ترجمه‌ی سحر منصوری: می‌گوید داستان‌های پریان و افسانه‌ها همیشه راه فوق‌العاده‌ای برای کنار هم قراردادن زندگی واقعی و جهان تخیلات است.

او براي هرچه جذاب‌ترشدن فيلمش از هيچ كاري دريغ نكرده تا آن‌جا كه در يکي از بزرگ‌ترين صحنه‌هاي تعقيب و گريز فيلم، بازيگر اصلي‌اش صدمه ديده و براي چند روز، همه‌ي گروه به مرخصي ناخواسته‌اي رفته‌اند.

«كريستين تيد»، فيلم‌ساز 46ساله‌ي آلماني، عاشق فيلم‌هاي تخيلي است. او در تازه‌ترين فيلمش به سراغ يكي از محبوب‌ترين سريال‌هاي كودك و نوجوان آلماني رفته، اما اثري خلق كرده كه هيچ نقطه‌ي اشتراكي با آن سريال ندارد!

فيلم «فلفل و نفرين پادشاه سياه» پيش از اين، نامزد دريافت جايزه‌ي بهترين فيلم كودك و نوجوان از انجمن منتقدان فيلم آلمان در سال 2018 ميلادي بوده و در اصفهان، ميهمان جشنواره‌ي فيلم‌هاي كودكان و نوجوانان اصفهان بود. به همين مناسبت ترجمه‌ي گفت‌وگويي را با كارگردان اين فيلم هيجان‌انگيز برايتان انتخاب كرده‌ايم تا بيش‌تر با حال و هواي آن آشنا شويم.

 

  • چرا يک داستان تخيلي را براي موضوع فيلمتان انتخاب کرديد؟ چه‌چيزي در داستان‌هاي افسانه‌اي وجود دارد که شما را جذب مي‌كند؟

داستان‌هاي پريان و افسانه‌ها هميشه راه فوق‌العاده‌اي براي کنار هم قراردادن زندگي واقعي و جهان تخيلات است. بيش‌تر ما از اين داستان‌ها در دوران کودکي و نوجواني خاطره داريم و از شنيدنشان لذت برده‌ايم. پس فکر مي‌کنم ساختن فيلمي با اين موضوع، فرصت دوباره کودک‌شدن يا دوباره نوجوان‌شدن را به مخاطبان بزرگ‌سال فيلم مي‌دهد.

هم‌چنين مخاطبان فيلم مي‌توانند در دنياي عجيب و غريب داستان غرق و براي لحظاتي از واقعيت‌هاي آزاردهنده‌ي زندگي روزمره دور شوند.

 

  • «فلفل و نفرين پادشاه سياه»، مجموعه‌اي تلويزيوني است که حدود 17 سال از تلويزيون آلمان پخش شده است. ولي فيلم شما با آن‌که نام اين مجموعه را يدک مي‌کشد، هيچ نقطه‌ي مشترکي با آن سريال ندارد. چرا؟

به نکته‌ي خوبي اشاره کرديد. از ابتدا که خواستيم فيلمي سينمايي بر اساس اين مجموعه بسازيم، تصميم بر آن شد که نه از بازيگران سريال استفاده کنيم و نه داستان سريال را تکرار کنيم. براي همين نويسندگان جديدي به تيم ما اضافه شدند و بازيگران تازه‌واردي هم براي آن انتخاب شدند. تأکيد داشتيم که فيلم اثري کاملاً مستقل از سريال باشد.

 

  • دختري به‌نام «ميا» در داستان اصلي وجود ندارد. نقش ميا در فيلم شما چيست و چرا او را به داستان اضافه کرديد؟

به نظر من، «تيل» شخصيت قهرمان مرد داستان، شخصيتي تک‌بعدي بود. او آدمي خودخواه است که فقط به منافع خودش اهميت مي‌دهد. با واردکردن شخصيت ميا، کمي داستان را تغيير دادم. ميا او را به چالش مي‌کشد تا حس مسئوليت‌پذيري در او بيدار شود. با حضور ميا، جنبه‌هاي شناخته‌نشده‌اي از شخصيت تيل براي تماشاگران آشکار مي‌شود.

 

  • شخصيت مورد علاقه‌ي خودتان كدام است؟

من تاريک را دوست دارم.

 

  • چه سليقه جالبي! چه‌طور‌ و با چه وسيله‌اي توانستيد کل تيم و بازيگران را به قرن 15 ميلادي ببريد و فيلمي به اين خوبي بسازيد؟

با يک‌عالم قوه‌ي تخيل به‌علاوه‌ي وسواس در انتخاب لوکيشن‌ها.

 

 

  • بسياري از صحنه‌هاي خارجي فيلم در روستاهاي باستاني شمال آلمان فيلم‌برداري شده‌اند. چرا آن‌جا را براي مکان داستان انتخاب کرديد؟

روستاهاي باستاني مناطق شمالي آلمان، بسيار زيبا هستند و به لحاظ سبک معماري و فرهنگ، متنوع‌اند. من از قبل با آن منطقه آشنا بودم براي همين پيداکردن لوکيشن مناسب براي اين فيلم، از ساده‌ترين بخش‌هاي کار بود.

به‌نظر من، کوهستان پر از داستان و رمز و راز است. حتي کساني هم که از کوهستان خوششان نمي‌آيد، اگر يک‌بار به طبيعت بکر اين منطقه بروند، نظرشان تغيير خواهد کرد. بي‌شك يکي از جذابيت‌هايي اين فيلم براي تماشاگران، طبيعت بي‌نظيري است که در فيلم به تصوير كشيده شده است.

 

  • کارکردن با نوجوانان و حيوانات در کنار هم هميشه چالش‌برانگيز است. در جريان فيلم‌برداري فلفل و نفرين پادشاه سياه به مشکل خاصي برنخورديد؟

بله، فيلم‌نامه‌ي عجيب و غريب و طنازانه‌اي که نويسندگان با ذوق ما نوشتند، بارها و بارها ما را با چالش‌هاي تازه‌اي روبه‌رو كرد. فيلم‌برداري برخي صحنه‌ها واقعاً دشوار بود، چون داستان اصلي پر از حرکت‌هاي آکروباتيک و زد و خورد و درگيرهاي شلوغ است. به تمام اين‌ها چند نوجوان پر انرژي و حيوانات گوناگون را هم اضافه کنيد، بعد خودتان مي‌توانيد تصور کنيد با چه مشکلاتي درگير بوديم!

 

  • به نظر مي‌رسد روزهاي شلوغي داشته‌ايد. بين اين‌همه شلوغي، اتفاق ناجوري هم افتاد که روند توليد فيلم را متوقف كند؟

متأسفانه بله. بازيگر نقش اصلي ما در يکي از بزرگ‌ترين صحنه‌هاي تعقيب و گريز صدمه ديد و براي چند روز، همه‌ي گروه به مرخصي ناخواسته‌اي رفتيم.

 

  • اگر در يک واژه بخواهيد فيلم را تعريف کنيد، چه مي‌گوييد؟

فلفل و نفرين پادشاه سياه، فيلمي درباره دوستي‌هاست. ميا و هم‌کلاسي‌هايش به منطقه‌اي ناشناخته مي‌روند، با علائم رمزآلودي روبه‌رو مي‌شوند و سعي مي‌كنند رازها و پرسش‌هاي بسياري را حل کنند. در اين مسير، دوستي و همراهي بچه‌ها با هم، حلال مشکلات است.

آن‌ها در کنار هم به نيروي بزرگي تبديل مي‌شوند که قدرت حل هرمسئله‌ي پيچيده‌اي را دارد؛ حتي اگر آن مسئله، نفرين پادشاه سياه و مربوط به قرن‌ها پيش باشد.

 

  • براي کارگرداني يک فيلم افسانه‌اي ديگر، نقشه‌هاي جديدي در سر داريد؟

هنوز نه، اما اميدوارم خيلي زود يک فيلم تازه درباره‌ي جادوي سياه بسازم، چون موضوع مورد علاقه‌ي من است.