شهرام اقبالزاده، نویسنده و پژوهشگر حوزهی ادبیات کودک و نوجوان، سودابه امینی، شاعر و مدیرکل آفرینشهای ادبی و هنری کانون پرورش فکری و محسن هجری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان دربارهی آثار و شیوهی نوشتن فرهاد حسنزاده سخن گفتند. سخنرانی حسنزاده، پخش نماهنگی از زندگی او و اجرای موسیقی دیگر بخشهای روز دوم برنامهی مهرآیین بود.
شهرام اقبالزاده، با تأکید بر اینکه ادبیات کودک ما قدرتمند است، از درخشش نامزدهای ایرانی در دورههای اخیر یاد کرد و افزود: «قوت آثار حسنزاده منجر به قوت پروندهی او و خرد جمعی و عقل نهادی که با دنیا دیالوگ دارد، سبب این انتخاب و نامزدی شد.»
به گفتهی این نویسنده، حسنزاده زاییده و پروردهی اقلیمی از ایران است که در یک قرن اخیر قلب ایران بوده. در حقیقت نویسنده پروردهی اقلیمی است که در آن زندگی میکند هرچه آن اقلیم تجربهی بیشتری را به فرد منتقل کند، در پرورش او موفقتر است.
اقبالزاده با اشاره به پرورش حسنزاده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: «عشق و علم اگر به هم گره بخورد آنگاه اثر خلاقه از آن بیرون میآید.» و سپس به نگاه ملی فراگیر حسنزاده، اشاره کرد و گفت: «در اینکه تکنولوژی گفتمان را تغییر داده است شکی نیست. اما حسنزاده حد واسط سه نسل است. زبان سه نسل را میشناسد. هرچند خاستگاه طبقاتیاش به گونهای است که بیشتر به فرودستان نگاه میکند.»
سودابه امینی با اشاره به عضویت حسنزاده در کانون استان خوزستان، موفقیتها و درخششهای بینالمللی او را مایهی افتخار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دانست که عضوش به چنین موفقیتهایی دست یافته است.
مدیرکل آفرینشهای ادبی و هنری کانون، همچنین تنوع حوزهی کاری و آفرینش آثار هنری در قالبهای گوناگون از شعر و موسیقی گرفته تا فیلمنامه و داستان کودک و داستان نوجوان را بهعنوان ویژگی حسنزاده برشمرد و گفت: «اما از همهی اینها مهمتر این است که او جهان کودکان و نوجوانان را به خوبی میشناسد و با آنها به خوبی ارتباط برقرار میکند و دنیای شیرینی برایشان میآفریند.»
به گفتهی او «نویسندهی کودک و نوجوان باید دنیای واقعی کودک و نوجوان را به دنیای ایدهآل نزدیک کند و در اثر خود به کمال برساند. این رسیدن به کمال، به اعتراف خود بچهها که مخاطب هستند، در آثار حسنزاده دیده شده است.»
محسن هجری، دیگر سخنران مراسم نکوداشت فرهاد حسنزاده با اشاره به تفاوت بین روایت و واقعیت یا تفاوت بین داستان و تاریخ به نقش و جایگاه داستاننویس پرداخت و گفت: «نویسندهای که وارد فضای روایت میشود، جهانی مختص خود خلق میکند؛ جهانی که در کنترل اوست و شخصیتها نگاه و پسزمینهی ذهنی او را به مخاطب منتقل میکنند.»
هجری یادآور شد که از واقعیت بهعنوان جهان بیرونمتنی نام میبریم، اما نویسنده مخاطب را به دنیایی که ساخته یا جهان درون متن میبرد؛ جهانی که نویسنده در آن نقشی اساسی بازی میکند.
به گزارش پایگاه خبری کانوننیوز، او با این مقدمه به سراغ آثار و کار فرهاد حسنزاده بهعنوان نویسنده و خالق اثر هنری رفت و گفت: «حسنزاده در آبادان به دنیا آمده، با جنگ روبهرو شده، ناچار از شهرش مهاجرت کرده است. او در جهان بیرون از متن با این مسایل مواجه شده و قرار است قصه بنویسد. به بیان دیگر نویسنده از این جهان به جهان درون متن پناه میبرد.»
این پژوهشگر افزود: «در آثار حسنزاده نوستالژی دوران کودکی و نوجوانی و فضای زیست او از کودکی و جنگ حضور دارد. اما او میتواند عناصری را در جهان درون متنی بیان کند که نمیتوانسته آنها را در جهان بیرون از متن بیان کند. نویسنده این داد و ستد از درون متن به بیرون و از بیرون به درون متن را تجربه میکند. حسنزاده واقعیتها را به متن خودش میآورد و شروع میکند به ساختن آرمانشهری که خودش در آن ایفای نقش میکند.
به گفتهی هجری «حسنزاده با جنگ، غم، مرگ و مانند اینها مواجه شده و انعکاس تلخی این رویدادها در آثار او طبیعی است، ولی او به بیان واقعیتهای بیرونی بسنده نمیکند، زندگی و دنیای درون متن را با رنگ و بوی ویژهی خودش میسازد، بهتدریج از نوستالژی فاصله میگیرد و با مخاطب از تکنولوژی، بازی و شیطنت حرف میزند. یعنی نویسنده در واقعیتهای بیرون از متن متوقف نمیشود؛ بلکه جهانی خلق میکند که رنگ و بوی دیگری دارد.»
فرهاد حسنزاده نیز در این مراسم گفت: «نوشتن برای نویسنده سه وجه دارد. یکی رضایت درونی خود نویسنده است که وقتی مینویسد احساس خوبی، خوشی و طراوت به او دست میدهد. وجه دوم مخاطبان و در اینجا کودکان و نوجوانان هستند. وجه سوم، وجه افتخارآمیز ملی و بینالمللی است. در این وجهِ افتخارآمیز ملی و بینالمللی، اسم ایران مطرح میشود، آن هم در دورانی که ما نیاز داریم اسم ایران بارها و بارها شنیده شود.»
او سپس افزود که این وجه آخر، خود سه وجه دیگر دارد، «توجه نویسندگان به ارزشهای جهانی برای کودک و نوجوان، نخستین وجه است. دومین وجه، حساسشدن جامعه نسبت به ادبیات کودک و نوجوان است و سومین وجه، ایجاد الگو برای نویسندگان جوان و تازهکار است.»
او همچنین با اشاره به سابقه، پیشینه و اصالت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: «اکنون که یکی از اعضای قدیمی کانون به اینجا رسیده است، به این موضوع افتخار میکنیم، اما باید سؤال کنیم آیا اکنون نیز در کتابخانهها به شیوهای کار میشود که چند سال دیگر شاهد شکوفایی و رشد نویسندگان و هنرمندان دیگری باشیم. از همین روی باید به پرورش خلاقیت فردی اعضا باید توجه کنیم.»
حسنزاده در پایان سخنانش این پرسش را طرح کرد که «چرا کتابهای کانون در کتابفروشیها نیست؟» و افزود: «ای کاش کانون، فکری هم به حال توزیع کتابهایش بکند.»