این تصویری است که اغلب ما از روستا در ذهن داریم. اما اگر روستایی، به جای محصولات کشاورزی و باغیاش، به لوسترهایش معروف باشد، بیشک توقعات و پیشفرضهایمان را به هم میریزد یا اگر بدانید بیخ گوش تهران روستایی هست که به مهارت تراشکارانش شهره است در تصوراتتان از روستا تجدیدنظر نمیکنید؟
هرچند دیدن گلهای زیبا و شاداب در روستایی به دور از آلودگیهای شهر عجیب نیست، اما اگر بدانید اهالی روستایی گلهایی پرورش میدهند که نه تنها آوازهاش به هلند رسیده، بلکه صادرکننده گل به این کشور هم هستند چه واکنشی خواهید داشت؟ یا اهالی گلوگان که مدعیاند ریشه بیشتر کفاشیهای پایتخت به این روستا برمیگردد.
در گزارش پیشرو، سراغ 4 روستایی رفتهایم که تصویر متفاوتی از زندگی روستایی ارائه کردهاند و اگر حمایت مسئولان هم پشت همت این روستاییان کارآفرین قرار بگیرد، میتوانند به الگویی در زمینه توسعه روستایی قرار بگیرند تا آنها که در این دوران سخت اقتصادی از روستایشان به تهران آمدهاند، بار دیگر به خانه و کاشانهشان در روستا بازگردند.
- روشناییهای شهر در کُند علیا
روستای کُندعلیا، در انتهای جادهای سربالایی قرار دارد، جادهای روستایی که دو طرف آن با باغهای گیلاس و ازگیل و ویلاهای نوساز احاطه شده است. برای رسیدن به این روستا، باید تابلو راهنمای کُندعلیا و سُفلی، بعد از میدان امام خمینی(ره) لواسان را تا انتهای جاده طی کنیم؛ جایی در 5 کیلومتری لواسان و 22 کیلومتری تهران. ساخت و تولید لوستر در کند علیا به 60 سال پیش برمیگردد؛ زمانی که جاده روستا ساخته و رفتوآمد اهالی به تهران آسان شد.
«حسن سجودیان» دهیار روستای کند علیا قصه لوسترسازی در این روستا را به جوان کمسن و سالی به نام «اسماعیل اسدی» مرتبط میداند و میگوید: «اسماعیل یکی از جوانان روستا بود که به دنبال کار راهی تهران شد. او در تهران در کارگاه تولید لوستر مشغول به کار شده بود و جوانان روستا را تشویق کرد تا این حرفه را آموزش ببینند. بسیاری از جوانان آن زمان از روستا به تهران مهاجرت کردند و در ساخت و طراحی لوستر ماهر شدند.»
باورش سخت است که در این روستای دورافتاده و کارگاههای نه چندان مجهز و با امکانات حداقلیاش، لوسترهایی تولید شود که با قیمتهای بالا در فروشگاههای تهران به فروش میرسد، اما سجودیان دایره عرضه لوسترها را فراتر از تهران میداند و میگوید: «تولیدات لوستر کندعلیا به شهرهای مختلف کشور ارسال میشود.
به جرئت میتوان گفت جوانان این روستا که در ساخت لوستر فعالیت میکنند جزء ماهرترینهای این حرفه هستند و توانستهاند بخشی از صادرات لوستر کشور را برعهده بگیرند.» سجودیان ادامه میدهد: «ساخت لوستر نیاز به چند حرفه مختلف مانند تراشکاری، خـمکــاری، پرسکاری، ریختــهگــری، آبکاری، قلمزنی دارد.
بخش تراشکاری را اهالی روستای آهار انجام میدهند.» اگرچه تعداد زیادی از جوانان به روستای کند علیا بازگشته و این حرفه را در محل زندگیشان گسترش دادهاند اما این روزها سایه گرانی ارز و حمایت نکردن مسئولان بر سر تولید لوستر سنگینی میکند. سجودیان میگوید: «مشکل عمده لوسترسازان حمایت نکردن دستگاههای اجرایی از بخش تولید است.
بیتوجهی نهادها و حمایت نکردن از تولیدکنندگان سبب شده بسیاری از تولیدکنندگان لوستر به تهران مهاجرت کنند. بهتراست مسئولان با حمایتها از مشاغل تولیدی زمینه اشتغال برای روستاییان را فراهم کنند. البته سالهای گذشته تعدادی از مسئولان مجلس شورای اسلامی، پس از بازدید از این روستا قول حمایت و همکاری دادند، اما هنوز وعده آنها عملی نشده است.»
- 150 تراشکار در «آهار»
داستان راهاندازی کارگاه کوچک تراشکاری در روستای گردشگری آهار هم برای خودش ماجرای جالبی دارد که از عزم و اراده یکی از جوانان کارآفرین روستا حکایت میکند. روستای آهار ۲۲۷خانوار دارد. 627 نفر جمعیت ثابت و 5هزار نفر جمعیت بومی غیرساکن این روستاست. تعدادی از اهالی که صاحب زمین هستند باغداری و کشاورزی میکنند اما تعدادی دیگر هم که زمین و توان مالی برای زراعت ندارند، از راه مشاغل دیگر کسب درآمد میکنند.
«تراشکاری» حرفهای است که در روستا آهار رونق دارد. «علیرضا نظرآهاری» رئیس شورای شهرستان شمیرانات و از اهالی روستای آهار درباره قصه تراشکاری در این روستا میگوید: «رونق حرفه تراشکاری در روستای آهار مدیون همت یکی از جوانان کارآفرین روستایی به نام «قاسم عسگریان» است.
این جوان در زمان جنگ تحمیلی، با توجه به بحران اقتصادی، به تهران رفت و دوره تراشکاری را آموزش دید. من در آن زمان کارمند وزارت صنایع بودم و توانستم دستگاههای مورد نیاز تراشکاری را تهیه کنم تا این جوان را به روستا برگردانم. پس از پیشرفت در این حرفه، بسیاری از اهالی مشتاق به فعالیت در زمینه تراشکاری شدند به طوریکه اکنون 150 تراشکار در این روستا مشغول کار هستند.»
نظر آهاری میافزاید: «راهاندازی یک تراشکاری به مجموعهای از ابزارآلات و سرمایه نیاز دارد که خوشبختانه نخستین گروه تراشکاران در روستا در این زمینه همکاری خوبی داشتند و بسیاری از جوانان را به یادگیری این حرفه تشویق کردند.» حدود 40 سال از شروع حرفه تراشکاری در روستای آهار میگذرد و مشتریهای ثابتی از سرتاسر تهران به این محدوده میآیند.
- کفاشیهای فامیلی در «کلوگان»
اهالی روستای کلوگان معتقدند ریشه اکثر کفاشیهای تهران به این روستا برمیگردد. دلیل این ادعا را اشتغال بیش از 600 نفر از اهالی روستا در این صنف میدانند. اگرچه اکنون 250 نفر از اهالی در روستای کلوگان کارگاه یا مغازه کفاشی دارند، اما در سالهای گذشته کفاشی در این روستا رونق بیشتری داشته و تولید و فروش کفش در این روستا حرف اول را میزد.
«محمد سعیدا» دهیار کلوگان، وابستگی خانوادگی را مهمترین دلیل برای تجمع صنف کفاشان در این روستا میداند و میگوید: «حدود 45سال پیش یکی از اهالی کلوگان به نام «محمد اله دادی»، که زمین و باغ نداشت و دنبال شغلی برای امرارمعاش بود، کفاشی را انتخاب کرد. او پس از پیشرفت در این صنف، اقوام و اهالی خود را تشویق کرد تا به این حرفه روی آورند.»
او میافزاید: «نخستین شغل در روستای کلوگان، کفاشی بود و همین موجب شد تا کلوگانیها بخش زیادی از بازار تولید کفش را پوشش دهند. 99درصد جمعیت روستایی کلوگان فامیل هستند و این روستا کمترین آمار مهاجرت را دارد.» به گفته سعیدا، مدتی است تولیدکنندگان کفش با مشکلات زیادی روبهرو هستند. کاهش مهاجرت و افزایش اشتغالزایی روستاییان نیازمند حمایت مسئولان است.»
- «دربند سر» همیشه پر گل
طبیعت پر گل و سبزه و رودخانه تصویری است که از ابتدای ورود به جاده منتهی به دربندسر پیش روی ماست. این روستا به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقلیمی شرایط پرورش گل را دارد و به همین دلیل اهالی این روستا در کنار باغداری و کشاورزی به گلکاری و پرورش گل میپردازند و آوازه محصولات این روستا تا نمایشگاه گل هلند نیز پیش رفته است. «محمد کیادربندسری» که خود یکی از فعالان پرورش گل در روستای دربندسر است میگوید:
«اکثر اهالی محله دربندسر، از قدیم، در زمینه کاشت گل فعال بودند و طبیعت زیبایی را در روستا به وجود آوردهاند اما اینکه حرفه گلکاری را در این روستا بهعنوان یک صنعت شناخته شده به 2 برادر به نامهای علی و ناصر دربندسری برمیگردد. این 2 برادر با توجه به شرایط محیطی مطلوب روستا، از کشور هلند، بذر گلهای زینتی را وارد کردند و به پرورش گل پرداختند و آنقدر پیشرفت کردند که توانستند گلهای بسیاری را به کشورهای هلند و امارت و شهرهای گلزار، فیلستان، کرج، ورامین، دزفول و بازارگل امام رضا(ع) صادر کنند.»
کیادربندسری، شیب تند 80 درجه روستا را مانعی برای افزایش حجم کاشت گل میداند و میافزاید: «این روستا در تمام طول سال با توجه به فصول مختلف، همیشه پر از گل است. روستای دربندسر فعلی شامل روستاهای درود، جیرود، شمشک بالا، شمشک پایین، سفیدستان است اما امکاناتش در حدی نیست که بتواند به سفارشهای کشورهای مختلف مانند امارات که به تازگی سفارش گلهای بسیاری داده است پاسخ دهد.» پوریانا، اکیلا، ارکیده، عروس، رز و مریم از انواع گلهای پرورش یافته در روستای دربندسر است که 70درصد روستاییان مشغول پرورش آنها هستند.
به گفته کیادربندسری، 20درصد از اهالی روستا دامداری و 10درصد در بخش مشاغل اداری فعال هستند و مابقی اهالی در زمینه کاشت، پرورش، فروش تخم گل، صادرات گل، نگهداری و فروش آن مشغول هستند. او به گرانی تخم گل و پایین آمدن قیمت گل معترض است و میافزاید:
«گلهای دربندسر کیفیت بالایی در نمایشگاه گل هلند داشته اما در شرایط فعلی، گلکاران این روستا برای کاشت تخم گل و سمپاشی و آبیاری گلها با مشکلات بسیاری مواجه شدهاند و نمیتوانند گلها را در محیطی مناسب پرورش دهند و همین باعث میشود کیفیت گل پایین بیاید.» کیادربندسری زندگی در این روستای زیبا را عاری از مشکل نمیداند و میگوید: «بهتراست مسئولان، درمانگاه، مدرسه و فضای فرهنگی در این روستا ایجاد کنند تا روستاییان مجبور به خروج از روستا نشوند و بتوانند در کنار اشتغال به پرورش گل، به سلامت و آموزش فرزندانشان رسیدگی کنند.»