از قسمت گل هندوانه و نان زیر کباب

از شربت آب‌ليموي خنک در تابستان

و چاي زغالي زمستاني

از آبي گوارا در ماه رمضان

و ته‌ديگ سيب‌زميني زير ماکاروني

از سير‌ترشي با ماهي قزل‌آلا

و ليموترش براي فالوده،

                                                          تو را بيش‌تر دوست دارم.

 

و دوست داشتنت

از پيداکردن پول در لباس‌هاي قديمي

شيرين‌تر است

 

حديث بابايي

17ساله از تهران

 

عكس: مطهره سلطاني، 17ساله از تهران

 

 

  • كوچ

به قلبي ديگر

کوچ کردي

و اين آشيانه خالي ماند

 

مهشين عسگري

13ساله از پرديس

 

 

  • بي‌قراري

باد، بي‌قرار بود

تا همين چند لحظه‌ي پيش.

حالا آرام،

آرام‌تر شده است 

 

نامه‌ات به دستم  رسيده است

 

نگين زماني

15ساله از تهران

 

 

  • خيال

عينکم را برمي‌دارم

تابلوهاي نقاشي،

            کم‌رنگ مي‌شوند

خطوط کتاب‌ها

            محو مي‌شوند

تو

       رو‌به‌رويم نشسته‌اي

 

نيلوفر قاآني

17ساله از مشهد

 

 

  • جاي ديگر

هرجا که حوض بود

پنجره بود، نور بود

کاشي‌ها با آدم راه مي‌آمدند

ميوه‌ها مي‌رسيدند

پنجره‌ها رو به عشق باز مي‌شدند...

 

گفتند اين‌جا مکان ديدني است

خسته‌ام

يک مکان زيستني مي‌خواهم

 

بهنام عبداللهي

17ساله از تبريز

 

 

  • آن سوي قصه

پروانه‌ي پشت شيشه‌ايم!

آزادي و پرواز

در اين سوي قصه نيست...

 

نرگس داريني

16ساله از كرج

 

تصويرگري: مائده غلامعلي، 17ساله از تهران