از ياد ميبرم
و هر فكري
دوباره برايم جديد ميشود
سارا نجفي، 16ساله از سروستان
عكس: پريسا شادكام، 16ساله از نجفآباد
- ممنوعه
خاطرهاي بهيادم ميآيد
ممنوعه؛
که ماهها
براي از يادبردنش
جنگيدهام
ميآيد و
دلم پر ميکشد
بهجايي که نبايد
زينب خدابندهلو، 16ساله از شهرري
- كوچه
باران!
وقتي ميباري
به فکر
اشكهاي ما عينکيها هم باش؛
خيسي دو برابر نشود...
مريم باقري، 15ساله از تهران
- شعر كوتاه
از خندههايت شعر ميريزد
بلندترين شعر جهان
لبخند كوتاه توست
نگار رضاييپور، 16ساله از تهران
- در رودخانه
با آبشارِ چشمهايت
در رودخانهاي تهي از ماه و رقصِ ماهيها
جاري ميشوم.
لاشهام براي ماهيهايي که در راهاند
تنهاييام
دست به دست در ميان مولکولهاي آب
و سکوتِ ابديام
براي تو
که از شعرهايم، سرت درد ميکند
هانيه عابديني، 15ساله از تهران
تصويرگري: نرگس زارعي، 13ساله از تهران