تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۸

آب زیرکاه: خوش ظاهر و خوش برخورد و خوش سر و زبان، اما در باطن موذی و حیله‌گر

آپاراتی: پنچرگیری، تعویض روغنی.
اِخلاقش سگیه: بدخلق و بددهن است، به همه می‌پرد.
از دماغ فیل افتاده: پرمدعا، کسی که خودش را دست بالا می‌گیرد و هیچ کس را قبول ندارد.
باج به فلک ندادن: باج به شغال ندادن.
باریک‌الله: آفرین، مرحبا، دس خوش، دس مریزاد.
پارک: منطقه‌ای بزرگ با دار و درخت و گل برای تفریح و گردش مردم.
پاره پوره: ریش ریش شده، جر خورده، دریده و تکه‌تکه شده.
تا شده: قوز آورده، خمیده شده، کمرش تا شده.
تَب و تاب: بی‌تابی، جوش و خروش، سوز و گذاز.
جاکن: جدا شده، از جا درآمده، کنده شده.
جدی: کوشا، تلاشگر، پشتکاردار.
چاچول: نیرنگ‌باز، فریبکار، شیاد، رند.
چارانگشتی: واحد اندازه‌گیری طول در گذشته با استفاده از انگشتان دست.
حد و حساب: مقدار معین، اندازه لازم.
حریف بودن: همرزم بودن، همنبرد بودن، دست کمی از رقیب نداشتن.
خاله زنک: زن عقب‌مانده، امل و بی‌سواد.
خجل: شرمسار، شرمنده، سرافکنده.
دَبَه در آوردن: جر زدن، زیرش زدن، قرارهای قبلی را منکر شدن.
دخل کسی را زدن: پول‌های دخل را دزدیدن، کش رفتن، بلند کردن.
برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون