کار به آنجا رسید که از رادیو اعلام شد و چند نشریه و سایت معتبر و غیرمعتبر هم قضیه را جدی گرفتند. البته خودم هم کم کم باورم شد و این خود باوری موجب دیدن رویاهای شیرین و خواب نمایندگی مجلس شد. حتی پس از اینکه در نامهای خطاب به خودم و برخی عوامل مزبور و مذکور ماجرا را تکذیب کردم هنوز کمی امیدوارم که... بله و اینا.....!
دیشب خواب عجیبی دیدم، یک میتینگ بزرگ و طرفداران من کرور در کرور و من پشت میکروفون :
... چشم... چشم...جیغ نزنید به همتون امضا میدم، چشم با همتون عکس میگیرم داد نزنید...آقا اون بچه رو بذار رو ویبره... طرفداران عزیزم، اولین کاری که خواهم کرد آسفالت کل کشور است که هم مشکل پارکینگ حل بشه و هم کسی گرد و خاک نکنه و هم اینکه کلا بهتره.... من به شما قول میدم که جدول همه خیابونا رو حل کنم و تمام خونهها رو لوله کشی چای کنم...تا کی بیعدالتی، آقا دنیا دنیای آی تی و کامپیوتره.
همه باید نفری یه پیژامه داشته باشن. باید خود کفا شد.آقا تا کی....برای چی....کی گفته...هش دخلی وار...تورم رو در عرض دو ماه شایدم در طول دو ماه صادر میکنم.یعنی کاری میکنم که اصلا منفی بشه.دادن آزادیهای بیشتر به دانشگاه آزاد از اهم کارهای من خواهد بود، من حقوقها رو چند برابرزیاد و قیمتها رو چند برابر کم میکنم، شایدم بالعکس، چه فرقی میکنه، باید کار کرد آقا کار.... شما کمر استکبار رو بدین دست من، تا کرده تحویل بگیرین.
من همه جا سد میزنم، جلوی آب، برق، گاز، امور اد اری، حتی سد معبر هم در جای خودش موجب بسی خرسندی است. آقا من دارم میمیرم برای خدمت به شما، به من عاجز رحم کنید، اگه دارین سه رای، ندارین دو رای، واگه مثل من مفلس هستید و در خانوادهای متوسط به دنیا اومدین یه رأی بدین.... بذارین منم برم مجلس دیگه.یه کارت سوخت که بهم میدن.... البته اینا اصلا مهم نیست، من به همه شما قول میدم اگر کسی خیانت یا فساد مالی داشته باشه حتما به شما معرفی کنم البته اگه خودش راضی باشه چون رضایت شرط عقله...!
کلی حرف دیگه مونده بود...ولی با آهنگ زیبای« پنبه دانه» از« خواب نوشین بامداد رحیل» بیدار شدم دیدم اصلا صلاحیت من مورد تردید است. خدا رو شکر