قلعه چیتگر آخرین نشانه است؛ آخرین یادگاری از روستایی که دیگر نیست و زمینهای کشاورزی که به خاطرهای دور در ذهن اهالی چیتگر جنوبی تبدیل شدهاند. روزگاری همین قلعه خشتی محل سکونت کشاورزانی بود که در زمینهای زراعی اطراف برای کشت محصول عرق میریختند و شبها را در حیاط مشترک قلعه و در اتاقهایی که اکنون جز خرابهای از آنها باقی نمانده به صبح میرساندند. در گفتوگو با «علیرضا زمانی» تهرانشناس و ساکنان قدیمی محله چیتگر به مرور خاطرات جذاب این قلعه پرداختهایم.
در انتهای خیابان دکتر مهدی حسابی، دیوارهای کاهگلی بنایی در حال فروپاشی که میان خانههای نوساز اطراف غریبی میکند یادگار سالهای دور چیتگر است. یک یادگاری ارزشمند با توبرهای پر از خاطره و ماجرای شنیدنی که موسفیدان محله چیتگر را با خود به چند دهه پیش میبرد. قلعه چیتگر با فاصله کمی از باغ دکتر حسابی که دیگر اثری از درختان میوهاش نیست و بهاربندی که محل نگهداری احشام کشاورزان بود هنوز سرپا ایستاده اما حال خوشی ندارد.
درخت تنومند توت که تک و تنها از دل آسفالت کوچه شقایق نظارهگر عبور خودروهاست روزی در مرکز حیاط قلعه چیتگر قرار داشت؛ جایی که اکنون چند یار قدیمیاش از ریشه درآمده و از فرط خستگی به دیوارهای نیمهجان حیاط تکیه کردهاند. این قلعه اما روزگاری برای خود برو بیایی داشت.
خانه 22کشاورزی که در زمینهای زراعی چیتگر کار میکردند و شبها دور هم در کنار همسر و فرزندانشان شبنشینیها داشتند. «علی گیوه» یکی از ساکنان قدیمی محله که خاطرات زمینهای کشاورزی و کشت انواع صیفی را در روستای چیتگر خوب به خاطر دارد میگوید: «آخرین نسل کشاورزانی را که زیر سقفهای گنبدی این اتاقها در قلعه زندگی میکردند فراموش نکردهام. کشاورزان با صفایی مثل عشق علی، مشهدی محمد و... که روزگاری روی زمینهای کشاورزی چیتگر کار میکردند. کشاورزانی که دیگر از دنیا رفتهاند و خانوادههایشان نیز با از بین رفتن زمینهای کشاورزی از محله ما کوچ کردهاند.»
- از زمینهای خالصه تا ساخت قلعه
حکایت ساخت قلعه چیتگر که انگار یکی از 2بازمانده 44قلعه ساخته شده در زمینهای کشاورزی و روستاهای حاشیه تهران قدیم است حکایتی شنیدنی دارد. زمانی از ماجرای ساخت قلعه چیتگر و قلعههای مشابه با آن میگوید: «چیتگر در کنار وردآورد و سلیمان خانی یکی از روستاهای غرب بلوک غار تهران بود.
روستاهایی که در حقیقت از زمینهای کشاورزی بسیاری تشکیل میشد و پیشینهاش به زمینهای خالصه تهران در دوران ناصری و مظفری بر میگشت. زمینهای خالصه به زمینهایی میگفتند که در تملک پادشاه بود و کشاورزان روی آن کار میکردند اما در دوران ناصری به دلیل کمبود بودجه به مالکانی که از طبقه اعیان بودند فروخته شد. مالک روستا یا همان ارباب ده که زمینهای خالصه را بهطور کامل خریداری کرده بود به دلیل نبود امنیت در حاشیه تهران قلعهای برای کشاورزان میساخت و در کنارش هم خانهای اربابی با معماری آنچنانی برای خود دست و پا میکرد تا هرازگاهی به زمینهای کشاورزی و محصولاتش سرکشی کند.»
اکنون اگرچه دیوار کاهگلی قلعه چیتگر هنوز استوار است اما خانهها، اتاقها، ایوان و سقف تیرچوبی آن فروریخته و به خرابهای در دل محله شبیه شده است. زمانی میگوید: «این قلعهها 4برج نگهبانی، دیوارهای خشتی، در چوبی بزرگ و یک حیاط مرکزی داشتند. دورتادور حیاط هم اتاقهایی بود که به کشاورزان تعلق داشت و آنها با همسر و فرزندانشان در قلعه زندگی میکردند. ارباب یا مالک روستا مباشری برای خود تعیین میکرد که رابط او و کشاورزان بود. مباشر نیز مسئولیت تهیه بذر، آب، کود و... را عهدهدار میشد و در اختیار کشاورزانی قرار میداد که پس از برداشت سهمی در محصول نهایی داشتند.»
- خانه اربابی در محاصره ماشینها
در اسناد مکتوبی که به تاریخچه روستای چیتگر اشاره میکند نام «قمرتاج بهبهانی» بهعنوان مالک روستا در دوران مشروطه و پس از فروش زمینهای خالصه به مالکان و اعیان تهرانی دیده میشود. زمانی، پژوهشگر میگوید: «همزمان با نهضت مشروطه، قمرتاج بهبهانی چیتگر را به میرزا سید احمد حسابی میفروشد. چیتگر قلعه دیگری هم داشت که توسط میرزا احمد حسابی، مالک جدید روستا ساخته شد. آن قلعه که اکنون اثری از آن نیست در محدوده کنونی کارخانه سایپا قرار داشت اما در دوران رضاخان و ساخت جاده مخصوص کرج، قلعه نخست چیتگر در مسیر ساخت جاده قرار گرفت و تخریب شد.
میرزا سید احمد حسابی نیز این قلعه را برای کشاورزانش ساخت تا کاشت و برداشت محصول در زمینهای زراعی چیتگر ادامه داشته باشد.» چند قدم آنسوتر از قلعه چیتگر و درست روبهروی سردر بهاربندی که روزی محل نگهداری احشام بود هنوز خانه اربابی میرزا سید احمد حسابی سرپاست. پشت دیوارهای کاهگلی اکنون محوطه خانه اربابی تبدیل به پارکینگ شده و بنای اصلی خانه در محاصره خودروها قرار گرفته است.
زمانی میگوید: «پس از فوت میرزا سید احمد حسابی، پسرش دکتر مهدی حسابی که مدتی فرماندار اصفهان بود و اکنون نامش روی تابلو خیابان نیز دیده میشود عهدهدار امور املاک پدر شد. او به کشاورزانی که در قلعه سکونت داشتند رسیدگی میکرد و برایشان حمام و مسجد و برای فرزندان آنها نیز مدرسهای 2کلاسه در باغ خود ساخت.» اکنون حمام قلعه چیتگر از بین رفته اما هنوز مسجد قدیمی محله و مدرسهای که بعدها بازسازی شد خاطره روزهای گذشته محله چیتگر را برای اهالی زنده نگه میدارد.
- آخرین کدخدای قلعه
قلعه چیتگر برای خود قوانین جالبی داشت. زندگی چند ده خانواده کشاورز در کنار یکدیگر و نیز در محدودهای که آن روزها خارج از شهر محسوب میشد و امنیت مناسبی نداشت نیاز به وجود چنین قوانین سفت و سختی را توجیه میکرد. از 4برج قلعه چیتگر اکنون تنها برج ضلع شمال غرب قلعه باقی مانده و بقیه به دلیل کوچکتر شدن ابعاد قلعه و قرار گرفتن در مسیر خیابانکشیهای اطراف از بین رفتهاند. زمانی درباره قوانین خاص قلعه میگوید:
«بیشتر کشاورزان قلعه چیتگر از اهالی کاشان، یزد و آذری زبانها بودند. کشاورزان خودشان مسئولیت تأمین امنیت قلعه را برعهده داشتند و به نوبت در برجهای 4طرف قلعه شیفت میدادند که مبادا گذر دزد به قلعه بیفتد. قبل از طلوع آفتاب در چوبی بزرگ قلعه باز میشد و کشاورزان برای کار به مزارع میرفتند و با غروب آفتاب نیز در چوبی را میبستند و کسی اجازه ورود نداشت.
قلعه کدخدایی داشت که توسط کشاورزان انتخاب میشد و رابط آنها با مباشر بود. همچنین برای تأمین امنیت محصولات دشتبانی داشتند که با اسب شبها میان محصولات جمعآوری شده در زمینهای کشاورزی گشت میزد و با مهر مخصوص نام کشاورزان را روی محصولات نشانهگذاری میکرد.»
«احمد جعفری» یکی دیگر از ساکنان قدیمی چیتگر آخرین کدخدای قلعه را به یاد دارد: «دوران کودکیام در این محله و زمینهای کشاورزی چیتگر گذشت. در مدرسه 2کلاسهای که دکتر مهدی حسابی برای کشاورزان ساخت درس خواندم و با فرزندان کشاورزانی که در قلعه زندگی میکردند همکلاسی بودیم. آخرین کدخدای قلعه مشهدی حسین غفلتی بود که همه کشاورزان او را بهعنوان ریشسفید قبول داشتند و حرف روی حرفش نمیآوردند.»
- پارک ماشینها روی خاطرات چیتگر
با توسعه تهران و پس از اجرای سیاست اصلاحات ارضی و صنعتی شدن پایتخت، روستای چیتگر نیز با خاطرات خوشههای گندم، قلعه کشاورزان و دشتهای بازی که تا افق دوردست ادامه داشت خداحافظی کرد. زمانی میگوید: «در دهه 40 و با صنعتی شدن تهران، کارخانههای متعددی در محدوده جاده مخصوص کرج ساخته شد.
دکتر مهدی حسابی نیز حدود 400 هزارمترمربع از زمینهای کشاورزیاش در چیتگر را به برادران خیام، نخستین مالکان ایران ناسیونال سابق و ایرانخودرو امروزی فروخت. با راهاندازی نخستین شرکت بزرگ اتومبیلسازی ایرانی بخش زیادی از زمینهای کشاورزی آن محدوده که به کاشت گوجه و بامیه اختصاص داشت تغییر کاربری داده شد.
بخش دیگری از زمینهای چیتگر نیز به خودروسازان رسید و این بار شرکت سایپا صاحب زمینهای کشاورزی و محصولات این شرکت جایگزین محصولات زراعی چیتگر شد.»با گسترش تهران در این سالها و افزایش امنیت محله چیتگر ضرورت سکونت کشاورزان نیز در قلعه چیتگر کمتر شد؛ کشاورزانی که حتی پس از ساخت شرکتهای ایرانخودرو و سایپا و شروع ساختوسازها در محله چیتگر در اراضی باقیمانده از قدیم مشغول کار بودند.
زمانی میگوید: «با توسعه محله چیتگر و افزایش امنیت، خانوادههای کشاورزان نیز به تدریج از قلعه خارج شدند و برای خود در زمینهایی که از دکتر مهدی حسابی در بخشهای جنوبی محله گرفتند خانه ساختند.» با تغییر سبک زندگی و برچیده شدن بساط کشاورزی در چیتگر، دیگر خاطرات دورهمیهای خانوادگی کشاورزان قلعهنشین و آب خنک قناتی که از دل قلعه میگذشت نیز تبدیل به خاطرهای در ذهن اهالی چیتگر شده است.