که نوابغی با چنین هوش سرشار گرفتار بیماریهای روحی و روانی شدهاند. بیشتر مردم افراد باهوش را آدمهای بسیار موفقی میدانند که دچار هیچ مشکلی نمیشوند و با هوش بالای خود تمام مشکلات شخصی، کاری و اجتماعی را حلوفصل میکنند اما در واقع اینگونه نیست. محققان با بررسی زندگی افراد باهوش به این نتیجه رسیدهاند که مشکلات آنها گاهی اوقات از افراد معمولی بسیار بیشتر و میزان موفقیت آنها نسبت به افراد عادی کمتر است.
- احتمال ابتلا به اختلالات روانی در افراد باهوش
بهطور کلی انسانهایی که قدرت درک بالا و عمیقی دارند و به محرکهای بیرونی واکنش بیشتری نشان میدهند درواقع حساسیت بالاتری دارند و محرکها موجب آزار آنها میشوند؛ به همین دلیل حتی امکان ایجاد بیماری روحی در آنها بالا میرود.
علیرضا شریفی یزدی -روانشناس اجتماعی- معتقد است که همه اختلالات روانی در افراد باهوش مصداق ندارد. در واقع برخی از اختلالات روانی بین گروه تیزهوشان شایعتر است که ازجمله این موارد میتوان به شیزوفرن یا روانگسیختگی، اختلالات دوقطبی و اوتیسم اشاره کرد. البته بخش زیادی از احتمال ابتلا به این نوع بیماریها به نوع تیپ افراد هم بستگی دارد؛ بهعنوان مثال افراد باهوشی که تیپ درونگرا دارند و در خودشان فرو میروند افرادی هستند که از جامعه گریزانند و بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای روحی قرار دارند.
او به درنگ میگوید: «اگرچه مطالعات علمی نشان میدهد که امکان ابتلا به بیماریهای روحی در افراد تیزهوش بالاتر است اما الزاما در همه افراد یکسان نیست و نمیتوان نتیجه قطعی داد که تمام افراد باهوش با یک نوع بیماری روحی دست و پنجه نرم میکنند. در واقع هنوز به اثبات نرسیده است که «هوشبهر» میتواند میزان ابتلا به بیماریهای روحی مانند اختلالات دوقطبی و شیزوفرن را افزایش دهد. برخی ممکن است این برداشت را کنند که هرکس باهوشتر است امکان ابتلا به بیماریهای روحی در او بالاتر است یا برعکس فرد مبتلا به اختلالات روانی مانند دوقطبی، باهوش است. نه اینطور نیست».
شریفی یزدی میافزاید:« فردی که هوشبهر بالایی دارد ممکن است دچار اختلال روانی شود اما بهدلیل هوش بالا این اختلال را پنهان میکند و هیچکس نمیتواند بفهمد که او از نظر روانی مشکل دارد. این موضوع در افراد معمولی خیلی زود نمایان میشود چرا که آنها نمیتوانند فریب دهند و خودشان را راحت در معرض دید قرار میدهند و البته زود هم درمان میشوند، اما برخی از افراد باهوش با پنهان کردن بیماری خود این بیماری را حاد میکنند و وقتی به پزشک مراجعه میکنند که در مراحل سخت درمانی قرار گرفتهاند».
- هوشمندی بهاضافه پشتکار و برنامهریزی
افراد باهوش زمان زیادی را صرف اندیشیدن و تجزیه و تحلیل مسائل میکنند و ممکن است حساسیت زیادی برای فهم و درک اهمیت وجودی هر مفهوم و تجربهای به خرج دهند. این امر فرد باهوش را به سوی وسواس فکری سوق میدهد. شریفی یزدی در اینباره میگوید: «افراد باهوش هم آسیب پذیری بیشتر و هم قدرت مقاومت بالاتری دارند. از سوی دیگر آنها معمولا وسواس فکری بیشتری نسبت به افراد عادی دارند. در افراد باهوش احتمال اینکه در اثر فشار مسائل، سروتونین مغز پایین بیاید و یک لوپ ناقص افکار مزاحم در آنها ایجاد شود بیشتر است، چرا که مباحثی که برای دیگران عادی است برای آنها مهم جلوه میکند».
این روانشناس اجتماعی به احتمال پایینتر بودن میزان پشتکار در افراد تیزهوش هم اشاره میکند: «بسیار دیده شده که پشتکار کم در افراد باهوش باعث میشود که آنها مسئولیتپذیری کمتری هم داشته باشند و با غره شدن بهخود، تنبلی فردی و اجتماعی و حتی کاهش وجدان کاری در آنها بیشتر به چشم بخورد. افراد باهوش احساس میکنند که نیاز ندارند به اندازه انسانهای دیگر تلاش کنند. اما هوش بالا لزوما همیشه منجر به موفقیت نمیشود».
شریفییزدی دردسرهای افراد باهوش را نسبت به افراد معمولی جامعه بیشتر میداند؛ «مطالعات نشان میدهد که اگر از هوش در مسیر درست استفاده نشود ممکن است موجب دردسر برای فرد باهوش شود. با نگاهی به آمار میبینیم که افراد باهوش چندان هم موفق نیستند و بررسیها نشان میدهد که هوشبهر تنها ۲۰درصد در موفقیت اثرگذار است. برنامهریزی، پشتکار و تداوم در کار بیشتر از هوش میتواند موجب موفقیت فرد شود. »