فردوسی، شاعر پرآوازه ایرانی با شاهنامهای زیر بغل به جنوب تهران مینگرد و زال، روی تخته سنگی پایین پای فردوسی نشسته است. این مجسمه که 59سال پیش در میدان فردوسی نصب شد اثر هنری استاد «ابوالحسن صدیقی» پدر مجسمهسازی ایران است؛ همان کسی که «گوستینوس آمبروزی» مجسمهساز ایتالیایی لقب میکل آنژ شرق را به او داده است.
استاد ابوالحسن خان صدیقی از شاگردان تراز اول کمالالملک در مدرسه صنایع مستظرفه بود. در همان مدرسه هم تدریس نقاشی را برعهده گرفت اما ذوق و قریحهاش به هنر مجسمهسازی بود. مدتی برای تحصیل به اروپا رفت. به تهران بازگشت و خالق مجسمههای مفاخر از جمله حکیم خیام، فردوسی و امیرکبیر شد.
به بهانه 13 مهر، سالروز تولد ابوالحسن خان صدیقی با «نادره جلالی» دکترای تاریخ و مدیر پژوهشهای راهبردی، کاربردی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران درباره زندگی و آثار پدر مجسمهسازی ایران به گفتوگو نشستیم.
- شاخصترین اثر هنری استاد ابوالحسن صدیقی برای ما همین مجسمه میدان فردوسی است. گویا زمانی که استاد در ایتالیا زندگی میکرد یک مجسمه دیگر هم از فردوسی ساخته و با اینکه ایتالیا مهد مجسمهسازان شهیر دنیاست، مجسمه فردوسی استاد صدیقی در آنجا نصب شده است؟
استاد ابوالحسنخان، هنرمند معاصر مجسمهسازی ایران چند مجسمه از فردوسی ساخت. یکی همین که اثر ماندگار استاد صدیقی است و 17 خرداد سال 1338 در میدان فردوسی نصب شد و 3متر ارتفاع دارد. ایشان زمانی که در ایتالیا زندگی میکرد هم مجسمهای از فردوسی ساخت.
آن مجسمه یکمتر و 85 سانتیمتر ارتفاع دارد و از مرمر سفید ساخته شده و در پارک ویلا بورگزه در شهر رم ایتالیا نصب شده است. مجسمه دیگری هم از فردوسی ساخت که در آرامگاه این شاعر در توس نصب شده. مجسمه دیگری هم از فردوسی سوار بر سیمرغ و دیگری نیمتنه فردوسی از گچ را ساخت که متأسفانه این دو مجسمه از بین رفته است.
- آثار دیگری از استاد هم شامل این سرنوشت غمانگیز شده است که از بین رفته باشد؟
تندیس تمام قد ملک المتکلمین، روزنامهنگار دوران مشروطه به سفارش مهدی ملکزاده، فرزند او از سنگ مرمر ساخت و در سال 1329 در میدان حسنآباد نصب شد. 4 سال بعد بنا بر مخالفت دولت وقت، برداشته و در ضلع جنوبی پارکشهر نصب شد. تا سال 1378 در پارکشهر قرار داشت که پس از آن به انبار سازمان پارکها منتقل شد و در خرداد سال ۱۳۸۵ اعلام شد این مجسمه گم شده است. مجسمه سنگی ونوس میلو نخستین مجسمه سنگی ساخته شده استاد هم هرگز یافت نشد.
- ابوالحسنخان با وجود مخالفت پدرش به مدرسه صنایع مستظرفه در باغ نگارستان رفت و نقاشی را نزد کمالالملک آموخت. استاد چطور از نقاشی به مجسمهسازی رسید؟
13مهر سال 1273 در محله عودلاجان تهران پسری متولد شد که بعدها خالق مجسمههای مفاخر ایران و میکل آنژ مشرق زمین و بنیانگذار پیکرتراشی در ایران شد. ابوالحسنخان باعث شد مجسمهسازی در بین رشتههای هنری جا باز کند. در دوره قاجار بیشتر مردم و حتی رجال قاجار تمایل نداشتند فرزندانشان در رشته هنر تحصیل کنند و به علوم ریاضی یا طبیعی مایل بودند. مادر ابوالحسنخان از شاهزادههای قاجار بود.
ایشان با وجود مخالفتهای شدید والدین خود به دنیای هنر پا گذاشت و در مدرسه صنایع مستظرفه زیر نظر کمالالملک نقاشی با زغال را آغاز کرد. کمالالملک هم متوجه استعداد و ذوق هنری او شده بود. ابوالحسنخان به قدری در دنیای نقاشی درخشید که کمالالملک به او میگفت: «ابوالحسنخان رقیب!» روزی مجسمه نیمتنه از گل ساخت و از همینجا کمالالملک استعداد مجسمهسازیاش را کشف کرد و به او گفت: «تو پیکرتراشی کن.»
- نادره جلالی-دکترای تاریخ و مدیر پژوهشهای راهبردی، کاربردی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران
- نخستین مجسمه ابوالحسنخان چه بود؟
بعد از آن مجسمه گلی، نخستین مجسمه سنگی ابوالحسنخان مجسمه ونوس میلو بود که از روی عکس، آن را ساخت. کمالالملک همراه ابوالحسنخان مجسمه را نزد احمدشاه قاجار برد و به او هدیه داد. احمدشاه 50تومان به کمالالملک میدهد و برای ابوالحسنخان ماهی 20تومان مقرری تعیین میکند تا به کارش ادامه دهد.
کمالالملک هم سرپرستی کارگاه تازه تأسیس مجسمهسازی در مدرسه صنایع مستظرفه را به ابوالحسنخان میدهد. ابوالحسنخان در این کارگاه مجسمههای زیادی میسازد که ماندگارترینش مجسمه حاج مقبل سیاه نیزن است که در موزه هنرهای ملی نگهداری میشود.
- استاد در اروپا، هم نقاشی میآموزد و هم مجسمه سازی؟
ایشان در مدرسه هنرهای عالی پاریس 4سال هنر نقاشی و مجسمهسازی را تجربه کرد. به آبرنگ هم علاقهمند شد و 160 تابلو آبرنگ کشید. از اثر نقاشان بزرگ مثل رافائل و روبنس کپیبرداری میکرد. این آثار به قدری به اثر اصلی شبیه بود که نمیتوانستند اصل و کپی را تشخیص بدهند. روزی استاد در موزه لوور میخواست با نقاشیای که از روی تابلو روبنس کشیده بود خارج شود که فکر کردند اصل تابلو را دزدیده و او را گرفتند. ایشان اثر مریم و حضرت عیسی رافائل را هم کپیبرداری کرد که بسیار شبیه اصل بود و این چیرهدستی استاد ابوالحسن را نشان میدهد.
- و در همین فاصله به هنر عکاسی هم علاقهمند میشود؟
بله. 4سالی که در اروپا گذراند بین دو جنگ جهانی بود. در این زمان به عکاسی هم گرایش پیدا کرد. عکسهایی از بناهای تاریخی، پوشاک و نوع زندگی مردم گرفت که در اروپا نگهداری میشود.
- ابوالحسنخان هیچوقت در تهران و از زندگی مردم عکاسی نکرد؟
خیر. وقتی به ایران برمیگردد در مدرسه کمالالملک شروع میکند به تدریس. با مرگ کمالالملک و بسته شدن مدرسه صنایع مستظرفه در مدرسه هنرهای زیبا وابسته به وزارت فرهنگ تدریس میکند و بعدها ریاست دپارتمان مجسمهسازی دانشکده هنرهای زیبا را برعهده میگیرد.
- همکاری استاد ابوالحسن صدیقی با انجمن آثار مفاخر به چه زمانی برمیگردد؟
همکاری او با انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بیش از 95سال قدمت دارد. ساخت مقابر و تندیسهای مفاخر که از سوی انجمن به استاد سفارش داده شد باعث ساخت تندیسهایی میشود که نام استاد را در این عرصه جاودان میکند.
او که عضو انجمن هم بود مجسمههایی از جمله مجسمههای یعقوب لیث صفاری در زابل، حکیم عمر خیام در پارک لاله، نیمرخ کمالالملک در نیشابور، ابوعلی سینا در همدان، سعدی در شیراز، سهخوان از شاهنامه در سردر بانک ملی، بانوی عدالت در دادگستری، مجسمه نادرشاه در مشهد، میرزا تقی خان امیرکبیر در دارالفنون، امیرکبیر در پارک ملت، کاشفالسلطنه، امامقلی خان حاکم فارس در زمان صفوی و... را ساخت.
- پرترههای مشهور ابنسینا و سعدی هم از سوی انجمن آثار مفاخر و همکاری استاد صدیقی تهیه شد؟
از میان پرترهها برای کنگره ابنسینا، پرتره سیاه قلم ابوالحسن صدیقی به واقعیت نزدیک بود و براساس همان پرتره، مجسمه ابنسینا هم ساخته میشود. مبلغ 11هزار تومان در 3قسط از سوی انجمن آثار به ابوالحسنخان پرداخت میشود. بابت مجسمه سعدی هم 8هزار تومان در 3قسط پرداخت میشود. مجسمه خیام هم در پارک لاله نصب شده و از سنگ مرمر است. او این مجسمه را در ایتالیا ساخت. در مجموع استاد 83 مجسمه از مفاخر ایران ساخت. به اعتقاد من آنچه که نام استاد و کسانی امثال ایشان را ماندگار کرد این بود که نوآوری در کار داشتند. فروتن بودند و متواضع، ساده سخن میگفتند و عشق به وطن داشتند.