. میگوید حتی قبل از اینکه به مدرسه برود، بالشتی زیر لباس یکی از آشناهایشان میگذاشته تا «گروهبان گارسیا» بشود و خودش هم با نقاب و شمشیر اسباببازی در نقش «زورو» جلویش بازی میکرده.
«افشين هاشمي»، بازيگر، نويسنده و كارگردان 43سالهي تهراني است كه هم در تئاتر پركار است و هم در تلويزيون و سينما.
حتماً خاطرههاي زيادي از بازي منحصربهفرد او در فيلمها و سريالها بهياد داريد؛ فيلمهايي مثل «كودك و فرشته»، «پابرهنه در بهشت»، «وقتي همه خوابيم» و «آزمايشگاه» و سريالهايي چون «نيمكت»، «توي گوش سالمم زمزمه كن»، «مسافرخانهي سعادت» و «گاوصندوق».
هاشمي براي بازيهايش در آثار هنري، جوايز بسياري هم در زمينهي بازيگري كسب كرده، از جمله سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد جشنوارهي فيلم فجر، براي فيلم پابرهنه در بهشت، در سال 1385. او به موسيقي هم علاقهي ويژهاي دارد و نوازندهي كمانچه هم هست و در كنسرتهاي متعددي در كنار گروه آفتاب و گروه خنيا حضور داشته است.
اما چندسالي است كه اين هنرمند به كارگرداني در سينما هم علاقهي بسياري نشان داده و فيلمهايي چون «خسته نباشيد!»، «صداي آهسته» و «گذر موقت» را در كارنامه دارد و تابستان امسال هم فيلم عروسكي و موزيكال «خالهقورباغه» را روي پردهي سينماها آورد؛ فيلمي كه همچون «شهرموشهاي 2»، براي گروه عظيمي از بزرگسالان هم خاطرهانگيز است و آنها را به دوران كودكي و نوجوانيشان و فيلم «گلنار» و سريال «خالهقورباغه» ميبرد.
به همين مناسبت پاي صحبتهاي افشين هاشمي مينشينيم تا بيشتر با حال و هواي اين اثر متفاوتش آشنا شويم.
- اجازه بدهيد در ابتدا كمي به عقب برگرديم. کمي از دوران کودکي و نوجواني خودتان بگوييد. اهل سينمارفتن و فيلمديدن بوديد؟
من در همان دوران فهميدم که کارم سينما و تئاتر است! حتي قبل از اينکه به مدرسه بروم، بالشتي زير لباس يکي از آشناهايمان ميگذاشتم تا بشود «گروهبان گارسيا» و خودم هم با نقاب و شمشير اسباببازي در نقش «زورو» جلويش بازي ميکردم! درست مثل سريالي که آنروزها در تلويزيون پخش ميشد. پسرعمويم هم که آنزمان دوربين سوپر8 داشت، از همهي اين لحظهها فيلم ميگرفت و هنوز هم آنها را داريم.
من عاشق سينما بودم و هرزمان که تصوير متحرکي روي پرده ميديدم، محو تماشاي آن ميشدم. در کودکي بارها و بارها براي اينکه پدر و مادرم مرا به سينما ببرند، گريه کردهام و از جايي به بعد هم چون هميشه وقت نداشتند مرا به سينما ببرند، خودم دزدکي ميرفتم! زماني هم كه ديگر اجازه داشتم خودم بيرون بروم، بيشتر وقتم در سينما ميگذشت.
- خالهقورباغه با شعار فيلمي شاد براي کودکان و نوجوانان و بعضي از بزرگترها اکران شد. اين بعضي از بزرگترها شامل همان کساني ميشود که سالها قبل با گلنار و سريال خالهقورباغه خاطره داشتند؟
نه، لزوماً كساني نيستند که با گلنار خاطره دارند، اما شامل آنها هم ميشود.
- بازخوردي از آنها گرفتهايد؟ اينکه احساسشان از بازگشت خالهقورباغه چه بوده؟
جالب است که از همهي آنها بازخورد خوبي گرفتم. همه خوشحال بودند كه بخشي از خاطرهشان زنده شده.
- شما پيش از اين تجربهي کارگرداني در سينما را داشتهايد، اما کارکردن با عروسکها بايد متفاوت باشد. مخصوصاً اينکه اينبار يك كار كاملاً عروسكي را كارگرداني كرديد.
البته اولينبارم نبود که با عروسک روبهرو ميشدم و سالهاي پيشتر، تئاتر عروسکي هم کار کرده بودم. اما اولينبار بود که عروسک را جلوي دوربين سينما قرار ميدادم. ميتوانم بگويم چيزي که براي من تجربهي جديدي بود، کار با عروسک نبود، بلکه کارکردن براي اين گروه سني بود.
براي اينكه متوجه شوم بايد چهكار كنم، به خاطرات خودم رجوع کردم و دنبال چيزهايي گشتم که فکر ميکردم براي آنها جذابتر است. تمام فيلمهاي عروسکي سينماي ايران را مرور کردم و در نهايت به محصولي رسيديم که امروز روي پردهي سينماست؛ يعني ترکيبي از آنچه خانم طائرپور روي کاغذ نوشته بودند و آنچه که به عواطف کودکي و نوجواني من برميگردد.
- براي كاركردن در سينماي كودك و نوجوان، بايد کودکدرون فعالي هم داشت؟
فکر ميکنم بهطور كلي براي هنرمندبودن بايد کودکدرون فعالي داشت؛ حتي اگر بخواهيم فيلم جنايي يا جنگي بسازيم! چون کودکدرون يعني تخيل و تخيل ميتواند در همهي گونههاي هنري بهکار آيد. در اين شرايط وقتي قرار است براي سينماي کودک فعاليتي انجام شود، بايد به اين فکر کرد که چهطور ميتوان تخيل را براي اين مخاطبان بهخدمت گرفت.
- در آن دوران شيطنتهاي بامزهاي داشتهايد که بشود رد آنها را در فيلم پيدا کرد؟
بهنظرم اين سؤال را بايد مخاطب جواب دهد؛ اينکه چهقدر شيطنتهاي بامزه در فيلم ميبيند. اين جوابي است که قطعاً براي من هم جذاب است و ميتواند در کارهاي ديگر، کمککننده باشد.
- حالا كه مدت زيادي از ساخت فيلم گذشته، اگر بخواهيد دربارهي خالهقورباغه و نوههايش برايمان بگوييد، کدامشان بيشتر در ذهنتان مانده و حتي بيشتر از بقيه بهيادش ميافتيد؟
حالا ديگر همهي شخصيتها برايم مثل بچههايم هستند که خيلي دوستشان دارم و به يک اندازه نسبت بهشان احساس دارم. اما شخصيت «سلطان» که جايش هم صحبت کردم، برايم متفاوت است. البته ما تلاش كرديم همهي عروسکها در فيلم از نظر دراماتيك ارزش يكساني داشته باشند و هرکدامشان با توانايي خاص خودش، بخشي از داستان را پيش ببرد.
- حتماً در بين خوانندگان نوجوان هفتهنامهي دوچرخه هم نوجوانان بسياري هستند كه به سينما، بازيگري و کارگرداني علاقه دارند و ميخواهند براي آيندهشان تصميم بگيرند. شما که تجربههاي موفقي در همهي اين زمينهها داشتهايد، براي شروع اين مسير چه پيشنهادي برايشان داريد؟
ديدن و خواندن! هيچ آغاز ديگري هم نميتوان پيشنهاد داد.
«خاله قورباغه»/ عكس: مريم تختكشيان
نظر شما