شاید به این دلیل است که همه طلبکار هستند. از مردم، از کشور، از همدیگر... حالا چگونه طلبی دارند و چقدر من نمیدانم.
جالب این است که از طرف مردم هم حرف میزنند آن هم طلبکارانه. اصلا اوضاع جوری شده که مسئولین احساس امنیت نمیکنند.کمی فکر کنید، این مرغ ارزش دارد، این را همه ما میدانیم اما عد ه ای( اززبان مردم) میخواهند ارزان شود. در مورد تخم مرغ هم همینطور، این همه زحمت برای تولید مرغ و تخم مرغ کشیده میشود. چه کسی زحمت میکشد.
( همان مرغداری که دوست ماست).هیچکس راضی نیست مرغ ارزان شود نه مردم نه مرغدار نه خود مرغ و نه حتی خروس !(همان خروسی که دوست ماست).
عدهای هم اندکی بالا رفتن قیمت مسکن و اجاره را مثلا 300 درصد را تحمل نمیکنند در حالیکه این همه آجر پخته میشود،آهن از دل سنگ بیرون میآید و گچ و سیمان و..... هم هکذا. آنوقت عدهای داد و هوار میکنند که مسکن ال وبل و... با اینکه میدانند گرانی مسکن هدفمند است ! یک عده هم سنگ بازنشستهها را به سینه میزنند در حالیکه خود بازنشستگان به شدت از وضع خود راضی هستند( چون میترسند وضعشان از این هم بدتر شود).
اخیرا شنیدم تصمیم گرفته شده که نخود و لوبیا به زودی از قرار جفتی ده تومان بفروش برسد. متأسفانه میدانم که برخی افراد و گروههای
فرصت طلب همین اندک پیشرفت بزرگ را هم زیر سؤال خواهند برد.
چرا نمیگذارند هر کالا و خدمتی ارزش واقعی خود را پیدا کند ؟! انگار اصلا ساخته شدهاند برای نق زدن. هنوز یک ماه نشده که اعلام شد پودر به اندازه کافی هست و مردم نباید نگران باشند. انصافا فقط اعلام کردن این مطلب، کلی برای مسئولین و برای نمایندگانی که از طرف مردم ناظر بر امور هستند زحمت داشته است(همانها که دوست ما هستند).
گیرم که الان پودر پیدا نمیشود خب نشود. مردم خودشان صف درست میکنند تا پودر برسد. چرا اذهان را مشوش میکنید ؟ چرا صف را به هم میزنید ؟ مگر نگفتند نگران نباشید. خب نباشید دیگه!
مگر یادتان رفته که چه برخوردهای جدی با گرانکنندگان نرخ تاکسیها و آژانسها کردند. اگر حالا مثلا چند برابر شده دیگر به مسئولین امر ربطی ندارد. اینها خودشان گران کردهاند هر کس باید کار خودش را انجام دهد و پیشرفت در گرو تقسیم کار است.
یکی باید اعلام کند، یکی گران کند، یکی تکذیب، یکی تأیید. یکی مواد وارد کند، یکی توزیع کند یکی مصرف کند و یکی هم آمار بدهد (منظورم مواد مورد نیاز برای تولید پودر است) و قس علیهذا.
البته مثال زیاد است، مثلا بیکاری صفر درصدی، کمبود شدید موادمخدر, مجانی شدن دارو ودرمان، عمل کردن خودرو فروشان به وعدههایی مثل گارانتی و دوگانه سوزی و قلع و قمع شدن گرانفروشان و غیره که هر کدام میتواند دستمسکی و مستاویزی* برای انتقاد باشد. و لی اهل معرفت را همین چند نمونه کفایت میکند.
در پایان از همه گروهها خواهش میکنم از مشکلاتی که ساخته دیگران است برای جلب آرای مردم استفاده نکنند، صبر کنند تا پس از موفق شدن، خودشان مشکلات جدید بسازند. این هم نوعی تقسیم کار است.
* دستمسک و مستاویز همان مستمسک و دستاویز هستند که در اثر کثرت استعمال! به این روز افتادهاند.