او که سابقه چندین اجرا در سالن تئاتر زعفرانیه داشته معتقد است که توجه بیشتر به اجرای برنامههای فرهنگی برای کودکان میتواند موجب ارتقای فرهنگ شهروندی شود. او نتیجه غافل شدن از کودکان در شهر را کم شدن رنگ شادی و نشاط در شهر میداند. «غول بزرگ مهربان» و «شاهزاده خانم بدترکیب» در سالن آسمان زعفرانیه و نمایش «کلوچه دارچینی» از کارهای پرطرفدار این هنرمند با بازی زندهیاد «حسین محب اهری» بود. با او درباره همکاری با محب اهری و کمبود سالنهای تئاتر در شمال شهر گفتوگو کردیم.
«غول بزرگ مهربان» و «شاهزاده خانم بدترکیب» از کارهای پرطرفدار شما در زعفرانیه بود که مرحوم حسین محب اهری هم در این نمایش بازی میکرد. از اجرای این نمایش و استقبال شهروندان برایمان بگویید. از سال ۱۳۸۶ مستمر با آقای محب اهری کار کردم. نخستین کار ما «زیر پاتو نگاه کن» در زمینه کودک و نوجوان بود. این همکاری ادامه داشت و در این سالها ۹ کار مشترک با هم اجرا کردیم.
- چرا اجرای تئاتر در زعفرانیه ادامه پیدا نکرد؟
مدیر مجموعهای که در آن تئاتر اجرا میکردیم عوض شد. امیدواریم بتوانیم در این دوره باز هم اجرای نمایش «ساعت ۸ در کشتی» را در زعفرانیه داشته باشیم. در شمال شهر سالنهای تئاتر و نمایش کم است اما اهالی از اجرای نمایش استقبال خوبی میکنند. در آن زمان که اجرا داشتیم اهالی آمدند و سالن را پر کردند و خوشبختانه کودکان هم کارها را دوست داشتند.
- نام مریم کاظمی بیشتر بهعنوان کارگردان گروه سنی کودک و نوجوان شناخته میشود. چه شد که کارگردانی در این زمینه را دنبال کردید؟
من شخصاً فکر نمیکردم وارد دنیای کار برای کودکان شوم. کار را با تئاتر بزرگسال، شروع و تا ۲۰ سال هم در زمینه بزرگسال کار کردم. اما بهطور پراکنده چه بهعنوان بازیگر و چه بهعنوان نویسنده گاهی پیش میآمد که برای جشنواره عروسکی یا جشنواره کودک و نوجوانکاری ارائه بدهم. هیچوقت فکر نمیکردم بهطور مستمر و حرفهای وارد این کار شوم. شهرداری سال ۱۳۸۶ برنامهای برگزار کرد؛ من هم شرکت کردم و همین چراغ راه من شد و من فهمیدم که چقدر به این زمینه علاقه دارم.
در این برنامه که نخستین رپرتوار تئاتر کودک بود متنهایی را ارائه میدادیم و متنهای برگزیده در طول سال در تمام فرهنگسراهای تهران اجرا داشتند. متن من سوم شد. آن سال بیشترین اجراها را داشتم و با روند کار برای کودک آشنا شدم و فهمیدم که ما چقدر از نشاط کودکی دور شدهایم.
- شما هم برای کودکان کار کردید و هم بزرگسال. با توجه به اینکه برای کودک باید دنیای کودکان را شناخت، فکر میکنید کار برای کودک آسان است یا سختتر؟
من از سال ۱۳۸۶ کار برای کودکان را رها نکردم و در کارهایی که برای گروه بزرگسال هم انجام دادم به نوعی وامدار تئاتر کودک هستم. کودک با پدر و مادرش تئاتر میبیند. ما نباید به این فکر کنیم که تئاتر جنبه آموزشی دارد. فراموش نکنیم که مهمترین کارکرد تئاتر سرگرمی و لذت هم هست. تماشاچی کودک باشد یا بزرگسال، اگر از سالن راضی و خشنود بیرون بیاید آن وقت اگر شما پیامی هم داشته باشید در ذهنش میماند ولی اگر باعث نشاط و لذتش نشویم بزرگترین پیامها را هم بدهیم گم میشود و به یاد نمیآورد و با دلخوری سالن را ترک میکند.
- مراکز فرهنگی که در محلهها وجود دارد تا چه اندازه میتواند کمبود سالن تئاتر در شمال شهر را جبران کند؟
باید از ظرفیت فضایی که در این مراکز هست استفاده شود. در گذشته کانون پرورش فکری کودک و نوجوان تنها مرکز فرهنگی بود که در تمام شهرها وجود داشت. از یک نفر شنیدم که میگفت شهر ما در منطقهای سردسیر بود. تنها جاهایی که بخاری داشت یکی کانون و پرورش فکری بود و یکی هم استانداری.
ما میرفتیم کانون که هم کتاب بخوانیم و هم گرم شویم. الان هر منطقه یک فرهنگسرا دارد. هر منطقه چندین سرای محله دارد اما چقدر از ظرفیت این مراکز استفاده میشود؟
متأسفانه سالنها اجاره داده میشود و فقط از نظر کسب درآمد به این مراکز نگاه میشود. در حالی که اگر به ارتقای فرهنگ شهروندی اهمیت میدهیم باید نگاه حرفهایتری نسبت به هنر داشته باشیم و این مراکز که در دل محلهها هستند میتوانند امکاناتی را فراهم کنند که هنرمندان بتوانند کارهای هنری خود را ارائه دهند.
- این نوع نگاه بهویژه نسبت به کار برای کودکان تا چه اندازه میتواند در ارتقای فرهنگ شهروندی مؤثر باشد؟
هر موضوعی که در شهر اتفاق میافتد به کودک هم مربوط میشود. چون به نوعی او هم متأثر میشود. در ترافیک، کودک در ماشین نشسته. هنگام خرید و گرانی کودک با ناراحتی پدر و مادرش مواجه میشود. اگر در پارک، امنیت وجود نداشته باشد کودک هم تحتتأثیر قرار میگیرد.
هنگامی که زباله در سطل میاندازیم کودک هم یاد میگیرد. اگر پدر و مادری جدا میشوند و یا اگر بدون عشق ازدواج کنند روی زندگی کودک هم تأثیر میگذارد. بنابراین سرمایهگذاری در زمینه کار برای کودکان میتواند به ارتقای فرهنگ شهروندی کمک کند و سراهای محله و فرهنگسراها با ارائه کارهای حرفهای و دعوت از هنرمندان میتوانند در این زمینه برنامهریزی کنند.
- بهترین خاطرهای که از سال ۱۳۹۷ دارید چیست؟
بهترین خاطره زمانی بود که به ما گفتند در سالن اصلی تئاتر شهر میتوانید اجرای تئاتر داشته باشید و من نمایش «خسیس» را پیشنهاد دادم. با توجه به شرایط بیماری آقای محب اهری از ایشان پرسیدم که شما آمادگی دارید که ۳۰ یا ۴۰ اجرا برویم؟ این جمله اینقدر به او انرژی و نیرو داد که از همان لحظه اظهار خوشحالی کرد. زمان اجرا هر روز پشت صحنه با حال نزار مینشست اما وقتی روی صحنه میآمد شکوفا میشد. ۳۱ اجرا داشتیم بدون اینکه بخواهیم حتی یک شب جایگزینی برای ایشان بگذاریم.
- در فصل بهار ترجیح میدهید برای گردش و تفریح به کجا بروید؟
اگر فرصت کنم حتماً سری به موزه ایران باستان و موزه فرش میزنم. طبیعت موزه حیات وحش دارآباد در این فصل خیلی زیباست. به نظرم فصل بهار بهترین زمان برای قدم زدن در بوستانها و تنفس هوای بهاری است.
ساعت ۸ در کشتی
«ساعت ۸ در کشتی» نام نمایشی است که این روزها به کارگردانی «مریم کاظمی» در تالار هنر اجرا میشود. داستان این تئاتر سفر تاریخی ۳ پنگوئن به کشتی است. داستان بهطور سمبلیک در زمان حضرت نوح(ع) اتفاق میافتد اما میتواند با زمان حال هم تلفیق شود. طبق آنچه در زمان حضرت نوح(ع) اتفاق افتاده است به فرمان خداوند از هر حیوانی یک جفت میتوانند سوار کشتی شوند. ۳ پنگوئن باید تصمیم بگیرند کدامشان سوار کشتی شوند. آنها عقاید مختلفی درباره طبیعت، آفرینش، زندگی و مسائل بنیادی دارند اما در پایان وقتی سوار کشتی نوح میشوند نگرششان به دنیا تغییر کرده و به ثبات فکری رسیدهاند. «اصغر همت» ایفاگر نقش حضرت نوح(ع) است؛ نقشی که قرار بود زندهیاد محب اهری آن را بازی کند. اجرای این تئاتر ساعت ۲۰ هر شب در تالار هنر اجرا میشود و تا قبل از ماه مبارک رمضان ادامه دارد.
یاد محب اهری همیشه با ماست
«مهمترین ویژگی اخلاقی ایشان در یک کلمه میتوانم بگویم که بینظیر بود.» مریم کاظمی با بیان این جمله میگوید: «نخستین کار هنریام را سال ۱۳۶۶ بهصورت حرفهای شروع کردم. تقریباً در همان سالها بود که با محب اهری آشنا شدم. او معلم اخلاق، انسانیت، سخاوت و هنرمند واقعی بود. برای او فرقی نمیکرد اسمش اول نوشته شود یا آخر. سالن نمایش بالای شهر باشد یا پایین شهر. کار برای کودک باشد یا بزرگسال. کارش را با عشق و علاقه انجام میداد و این درس بزرگی برای گروه تئاتر ما بود.»