان را در یک شرایط و موقعیتهای خاص، در معرض یک تهدید یا آزار جنسی قرار دهد.
۲- بچههای بالاتر از ۳ سالی که بیش از حد مورد توجه خانواده هستند، زمانی که در کنار بچههای هم سن و سال یا بزرگتر قرار میگیرند؛ متوجه میشوند که آن توجهی که نسبت به او در محیط خانواده و توسط اعضا وجود دارد، در بیرون از این محیط وجود ندارد. به همین دلیل، ممکن است این تصور در کودک شکل بگیرد که برای جلب توجه دیگران نیاز به برخی حرکات و رفتارهای غیرمعمول است. برای مثال کودک بخواهد برای جلب توجه، بخشی از اعضای خصوصی بدن خود را به نمایش بگذارد.
۳- اختلاف سنی میان فرد متجاوز و فرد قربانی، در میزان آسیبپذیری قربانی بسیار مؤثر است. در سنین کودکی ممکن است کودکی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته متوجه ماهیت این مسئله نباشد و پس از یک دوره زمانی متوجه آن بشود. اما زمانی که فاصله سنی میان یک متجاوز و قربانی بیشتر باشد، به همان میزان باعث میشود که قربانی بیشتر احساس سرخوردگی کند.
نکتهای که در اینباره باید مورد توجه قرار گیرد این است که درصورت تماس جنسی میان ۲ کودک که فاصله سنی چندانی با یکدیگر ندارند نباید با آنها برخوردهای شدید صورت بگیرد؛ چرا که برخورد شدید میتواند آنها را به سمت پنهانکاری ببرد و آنها را دچار یک اضطراب شدید کند. این برخوردها میتواند این حس را در کودکان ایجاد کند که از پسر بودن یا دختر بودن خود احساس شرمندگی و حتی در شرایط عادی هم نتواند نقش جنسی یک دختر یا پسر را ایفا کند. بنابراین برخورد با کودکان کمسن و سال و کودکان دبستانی، باید با آرامش و دقت بیشتری صورت بگیرد.
۴- کودک نباید در مدت زمان طولانی در مکانها و موقعیتهایی قرار بگیرد که چندان قابل مدیریت نبوده و ممکن است به دور از نظارت والدین، محل رفتوآمد افراد غریبه باشد. حضور افراد غریبه که تعهد چندانی به کودک و والدینش ندارند، میتواند مشکلات و تهدیدهایی را متوجه کودک کند.
سؤال مهمتر این است که چگونه میتوان امنیت روانی را در کودکان ایجاد کرد؟ تأمین امنیت روانی در کودکان مبتنی بر آموزش مجموعهای از مهارتها است. همانطور که به افراد آموزش داده میشود که مثلا در هنگام بروز خطر یا زلزله چه کاری انجام دهند، به کودکان و فرزندان هم میتوان مهارتهایی را آموزش داد که آنها بتوانند تهدیدها را شناسایی کنند و واکنش مناسبی در برابر آنها نشان دهند؛
۱- به کودکان باید آموزش داده شود که بخشهایی از بدن «خصوصی» هستند؛ باید به آنها توضیح داده شود که به جز والدین، پزشک یا پرستار کسی حق ندارد آن بخشها را ببیند یا لمس کند. کودک باید بداند که این قانون درباره همه آدمها صادق است.
۲- آموزش تفکر انتقادی در کودکان مانند مهارت «نه گفتن» که مهارت «حل مسئله» توسط خود کودک شناخته میشود؛ مسئلهای که مورد تأکید سازمان جهانی بهداشت است.
۳- مهارت «کمکطلبی»؛ باید به بچهها آموزش داده شود زمانی که آنها در یک شرایط و محیط نگرانکننده قرار گرفتند، بتوانند از دیگران کمک بخواهند.