مشکل دورویی (Hypocrisy) دقیقاً چیست؟ چرا وقتی میفهمیم کسی که رفتار دیگران را محکوم میکند خودش همان رفتار را دارد، کارش به نظرمان بسیار زننده میآید؟
پاسخ ممکن است بدیهی بهنظر برسد. عالِم بیعمل بودن؛ نداشتن قدرت اراده برای زندگیکردن طبق ایدئالهای خودتان؛ رفتارکردن به شیوههایی که مسلماً میدانید غلط اند. اینها ضعفهای اخلاقی بارزند. شاید این طور باشد. اما پژوهش جدید ما، که در مجلۀ سایکولوجیکال ساینس (و با مشارکت همکارمان پل بلوم) در دست انتشار است، حاکی از توضیح متفاوتی است. ما معتقدیم افراد به این دلیل از دوروها متنفرند که درس اخلاقیِ صریح آنها، به غلط، دال بر فضیلت خودشان است. به بیان دیگر، افراد با دلالت ضمنیِ گمراه کننده مخالفاند، نه با ناکامی اراده یا ضعف شخصیت.
تصویر کنید همکاری دارید که میتوان او را فعال محیط زیست نامید. پاپی افراد میشود که وقتی برای ناهار از دفتر کارشان بیرون میروند چراغها را خاموش کنند و اگر مواد قابل بازیافت را قاطیِ زبالهها کنند به آن ها دائم غر میزند. اگر، به جای پرینت دورو، پرینت یک رو بگیرند اعتراض میکند. بااینکه گاهی سلطه جوست، اما شما با همۀ چیزهایی که مدافعشان است موافقید.
حالا تصور کنید که پی میبرید همین همکارتان، زمانی که در خانه است، این چیزها را رعایت نمیکند. او دوروست. بی درنگ اعتبار اخلاقیای را که برای عمل گراییاش به او دادهبودید پس میگیرید. درواقع، اکنون دورویی او باعث شده عملگراییاش نه فقط غیرمثبت بلکه منفی به نظر برسد: چطور رویش میشود این ور و آن ور برود و به بقیه بگوید چراغ ها را خاموش کنند درحالی که خودش این کار را نمیکند!
این نفرت از دورویی، از نظر احساسی، شهودی است، اما اگر برای فکرکردن در موردش درنگ کنید، معمایی روان شناختی میشود. اگر معتقدید مهم است که از محیط زیست حفاظت کنید، از اینکه همکارتان از ارزش های درست حمایت میکند (حتی اگر خودش اسراف کار است) نباید خوشحال باشید؟ از نظر منطقی، هیچ چیزِ فریبکارانهای در محکوم کردن یک کار و هم زمان انجام آن نیست. پس چرا انتقاد از چیزی باعث میشود انجام دادنش بدتر به نظر بیاید؟
نظر ما این است که مخالفت شما با همکارتان کاملاً منطقی است، چرا که جرم اصلی فرد دورو این نیست که اصول اخلاقی خودش را زیر پا می گذارد، بلکه این است که استفادهاش از بیانیههای اخلاقی، به خطا، دال بر این است که خودش اخلاقی رفتار میكند.
اگر محکومیت اخلاقی را نه در حکمِ وسیلهای برای مؤاخذۀ دیگران بلکه در حکم راهی برای تقویت اعتبار خودتان در نظر بگیرید، این ایده معقول است. در مجموعهای از مطالعات، برای این دیدگاه پشتوانه یافتیم: افراد تمایل داشتند اظهارات هنجارگذار شخص -مثل «هدردادن انرژی اخلاقاً غلط است»- را در حکم علامتی بدانند از شیوهای که خودِ گوینده به آن عمل میکند. درواقع، یافتههای ما نشان میدهد که اگر شخصی، به جای اینکه بگوید «من انرژی را هدر نمی دهم»، بگوید «هدردادن انرژی غلط است»، احتمالش بیشتر است که افراد تصور کنند گوینده انرژی را هدر نمیدهد. به نظر می رسد محکومیت اخلاقیْ نقشِ علامت مهم و ویژۀ رفتار را ایفا میکند، حتی مهم تر از اظهارات مستقیم دربارۀ رفتار.
زمانی که انتقاد اخلاقی را به این شیوه درک کردید، میتوانید بفهمید چرا افراد احساس میکنند دوروها فریبشان دادهاند. در مجموعۀ دیگری از مطالعات، دریافتیم که افرادْ دوروها را فریب کار میدانند، درواقع، فریب کارتر از کسانی که به صراحت دروغ میگویند. دوروها را نسبت به کسانی که علناً دروغ می گویند، یعنی کسانی که انرژی را هدر میدهند بعد از اینکه آشکارا گفتهاند هرگز آن را هدر نمیدهند، کمتر قابل اطمینان، کمتر دوست داشتنی و از نظر اخلاقی کمتر شرافتمند قلمداد میکنند.
برای اینکه نظریهمان را بیشتر آزمایش کنیم، از افراد خواستیم که دوروهای «بی علامت» را قضاوت کنند، یعنی کسانی که، با دورویی، رفتارهایی را محکوم میکنند که خود به آن ها میپردازند، اما آشکارا از این اجتناب میکنند که تلویحاً چیزی فضیلت مندانه دربارۀ رفتار شخصی خودشان بگویند، مثلاً می گویند: «فکر میکنم هدردادن انرژی اخلاقاً غلط است، اما خودم گاهی به نوعی این کار را می کنم».
متوجه شدیم افراد این دوروهای بی علامت را بسیار مثبت تر از دوروهای سنتی قضاوت میکنند. درواقع، این دوروهای بیعلامت کاملاً قسر در می روند و افراد آنها را بدتر از کسانی نمیدانند که همان رفتار بد را انجام میدهند اما دیگران را برای انجام دادنش محکوم نمیکنند. این نتیجه که عجیب به نظر می رسد -اینکه، وقتی کسی دورو باشد، اقرار به تخلفْ اعتبارش را بهبود میبخشد- نظریۀ ما را تأیید میکند که دلیل تنفر ما از دورویی این است که متضمن علامتِ اشتباه دادن است.
مطالعات ما، در کنار هم، روشن می کند که چرا دورویی همکارتان، حتی با اینکه او از طریق تشویق افراد به کمکردن مصرفشان تأثیر محیط زیستی مثبت دارد، آزاردهنده است. این مسئله صرفاً به این خاطر نیست که عالِم بیعمل است یا از دیگران به دلیل خطاهایی که خودش هم انجام میدهد انتقاد میکند. دوروییاش به این خاطر آزاردهنده است که درس اخلاقی صریحش، به غلط، فضیلت خودش را بیان می کند، برایش منافع اعتباریِ بیجا به ارمغان می آورد، و این کار را به هزینۀ کسانی انجام می دهد که علناً شرمسارشان می کند. عاقلانه تر است، اگر صرفاً اذعان کند گاهی خودش این ایدئال ها را برآورده نمی کند.
*جیلیان جوردن، رزانا سامرز و دیوید رند، وب سایت نیویورک تایمز / ترجمۀ الهام آقاباباگلی، برگرفته از سايت ترجمان
جیلیان جوردن (Jillian Jordan) و رزانا سامرز (Roseanna Sommers) دانشجویان دکتری و دیوید رند (David Rand) دانشیار گروه روان شناسی ییل اند.